گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو-محمدصالح سلطانی،امیرمحمد واعظی؛ بخش اول گفتگوی داغ با دکتر مهدی گلشنی را اواخر سال گذشته منتشر کردیم. بخش دوم اما حال و هوای «عیدانه»تری دارد و الان که در سال جدید هستیم تقدیمش میکنیم. در این بخش، استاد برجسته دانشگاه شریف نیمنگاهی به مسائل اصلی حوزه آموزش عالی کشور داشتند، با تعطیلی مدارس «سمپاد» مخالفت کرده و البته برخی حرفهای غلط رئیسجمهور را نقد کردند. دکتر در این بخش از گفتگو، کمی از حال و هوای عید گفتند و البته توضیحات مبسوطی درباره رشته مورد علاقهشان یعنی «فلسفه علم» دادند. آغاز سال با حال و هوای دغدغههای یک استاد برجسته و یک چهره ماندگار، اتفاق جذابی است.
یک مقدار وارد بحث گروه فلسفه علم بشویم. به هر حال گروه فلسفه علم شریف به نحوی در میان دانشگاههای مهندسی کشور یک نوع نماد و سمبل مقاومت علوم انسانی در میان دانشگاههای مهندسی ماست که دارند به سمتی میروند که علوم انسانی را کمرنگ و کمرنگتر کنند. این گروه فراز و نشیبهای خیلی زیادی داشتهاست و بیمهریهایی که وابسته به هیچ دولتی نبودهاست و طبق گفته خودتان در دولتهای مختلفی انجام شدهاست. میخواستم بپرسم که اگر اینجا تبدیل به یک دانشکده در شریف بشود تاثیر مثبتی خواهد داشت؟
ببینید، این گروه قطعاً تاثیر مثبتش را گذاشتهاست. چرا که بعضی از دانشگاههای ایران ، از جمله دانشگاه علوم پزشکی شیراز و علوم پزشکی فسا و یا دانشگاه علوم پزشکی تبریز، از ما دعوت کردند که دربارۀ ابعاد فلسفی علم یا فلسفۀ علم سخنرانی کنیم. این نشان دهنده تاثیرگذاری اینجاست. چطور است که خانم بینظیر بوتو، نخستوزیر فقید پاکستان، به سخنان من به عنوان فیلسوف و ... ارجاع میدهند و به عنوان رئیس بخش فلسفۀ علم دانشگاه شریف نام میبرند؟ اگر اینگروه اینقدر شهرت نداشت، آیا خانم بینظیر بوتو که به من و نوشتارهای من ارجاع میدادند؟ اینجا خودش را به خوبی معرفی کردهاست! میتوانم نامهای را به شما نشان بدهم که میگوید در فلان دانشگاه نیویورک فلانی دارد کتاب شما را درس میدهد و به من نامه نوشتهاست و تشکر کرده است. آقایان فقط سرشان در لاک خودشان است و از خیلی از تحولات جهانی بیخبر هستند!
حالا فکر میکنید اینجا باید دانشکده بشود؟
صد در صد باید دانشکده بشود، ولی همهاش کارشکنی در کار بودهاست. بعضی از اعضای هیات علمی ما را به بهانههای واهی رسمی نکردهاند .همینطور در سالهای اخیر هیچکدام از افرادی را که برای جذب معرفی کردهایم، قبول نکردهاند. همهاش بهانه است. برای چه؟ب رای اینکه گروه به دانشکده تبدیل نشود. خوب ، اگر این گروه سدی در مقابل تحقق اهداف آنها است، آن را منحل کنند! دو سه سال پیش یک دانشگاه مالزی از من دعوت کرد تا برای پنج سال به آنجا بروم . اگر میرفتم هزار برابر اینجا بهره گرفته بودم! اینها با این برخوردهای خصمانه با ما به کشور لطمه میزنند.
من چندین بار به مسئولین دانشگاه، به خصوص خود جناب دکتر فتوحی، رئیس دانشگاه، نامه نوشتهام که یک اتاق اضافی به گروه فلسفۀ علم اختصاص بدهند. پاسخ دانشگاه این بوده که فلان کلاس درستان را اتاق استاد بکنید. من معتقدم اینها دنبال انحلال گروه فلسفۀ علم هستند. یکی از اساتید دانشکده برق این را صراحتاً در تابستان گذشته به من گفت. احتمالا منتظرند مرا بازنشسته کنند و سپس این کار را بکنند یا آن را به مرکزی مطابق میل خودشان و با افراد مورد نظر خودشان تبدیل کنند. به طور کلی اینها ارزشی برای گروه فلسفۀ علم قائل نیستند.
