گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو-سارا عاقلی؛ قرار ملاقات را از یک هفته قبل هماهنگ کردم با شماره تماسی که در وبسایتش بود. صدایی گرم جواب میدهد و شروع میکند به احوال پرسی. اول گمان میکنم خودش است اما صدای پشت تلفن میگوید من منشی خانم دکتر هستم. بعد از چک کردن تاریخ و اینکه کدام درمانگاه، محیط جذابتری برای تهیه گزارش دارد، به یک روز مشخص میرسیم در یکی از درمانگاه های مرکز شهر.
مادری پیش از مادر
قرار است به مناسبت روز مادر مهمان یک مادر باشیم؛ با این تفاوت که کارِ روزانهی او هدیه کردن مادرانهای توام با سلامتی به بانوان است. فردی که پا گذاشتن انسان ها در این دنیا را تسهیل میکند و نوزادان قبل از رسیدن به آغوش مادر در دستان او جای میگیرند. و او در آن لحظه بزرگیِ خدا را در دستانش حس میکند و به داستانِ زندگی آن ها فکر میکند به این که قرار است در آینده چه انسانهای بزرگی بشوند، او اولین لحظهی زیستن و فریاد زدن این انسان های بزرگ را درک میکند. کسی که در اولین تجربهی زایمان طبیعی همزمان با مادر و نوزادش گریه میکند. نگاه او به شغلش فقط طبابت نیست و بیمارنش را بیمار نمیداند! بلکه معتقد است زنان باردار مددجو هستند و بجای همدردی به همدلی نیاز دارند.
دکتر زویا طاووسیان پزشکِ متخصصِ زنان و زایمان است و اگرچه تخصص او بیماری های ویژه زنان را هم در بر میگیرد اما اولین صحنه ای که از شغل او به نظر میرسد بزرگترین اتفاق خلقت یعنی تولد است.
جیغ سیاه، رویای سفید
طبابت، کمک، مداخله در روند طبیعی تولد، سزارین و شکافتن هفت لایه و بیرون کشیدن نوزاد از میان استخوان های لگن در شرایط فول؛ فصل مشترک او و تمام متخصصان زنان و زایمان است اما آن چه او را از سایر همکارانش متمایز می کند؛ ثبتِ تجربه های زیستی مادران در اولین دقایق مادر شدن است. زویا طاووسیان نویسنده است و کتاب های متفاوتی دارد اما در اثری با نام «مورتالیته و جیغ سیاه» دست مخاطبش را می گیرد و او را با خود به اتاق لیبر و زایمان می برد، به دنیای تو در توی بیمارستان و مناسبات پیچیده میان کادر درمانی را آشکار میکند.
"طبیعت بهترین درمانگر است" این جملهی وبسایت طاووسیان است پزشکی که معتقد است:«وسواس و بررسی های بیاندازه نه تنها کمکی به مادر و جنین نمی کند بلکه برعکس همان استرس به کودک منتقل میشود. در مقابل مادرانی که دوره بارداری خود را با آرامش سپری می کنند و موسیقی های آرامشبخش یا تلاوت قرآن گوش می دهند وضع حمل بهتری دارند به ویژه اینکه شرایط آرامش بخش در حین زایمان و حتی پس از آن برای نوزادی که بی قراری میکند؛ شبیه سازی شود. برای مثال یکبار متخصص بیهوشی پژوهشی را انجام داد و در اتاق لیبر نوای آرامی از قرآن پخش کرد و ما اثرات مثبتش را عینا میدیدیم. »
«مورتالیته و جیغ سیاه» حاصل یادداشت های دورهی سختِ رزیدنتی است؛ خاطرات او و دیگر همکارانش در چهار سال رزیدنتِ زنان و زایمان بودن در یک زایشگاه. جایی که دغدغه های روزانه شان سلامت زنان بود اما خودشان نباید بیمار میشدند! مثلا در صورت مشاهده برخی علائم در مادرِ باردار برای جلوگیری از سقط او را به استراحت دعوت میکنند اما اگر همان اتفاق برای یک رزیدنتِ باردار بیافتد سهمی از این استراحت ندارد و همچنان باید ساعتها سرپا کشیشک بدهد.
