مجله طنز/ بانشگاه؛ آخر و عاقبت دانشگاه پولی

گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو-هومن حصارکی

پرده اول
صبح با هزار مکافات از خواب بیدار شدم. احتمالا دیشب خوابیده بودم که امروز توانستم از خواب بیدار شوم. از خواب بیدار شدن کار هر روز من است. شنیده‌ام کسانی که از خواب بیدار نمی‌شوند مرده‌اند. پس من مجبورم هر روز از خواب بیدار شوم. صبحانه خوردم و به سمت بانشگاه حرکت کردم.

پرده دوم
وقتی رسیدم مأموران حراست اجازه ورود ندادند. می‌گفتند فقط افراد بانشجو می‌توانند وارد شوند. کارت عابر بانکم را نشان دادم و داخل شدم. جلوی هر بانشکده دو نفر اسلحه به دست با یک ماشین سیاه خفن ایستاده بودند. آن ماشین‌ها، ماشین‌های حمل سؤال بودند.

پرده سوم
وارد بانشکده شدم. امروز روز اول مرحله جدید ترم‌گذاری است. در مراحل قبلی موفق به خواباندن ۵۲ واحد به حساب خودم شده بودم. سراغ تابلو اعلانات رفتم تا باجه‌ام را پیدا کنم؛ افتتاح حساب دیفرانسیل باجه ۱۰۱، انتقال حرارت شتابی باجه ۱۰۲، خدمات نوین مغناطیسی ۲ باجه ۱۰۳، بتن کوتاه مدت باجه ۱۰۴، بانکداری اسلامی باجه ۲۰۱.

پرده چهارم
می‌خواستم وارد باجه ۱۰۱ شوم؛ ولی قبل از ورود باید از جعبه دریافت نوبت، نوبت دریافت می‌کردم. نوبتم را دریافت کردم و با برگه دریافت نوبتم به سمت باجه رفتم. متصدی باجه مثل این آدم‌هایی که جلوی سینما می‌ایستند و بلیط را می‌گیرند و پاره می‌کنند، جلوی باجه ایستاده بود و برگه دریافت نوبت‌ها را از بانشجوها می‌گرفت، ولی پاره نمی‌کرد. وقتی همه وارد شدند، متصدی شروع به تدریس کرد. در حین تدریس سؤالی برایم پیش آمد، آن را پرسیده و رسید جوابم را دریافت نمودم.

پرده پنجم
رفتم دفتر آموزش. مقابل در برگه‌ای چسبانده بودند که روی آن نوشته بود کلیه خدمات بانشجویی تنها با ارائه کارت ملی امکان‌پذیرد است. خداراشکر کارت ملی همراهم بود. می‌خواستم یک واحد را برداشت و یک واحد را واریز کنم، ولی موجودی نداشت. از مسئول آموزش درخواست افزایش موجودی کردم؛ ولی ایشان گفتند برداشت‌های روزانه‌ام از سقف مجاز بیشتر شده و فردا باید مجددا سعی کنم.

پرده ششم
خدمات نوین مغناطیسی ۲ داشتم. از جعبه دریافت نوبت، نوبتم را دریافت کردم و به سمت باجه رفتم. متصدی باجه جلوی در ایستاده بود و می‌گفت برای حضور در این باجه باید حتما رمز دوم همراه داشته باشید. من چون قبلا از بچه‌های ترم‌گذارتر در مورد این درس سؤال پرسیده بودم، رمز دوم همراه داشتم. وارد کلاس شدم. متصدی شروع به تدریس کرد؛ او می‌گفت: هر تراکنش درسی ۰.۵ نمره دارد و از بین کسانی که بیشترین تراکنش را در طول مرحله ترم‌گذاری داشته باشند، یک نفر به قید قرعه بدون امتحان پاس می‌شود.

پرده هفتم
باجه‌هایم تمام شد و می‌خواستم به خانه برگردم. جلوی درب خروجی بانشگاه وسیله‌ای بود که باید قبل از خروج نظر خودمان را نسبت به عملکرد مسئولین بانشگاه با بانشجویان با انتخاب یکی از گزینه‌های متوسط، خوب یا عالی اعلام می‌کردیم. من گزینه خوب را زدم و خارج شدم. انتظار داشتم مسئول آموزش با درخواستم مبنی بر افزایش موجودی جهت برداشت واحد موافقت کند!