من چند سال پیش برای گرفتن مجوز جذب دانشجوی دکترا به جلسۀ شورای تحصیلات تکمیلی دانشگاه رفتم. در آن جلسه رئیس یکی از دانشکده ها به من گفتند اصلاً چه کسی میخواهد بیاید دکترای فلسفه علم بگیرد؟ من گفتم همین دانشجویان مهندسی شما. ایشان جواب دادند مگر رشته خودشان چه ایرادی دارد؟ جواب دادم شما یک ساعت سخنرانی برای من بگذارید تا چرای آن را برای شما توضیح دهم.! میخواهم بگویم نگاهها به گروه فلسفه علم گاه جاهلانه و گاه خصمانه بوده است. بعضی از اساتید دانشگاه صنعتی شریف چشم دیدن گروه ما را ندارند.
چند وقت پیش من طرحی برای ریاست وقت دانشگاه فرستادم . آن یک پروژه پژوهشی دربارۀ مشترکات ادیان ابراهیمی بود. به من گفتند وزارت علوم مخالف است. اما همین طرح را به دانشگاه کمبریج که بردم، رئیس انیستیتوی فارادی این دانشگاه استقبال کرد و پیشنهاد همکاری داد. طرحی که در شریف رد میشود، در دانشگاه کمبریج تایید میشود! اینها درد ما است. متاسفانه برخوردها با گروه فلسفۀ علم در شریف ، مخصوصاً در یک دهۀ اخیر ، نامهربانانه بوده است.
آقای دکتر حالا واقعا کارکرد و فایده فلسفۀ علم چیست؟
فلسفۀ علم، حدود و ثغور علم را مشخص میکند. آیا علم حد و مرزی ندارد؟ آیا علم میتواند به همۀ سؤالات ما جواب بدهد؟ فلسفه علم محدودیتهای علم و ابعاد فلسفی ( فوق علمی) علم را مشخص میکند. وقتی اینها مشخص شد، معلوم می شود که پاسخ دادن به همه دغدغه های بشری توسط علم امکان پذیر نیست. بنابراین جا برای دغدغههای انسانی و مسائل مربوط به هویت انسان باز میشود، مسائلی که دین و فلسفه باید پاسخ آن را بدهند نه علم تجربی.
علاوه بر گروه شما، یک گروه دیگر در دانشگاه شریف هستند که دغدغۀ ورود علوم انسانی به دانشگاههای صنعتی را دارند اما رویکردشان متفاوت است. این گروه عملاً مسئولیت دانشکده مدیریت و اقتصاد شریف را دارند. و به نظر می رسد مسئولین دانشگاه هم با این گروه همراهتر هستند. اصلاً تقابلی بین فلسفۀ علم و مدیریت وجود دارد؟
نه. جناب دکتر مشایخی خودشان فرد عاقلی هستند و وارد این تقابلها نمیشوند. اما متاسفانه مسئولین دانشگاه متوحه نیستند که ریشه و زیربنای علوم، فلسفه است. این نتیجه ای است که غرب در قرن گذشته به آن معتقد نبود، اما اکنون به آن رسیده است. من بارها به مسئولین دانشگاه گفته ام که بروند بررسی کنند که رابطۀ علوم و فلسفه در زمان حال چگونه است. اما مسئولین دانشگاه شریف با این مسائل بیگانهاند و توجهی به آن ندارند.
دانشکدۀ مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف برخی از نیازهای دانشکده های مهندسی را بر آورده می کند ، ولی کارهائی که ما می کنیم ابعاد بیشتری از نیازهای علوم و دغدغههای انسانی را در بر میگیرد.
شما معتقدید این مدل فعلی برای ارائه دروس عمومی در دانشگاههای کشور، جوابگو نیست و نیاز دانشجویان به علوم انسانی را مرتفع نمیکند. آیا شما طرح پیشنهادی و یا جایگزین برای این دروس دارید؟
بله. من بارها این را گفته ام که «فلسفۀ علم» ، «معرفت شناسی» ، «هستی شناسی» و «علم و اخلاق» و...باید در برنامه درسی همۀ دانشگاهها باشد. فقدان اینهاست که این روزها به شبهات رایج در محیط دامن زده است. این دروس باید در برنامۀ دروس عمومی دانشجویان قرار بگیرد.
