
کد خبر:۶۶۴۴۸۰
نقد کامران نجفزاده بر «اشرف، همزاد شاه»
کامران نجفزاده گفت: مستند «اشرف، همزاد شاه» روایت جدیدی بود. پرداخت به سوژه نظم فکری داشت. سعی کردی قضاوت را به مخاطب بسپاری و چه کار خوبی. حالا اگر نقدت کنند باید خوشحال شوی.

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، «کامران نجفزاده» درباره مستند ۳ قسمتی «اشرف، همزاد شاه» یادداشتی نوشته که متن کامل آن در ادامه میآید:
تا قسمت دوم دیدم. مصاحبه شونده هایت به مستند ارزش افزوده میدهند. گرچه اگر موی سپیدی داشتند برای روایت گری تاریخی دلنشینتر میشد یا اگر به سوژه ات نزدیکتر بودند بهتر بود. قلم خوب خودت برگ برنده ماجراست، اما فقر تصویری و نبود باصداها باعث میشد اگر چشم هایت را ببندی و فقط گوش کنی مشکلی پیش نیاید. این خوب نیست. یعنی تو در تلویزیون از قدرت تصویر استفاده نکرده ای. یعنی قدرت قلم تو را به سمت مکتوب یا رادیو کشانده. شاید هم چارهای نبوده.
باز شاید بیشتر سرچ میکردی شاید کدهای تصویری بیشتری هم از اشرف بود که تو بیشتر صدایش را داشتی نه تصویر و صدا را با هم. تولید تصاویر محل تبعید رضا شاه جدید بود و اختصاصی خودت. خوب بود. کاش مستند تو یک قهرمان داشت. یکی مثل خودت میرفتی موناکو یا آفریقا یا اصلا در کاخ سعد آباد و روایت میکردی. آن وقت گرهها و تعلیقهای بهتری جفت و جور میشد. سوژه ات بکر بود.
گوینده خوب میخواند، اما تخت بود. باید هیجان و افت و خیز همراه صدایش داشت. روی نریشنها گاهی موسیقی بالا میرفت در جایی که نباید اوج میگرفت و کاش اصلا موسیقی کمتر بود یا نبود. اینطوری تو مخاطب را به نوعی همراهی و خط دهی پنهان هل میدهی که در مستند تاریخی یا خبری توصیه نمیشود؛ و روایت جدیدی بود. پرداخت به سوژه نظم فکری داشت. سعی کردی قضاوت را به مخاطب بسپاری و چه کار خوبی. حالا اگر نقدت کنند باید خوشحال شوی. چون دیده شدی. دیکته نانوشته که غلط ندارد. حتی اگر کسی که خودش از گرفتن یک بربری تازه هم عاجز است چسبی زد نباید ناراحت شد. کسی به قطار ایستاده سنگ نمی زند. این مستند میتواند آغاز یک مسیر جدید برای تو و بانو باشد. باز سوژههای بکر... باز قلم تو... میدانم همین اول کاری خودت را بی رحمانه نقد میکنی. خودت خودت را روی میز تشریح دراز میکنی. منتظر مستندهای بعدی ات میمانیم. تا همین جا بیگ لایک.
تا قسمت دوم دیدم. مصاحبه شونده هایت به مستند ارزش افزوده میدهند. گرچه اگر موی سپیدی داشتند برای روایت گری تاریخی دلنشینتر میشد یا اگر به سوژه ات نزدیکتر بودند بهتر بود. قلم خوب خودت برگ برنده ماجراست، اما فقر تصویری و نبود باصداها باعث میشد اگر چشم هایت را ببندی و فقط گوش کنی مشکلی پیش نیاید. این خوب نیست. یعنی تو در تلویزیون از قدرت تصویر استفاده نکرده ای. یعنی قدرت قلم تو را به سمت مکتوب یا رادیو کشانده. شاید هم چارهای نبوده.
باز شاید بیشتر سرچ میکردی شاید کدهای تصویری بیشتری هم از اشرف بود که تو بیشتر صدایش را داشتی نه تصویر و صدا را با هم. تولید تصاویر محل تبعید رضا شاه جدید بود و اختصاصی خودت. خوب بود. کاش مستند تو یک قهرمان داشت. یکی مثل خودت میرفتی موناکو یا آفریقا یا اصلا در کاخ سعد آباد و روایت میکردی. آن وقت گرهها و تعلیقهای بهتری جفت و جور میشد. سوژه ات بکر بود.
گوینده خوب میخواند، اما تخت بود. باید هیجان و افت و خیز همراه صدایش داشت. روی نریشنها گاهی موسیقی بالا میرفت در جایی که نباید اوج میگرفت و کاش اصلا موسیقی کمتر بود یا نبود. اینطوری تو مخاطب را به نوعی همراهی و خط دهی پنهان هل میدهی که در مستند تاریخی یا خبری توصیه نمیشود؛ و روایت جدیدی بود. پرداخت به سوژه نظم فکری داشت. سعی کردی قضاوت را به مخاطب بسپاری و چه کار خوبی. حالا اگر نقدت کنند باید خوشحال شوی. چون دیده شدی. دیکته نانوشته که غلط ندارد. حتی اگر کسی که خودش از گرفتن یک بربری تازه هم عاجز است چسبی زد نباید ناراحت شد. کسی به قطار ایستاده سنگ نمی زند. این مستند میتواند آغاز یک مسیر جدید برای تو و بانو باشد. باز سوژههای بکر... باز قلم تو... میدانم همین اول کاری خودت را بی رحمانه نقد میکنی. خودت خودت را روی میز تشریح دراز میکنی. منتظر مستندهای بعدی ات میمانیم. تا همین جا بیگ لایک.
لینک کپی شد
گزارش خطا
۰
ارسال نظر
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.