گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو- محمدصالح سلطانی؛ هنوز دوران طلایی تلویزیون آنقدر دور نشده که بخواهیم ردّش را در خاطرات پدران و مادرانمان بگیریم. تا همین سه چهار سال پیش، تلویزیون و بسته جادویی برنامههایش، اولین انتخاب هر خانواده ایرانی برای گذراندن لحظاتی شاد در ایام نوروز بود. چند سریال با عوامل مشهور و داستانهای طنز و جذاب، به علاوه یک دوجین مسابقه و جنگ و برنامههای ترکیبی. امسال اما، مثل پارسال و سال قبل از آن، دست صداوسیما برای جذب مخاطبین و جلب رضایت آنان، چندان پر نبود. خبری از سریالهای «بترکان» و برنامههای موجساز نبود و نوروز 96 برای سیما در مرتبهای از روزمرگی و معمولیبودن به پایان رسید. نکته تلخ ولی، تولید و عدم پخش کلاهقرمزی برای نوروز۹۶ بود. صداوسیما با پخش دوباره کلاهقرمزی۹۴، این بار بدون لوگوی آن سال، کوشید تا جای خالی مجموعه محبوبش را به این شیوه پر کند. نوروز ۹۶، بدون پایتخت و کلاهقرمزی و سریال موفق و موجساز، برای صداوسیما نوروز خوبی نبود. میتوانیم به بهبود اوضاع تلویزیون امیدوار باشیم یا نشانههای سال ِ بد ِ صداوسیما از بهارش پیداست؟
علیالبدل | علیالسقوط
سقوط آزاد؛ این بهترین توصیف برای تیمی است که امسال پس از تولید موفق چهار سری از سریال پایتخت، فضای تازهای را تجربه کرد و با علیالبدل، میخواست الگوی موفق دیگری را در کنار پایتخت برای تلویزیون بسازد. ضعف سناریوی سریال و اختلاف معنادارش با پایتخت اما از همان قسمتهای اول رو شد. آقاسی، علیالبدل، نوذر و نریمان با وجود حضور بازیگران مطرح و مشهور، هرگز نتوانستند محبوبیت نقی، ارسطو و دیگر ستارههای پایتخت را تکرار کنند. فقر شدید قصه و ریتم آرام سریال هم روی اعصاب مخاطبین بود. بدتر از همه اینکه علیالبدل در بسیاری از قسمتهایش هیچ شباهتی به یک مجموعه طنز نداشت. پایان تلخ سریال هم نکته دیگری بود که مخاطبین نوروزی را بهشدت غافلگیر کرد. انگار رضایت تماشاگران، از آخرین اولویتهای سازندگان علیالبدل بوده.
گذشته از این نقطهضعفها اما، این سریال هم مثل کارهای قبلی سیروس مقدم در فرم بینقص بود.استفاده از مناظر بکر طبیعت همدان، کیفیت بالای طراحی صحنه و لباس و شوخی با فضای سیاسی و اجتماعی کشور از نقاط قوت سریالی بودند که میتوانست با کمی غنای بیشتر در فیلمنامه و کوشش برای افزودن نمکِ طنز و شوخی؛ تبدیل به اثری موفق و فاخر شود. اما حالا، کسی تردیدی در شکستخوره بودن آخرین پروژه زوج سیروس مقدم-الهام غفوری ندارد. دو ماه تا رمضان و پایتخت5 مانده، فرصتی تعیینکننده که بهترین مجال برای جبران شکست علیالبدل است.
دیوار به دیوار | طنز موقعیت به روایت مقدم
سامان مقدم، الگوهای جذب مخاطب را خوب میشناسد. تجربههای سینماییاش از جمله نهنگ عنبر که این را نشان میدهند. یکی دو سریالی هم که برای صداوسیما ساخته،مثل شمسالعماره، با اقبال تماشاگران همراه بوده و منشا تاثیراتی هم شده. با همین کارنامه موفق بود که شبکه سه پروژه نوروزیاش را به سامان مقدم سپرد تا رقابت مقدمها در تلویزیون به اوج برسد!
طنز دیوار به دیوار، سروشکلی شبیه کارهای تلویزیونی مهران مدیری دارد. عمدتاً مبتنی بر طنز موقعیت و اکتهای بازیگران ؛ چهرههایی مثل امیرمهدی ژوله و پژمان جمشیدی و ویشکا آسایش که انگار ستارههای تازهی کمدیسازی در تلویزیون هستند. وضعیت فیلمنامه در دیوار به دیوار امیدوارکننده است و مخاطب با پیرنگی جذاب و قصهای سرگرمکننده طرف است.حکایت خانوادههایی که تنها نقطه اشتراکشان طلبکار بودن از یک کلاهبردار است و همین نقطه اشتراک، باعث میشود زمانی را در کنار هم و در یک خانه زندگی کنند. شوخی سریال با تازهبهدورانرسیدهها و جوانهای گوشیبهدست خوب از آب در آمده و میتوان در میان آثار متوسط تلویزیون در نوروز96، عنوان بهترین سریال نوروزی را به اثر سامان مقدم داد.