امیدی برای تغییر نگرشها و رویههای مدیران آموزش عالی دارید؟
من انتهای این روند فعلی را فاجعه میبینم. راه علاج این است که اولاً افراد شایسته و عالم در راس دانشگاهها قرار بگیرند، افرادی که از فرهنگی غنی برخوردار باشند و صرفاً دیدگاه ابزاری به علوم نداشته باشند. صِرف رتبۀ دانشگاهی و تعداد مقالات یا تدین ظاهری ملاک انتخاب رؤسای دانشگاه ها نباشد. ثانیاً موضوع عدم تامین معیشتی اساتید مطرح است. الان اساتید ما برای تامین مالی دچار مشکل هستند و چندین جا مشغول کار هستند. ثالثاً باید فضای دانشگاه ها مرتباً رصد شود تا ببینیم مشکلات دانشجویان ما یا اساتید ما چیست و سپس برای حل این مشکلات تلاش کنیم. ما نباید خودمان را توجیه کنیم. باید واقعیتها را ببینیم و درد را تشخیص بدهیم. در این صورت است که میتوانیم علاج کنیم.
اگر در شهریور 97 دوباره دکتر فتوحی برای ریاست دانشگاه شریف مطرح شوند شما به ایشان رای میدهید؟
مشکل اینجاست که اصلاً انتخاب رؤسای دانشگاهها در زمان حال در شورایعالی انقلاب فرهنگی مطرح نمیشود. بلکه یک کمیته چهار نفره مسئول انتخاب رؤسای دانشگاه ها شده است ، که البته من با این روش به شدت مخالفم.
اگر بر فرض مطرح شوند...
خیر. به ایشان رای نمیدهم.
اگر اجازه بدهید کمی هم درباره مسائل کلان کشور در حوزۀ علم و آموزش عالی صحبت کنیم. آقای دکتر چند هفته پیش رئیس جمهور طی سخنانی وجود علم اسلامی را زیر سؤال بردند. نظر شما در این باره چیست؟
سخن ایشان سخن باطلی بود و نشان داد که ایشان هیچ احاطهای به علوم جدید ندارند. اگر ایشان با تحولات رخ داده در حوزۀ فلسفه علم و رابطۀ علوم و فلسفه آگاه می بودند، چنین سخنانی را مطرح نمیکردند. یکی از مشکلات کشور ما در زمان حال این است که بعضی از مسئولان ما وارد بحث در اموری می شوند که دربارۀ آنها اطلاعی ندارند.
یکی از مسائلی که در دانشگاههای کشور همیشه محل بحث بوده، وجود ضوابط پوشش در دانشگاههاست. آیا ما آییننامهای درباره این موضوع داریم؟ و سؤال دیگر اینکه به نظر شما چرا به این آییننامهها و ضوابط به درستی عمل نمیشود؟
متاسفانه آییننامههای شورای عالی انقلاب فرهنگی اجرا نمیشوند و بعضاً به بدترین وضع نقض میشوند. اما این به فرهنگ حاکم بر مربوط است. مثلاً در مالزی میبینیم که یک خانم یا کاملاً بیحجاب است یا کاملاً محجبه. در ترکیه هم من اخیراً همین را توجه کردم. من یک بار در مالزی از یک خانم دکتر مسلمان پرسیدم: چرا شما حجاب کامل دارید؟ گفتند: چون حجاب بخشی از هویت اسلامی من است. در جامعۀ اسلامی ما باید یک حداقلهایی به صورت الزامی و قانونی رعایت شود تا حرمتها از بین نرود. شما می بینید ملکۀ انگلیس در یک مسجد امارات با مراعات حجاب اسلامی وارد می شود ، یعنی مراعات عرف اسلامی را در یک محیط اسلامی میکند . همینطور اخیراً نخستوزیر انگلیس به یکی از مساجد مسلمانان در لندن رفته بود. شما حجاب او را نگاه کنید. او برای ورود به مکان مقدس مسلمانان حدود اسلامی را رعایت کرده بود. اما بعضی افراد در محیط ما حاضر به رعایت این امور نیستند وقتی دیگران به عرف اسلامی احترام میگذارند چرا بعضی افراد ما این طور رفتار می کنند؟
بگذارید مثال دیگری بزنم. در سالهای انتهایی دهه شصت، بعد از فوت امام، یک نشست خبری با حضور خبرنگاران داخلی و خارجی در برابر یک مسئول عالی رتبۀ نظام بر گزار شده بود.. یک خبرنگار انگلیسی با حجاب کامل اسلامی به آن جلسه آمده بود. اما آن مقام مسئول به آن خانم خبرنگار گفت :شما مجبور نبودید با این پوشش بیایید! آن خبرنگار به احترام ما با حجاب کامل آمده بود ، اما ما خودمان شان خود را پائین میآوریم.