«مادرانه» حلقهی مفقودهی پزشکِ زنان است هنگامی که در عملهای جراحی و بالای سر بیمار در فکر کودکانشان هستند و تمرکزشان اندک است و این فقط مادران باردار نیستند که همدلی میخواهند بلکه پزشکان هم به درک متقابل نیاز دارند تا کیفیت کارشان افت نکند.
ماجرای دوقلوها و دوران رزیندنتی!
خانم دکتر قصهی ما هنوز دوره پزشکی عمومی را تمام نکرده بود که دوقلوهایش به دنیا آمدند آن هم درست چند هفته مانده به امتحان انترنی! و کودکی آنها در دورهی تخصصِ مادرشان سپری شد؛ هنگامی که او در کشیک های طولانی بیمارستان به سر میبرد.
زمانی که صحبتمان به چگونه پیوند زدنِ مدیریتِ حوزه خانوادگی در کنارِ حوزه تخصصی میرسد از دورهی کودکی خودش میگوید. از زمانی که مادرش با وجود چهار فرزند، معلم بود و ایفاگر نقش اجتماعی. میگوید:«وقتی خودم را با دوستانم مقایسه می کردم متوجه می شدم مادرم برای ما وقتِ بیشتری صرف می کند و همهی این ها به مدیریت زمان او بر میگشت چون او ساعت چهار صبح بلند می شد برای رسیدگی و آماده کردن صبحانه و ناهار برای ما. در حال حاضر نیز اگر زنان بخواهند در کنار نقش همسری و مادری، فعالیت اجتماعی داشته باشند؛ ممکن است به ویژه اینکه خانه داری مانند سابق خیلی وقت گیر و سخت نیست.»
حرفهایمان میرسد به ترجیح امروز مادران برای انتخاب بین زایمان طبیعی و سزارین یا به قول خودش رستم زایی! میگوید اکثر مادران یا حتی خانوادهها سزارین را ترجیح میدهند چون گمان میکنند بی خطر و بدون سختی است درحالی که سزارین یک جراحی سنگین به شمار میآید که در آن چندین لایه شکافته میشود و رحم بیرون میآید و بعد از رفع بی حسی یا بی هوشی درد شروع می شود در حالی که درد زایمان طبیعی نه تنها ضرری ندارد بلکه به انقباضات، جمع شدن رحم، کم شدن خونریزی و شیردهی کمک میکند، البته در شرایط اضطراری سزارین گزینه اصلی است. نکته اینجا است که زایمان طبیعی هم صبر و تحمل پزشک را میطلبد و هم صبوری و آرامش مادر را.»
وقتی صحبت از همراهی پدر در فرایند تولد نوزاد میشود به یکی از خاطراتش گریزی میزند، به زن و شوهری که هر دو پزشک بودند و پدر همهی آموزش های لازم را برای کمک به مادر در زمان تولد دیده بود ولی به یکباره جنین دچار افت قلب شد، پدرِ نوزاد هم سرِ یک عمل جراحی بود و او نمی توانست زمان را از دست بدهد و منتظر بماند چون جان هر دو در خطر بود، به ناچار جراحی را شروع کرد.
به عنوان متخصص زنان و زایمان معتقد است:«حمایت و همراهی پدر خیلی مهم و حتی لازم است و قدمی برای درکی کوچک از سختی های مادر شدن به شمار میآید اما به بستر سازی نیاز دارد این بستر هم به احساس نیاز و اشتیاق پدران بر میگردد و هم باید در قالب کلاسهای مهارتی آن را آموزش داد تا پدر بتواند در آن شرایط به همسرش کمک کند. آموزشی که میتواند از بیمارستانِ کلانشهرها شروع شود و کمکم به شهرهای کوچک تسری پیدا کند.»
حالا به او حق میدهم هنگام تعریف کردن از تخصصش، چشمانش برق بزند وقتی در هر تولد، خدا را در دستانش حس میکند و دوباره ایمان میآورد.