خندوانه | دوباره در اوج
فصل چهارم این برنامه محبوب، ناامیدکننده آغاز شد. با رفتن اجباری جنابخان انگار آب سردی روی خندوانه ریخته بودند و همه چیزش بوی یکنواختی و تکرار میداد. پروژه جایگزینسازی برای جنابخان فاجعهبار پیش رفت و با حضور چهار عروسک ضعیف، جای خالی کاراکتر محبوب ِ آبادانی بیشتر حس میشد. نوروز 96 اما برای خندوانه نویدبخش یک اوج تازه بود. با مسابقهای ساده که از یک ایده ساده نشات گرفتهبود: پانتومیم!
کلکلهای بیکلام کمدینها و مجریها و سلبریتیهای بامزه، شیرین از آب درآمد. تنوع و خلاقیت ِ موجود در طراحی مراحل مسابقه و تلاش بامزه شرکتکنندگان برای پیروزی هم، لحظات مفرحی برای مخاطبین ساخت. پس از تجربه بد ِ «خانواده باحال» در فصل سوم خندوانه، «ادابازی» نمونه موفقی از یک مسابقه سرگرمکننده تلویزیونی بود. با آغاز رقابت «خندانندهشو» و نبرد کمدینهای مردمی در مسابقه استندآپکمدی خندوانه، احتمالاً روزهای خوب رامبد و تیمش تداوم خواهد یافت.
دورهمی و شوخی کردم | همشیه مدیری
وجه اشتراک این دو برنامه یک اسم است:« مهران مدیری» ستارهای که پنج سال ِ دور از خانه را در سوپرمارکتها و ویدئوکلوپها گذراند و پس از بهخطر افتادن نام و محبوبیتش، و نیاز متقابل صداوسیما، به خانه برگشت. دورهمی برای مدیری و دوستانش یک سکوی اوجگیری مجدد است. با استندآپهای جسورانه، بامزه و البته جنجالی مدیری که بهسرعت در فضای مجازی پخش میشوند و شهرت «دورهمی» را بیشتر میکنند. این برنامه اما به جز همین استندآپهای مدیری، چیز بیشتری ندارد. نمایشهایش فصل به فصل بدتر میشوند و جز کاراکتر قیمت،با بازی سروش جمشیدی، هیچ نکته جذابی ندارند.
مدیری اما همزمان با دورهمی، در شبکه پنج نیز دیده میشد. «شوخی کردم» مجموعه آیتمهای طنز او که پیش از این در ویدئو رسانهها منتشر شدهبود، در ایام نوروز سر از شبکه پنج در آورد و طبق نظرسنجیهای صورت گرفته، یکی از پربینندهترین برنامههای سیما در نوروز 96 بود.
جنگها، مسابقهها و برنامههای ترکیبی | روی موج تکرار
این تیپ برنامهها حکم ادویه و سایر مواد لازم را برای آش ِ نوروزی سیما دارند. برنامههایی که همیشه هستند تا آنتن هیچوقت از برنامههای نوروزی خالی نماند. از میان اینها، مسابقه «آقای گزارشگر» با استفاده از همان ایده بکر ِ چندسال قبل و البته نوآوریهایی در تولید محتوا، توانست اقبال نسبی مخاطبین شبکه سوم را جلب کند. آقای گزارشگر، که در خلا رقابت سنتی «مردان آهنین» و برای پوشش جای خالی آن مسابقه محبوب و پرخطر تولید شد، در ایجاد موج «گزارشگری» بین برخی از جوانها موفق بوده و در جذب نیروی جدید برای گروه ورزش سبکه سه حسابی کمکرسان بوده. به عبارت بهتر هم برای مخاطب آب داشته و هم برای شرکتکننده و شبکه، نان!
دیگر برنامههای ترکیبی تلویزیون در نوروز اما مثل همیشه بودند. با حضور یک مجری خوشتیپ در یک استودیوی خوش آب و رنگ و با حضور چند هنرمندِ همیشهدرصحنه که قرار است برایمان از بهار و عید بگویند و در انتها اگر صحبتی با مخاطبین دارند، بفرمایند. لوکیشن برنامه هم بسته به میل تهیهکننده و یا تقاضای اسپانسر، از تهران تا کیش امکان جابجایی دارد! این کلیشه ثابت، سالهاست که تبدیل به تنها قالب تلویزیون برای تولید «ویژهبرنامه» شده . البته شکست و تکراری شدنش، هنوز به چشم مدیران سیما نیامده.