اصل بحث حجاب یک بحث فرهنگی و هویتی است. متاسفانه در میهن عزیز ما روی فرهنگ حجاب کار نشده است . در زمان طاغوت مرحوم آیتالله مطهری کتاب «حجاب در اسلام» را نوشتند که تمامش استدلال و بحث منطقی است. اما پس از انقلاب متاسفانه تلاشهای فرهنگی ما در این حوزه بسیارکم بوده است.
حجاب بخشی از هویت یک زن مسلمان است. ما باید این را جا بیندازیم و تلاش کنیم مساله حجاب را با نگاه فرهنگی و هویتی حل کنیم.
یکی از اتفاقات امسال در فضای آموزشی کشور، یک حرکت آرام و بطئی به سمت کالاییسازی و پولیسازی آمورش بود که آخرین نمود آن در سال96، خبر انحلال مدارس پرورش استعدادهای درخشان(سمپاد) بود. نظر شما در این باره چیست؟
کار اشتباهی بود. من خیلی از نخبگان را دیدم که شدیداً مخالف این کار بودند. سالها قبل که من برای یک عمل جراحی باید به خارج از کشور میرفتم، از طرف دانشگاه شریف مامور شدم که نظام آموزشی تعدادی از دانشگاههای امریکا و انگلیس را برای برنامۀ دکتری فیزیک بررسی کنم. سیستم آموزشی در امریکا مبتنی بر تعداد واحد نظری زیاد بود و سیستم انگلیس بیشتر مبتنی بر کلاسهای عملی. من از دوازده دانشگاه آمریکایی (از کلمبیا در شرق آمریکا تا استنفورد در غرب آمریکا) و چند دانشگاه انگلیس بازدید کردم. سپس به ملاقات پروفسور ریس،استاد دانشگاه کمبریج و از کیهانشناسان برجستۀ معاصر رفتم و با ایشان صحبت کردم.از ایشان پرسیدم به نظر شما کدام سیستم آموزشی بهتر است؟ امریکایی یا انگلیسی؟ ایشان گفتند: برای دانشجوی متوسط به پایین سیستم امریکا و برای دانشجوی نخبه سیستم انگلیس. یعنی نظام آموزشی نخبگان باید متفاوت با بقیه باشد. ولی در کشور ما میآیند و سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان را منحل میکنند. این کار درستی نیست.
اگر در شورای عالی این بحث مطرح شود...
من با انحلال سمپاد مخالفت میکنم.
به نظر شما آموزش عالی در سال96 چه وضعیتی داشت و برای سال97 چه کارهایی باید در اولویت قرار بگیرد؟
در سال 96 ، مسیر کلی آموزش عالی در سیر انحطاطی بود. اولین تحول لازم، تغییر در سازوکار انتخاب رؤسای دانشگاهها است. باید انتخاب رؤسای دانشگاهها به شورای عالی انقلاب فرهنگی باز گردد و اشخاصی که معرفی میکشوند دارای فرهنگ غنی باشند. به صرف نماز خواندن ِ افراد اکتفا نکنند و نگاه بالاتری داشته باشند. تحول بعدی این است که شورای عالی انقلاب فرهنگی باید یک رصد عام بر مسائل دانشگاهها انجام دهد. موضوع دیگر این است که شورای عالی باید سالی چند جلسه با اساتید زبدۀ کشورداشته باشد تا صدای اساتید شنیده شود.
در قسمت پایانی گفتگو قصد داریم یک مقداری درباره نوروز و حال و هوای آن صحبت کنیم. آقای دکتر شما چقدر عیدی میدهید به فرزندان و نوهها؟
هم به همسر عزیزم وهم به فرزندانم عیدی می دهم و میزان آن از سال به سال تغییر می کند . ضمناً مقیدم که نه تنها در عید نوروز بلکه در همۀ اعیاد اسلامی به آنها عیدی بدهم ، و این مایۀ شادی برای من است.
شما در ایام نوروز مسافرت کجا میروید؟
امسال به دلیل کارهای زیاد باقیمانده باید عید تهران باشم، اما احتمالاً یک سفر چند روزه به اصفهان خواهم داشت.
اگر میخواستید سفر بروید کجا میرفتید؟ یا کدام شهر و استان را به مخاطبین ما برای سفرهای نوروزی پیشنهاد میکنید؟
همه با شمال آشنا هستند. ولی بعضی شهرهای شمال هست که باید به طور خاص مردم با آنها آشنا شوند. مثلاً من خودم تعریف لاهیجان را خیلی شنیدهام. به طور کلی ، من معتقدم نوروز فرصت خوبی است برای اینکه مردم ، به صورت خانوادگی ، به شهرهای مختلف بروند و نقاط مختلف کشور را ببینند.