
نباید اجازه داد سعودیها فتوحات نظامی ایران علیه داعش را مصادره کنند/ ایرانیها در جنگ و سیاست اول هستند اما تبلیغات بلد نیستند
گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو-رضا حیدری؛ نجاح محمدعلی یکی از کارشناسان برجسته مسائل سیاسی غرب آسیا است که سالهاست در رسانههای عربی و غربی فعالیت میکند. او در دوران اصلاحات هم مدتی را در ایران حضور داشته و فارسی را بهخوبی صحبت میکند. آقای محمدعلی هرچند بیشتر در رسانههای حاضر میشود که شاید مرزبندی جدی باسیاستهای ایران در منطقه داشته باشند اما خودش یکی از حامیان و مدافعان رفتارهای سیاسی ایران است، اما انتقاداتی را هم به برخی از اقدامات رسانهای جمهوری اسلامی ایران دارد.
او معتقد است که باید مقامات دولتی در سیاستگذاری رسانهای خود بازنگری جدی داشته باشند و در صداوسیما خانهتکانی کنند. نسبت به برخی از اقدامات سعودیها در عراق حساس است و هشدارهایی را دراینباره میدهد و پیشنهاد کرد که بهتر است که مقامات ایران فکر جدیتری در خصوص حضورشان در رسانههای اجتماعی و لابیگریهای رسانهای داشته باشند.
از خاطرات خود در ایران گفت و عنوان کرد که جامعه ایران بانشاطتر از جوامع عربی است اما باید مراقب قومی گرایی بود که زنگ خطر محسوب میشود. از حمله به کنسولگری کویت در حمایت از امام سخن به میان آورد تا یک سال زندانی شدن در ایران! او از برخی از رفتارها و سوءتعبیرها گلهمنداست اما صحبت با او لذتبخش است چراکه صادقانه و مسئولانه حرف میزند و نشان میدهند که برای وطندوستی نیازی نیست حتماً زاده همان خاک بود! متن کامل گفتگو به شرح زیر است:
منتهی طی این مدت بعد از انقلاب، تهاجمات فرهنگی که از سوی غرب علیه ایران انجام گرفته توانسته تا حدودی عدهای را فریب دهد. مثل قضیه نه غزه و نه لبنان جانم فدا ایران که اولین بار در تظاهرات ۸۸ سر داده شد.به نظرم زنگ خطری در ایران وجود دارد و روز به روز هم تشدید میشود. متأسفانه عدهای چه از داخل و چه از خارج در حال بحران سازی برای ایران هستند، یعنی رویدادهای کوچک را بزرگ جلوه میدهد که واقعاً درست نیست.
نقاط قوت و ضعف جامعه ایران را چه میدانید؟
ایران از لحاظ فکری و علمی بسیار قوی است و ایرانیها الحمدالله متوجه مسائل این مسائل هستند؛ اما همین نکته در عین حال نقطه ضعفی هم محسوب میشود چرا که غرب و دشمنان ایران می توانند از این طریق نفوذ کنند و مغزها را بخرند.از طرف دیگر متأسفانه در ایران غرب زدگی وجود دارد و این یک مسئله قدیمی و ریشه دار است؛ یعنی گرایش به غرب در حال بیشتر شدن است و وسایل ارتباطات جمعی هم آن را تشدید کرده است.
از طرفی هم شاهد ضعف وعاظ و ائمه جمعه و رسانههای رسمی ایران در مواجهه با این پدیده هستیم؛ یعنی حوزههای علمیه به روز رفتار نمیکنند و رفتارهای آنها منطبق با شرایط امروز جامعه نیست. ویژگیهای امام خمینی (ره) و اساس فقه شیعه (بر شرایط زمانی و مکانی) به روز بودن تاکید میکند؛ اما متأسفانه برخی از ائمه جمعه و حتی مشاوران سیاسی صحبتهای را طرح میکنند که اصلاً مناسب نیست و حتی موجب سوء ظن میشود.
نماز ظهر را پشت سر حضرت آقا خواندم، شبش من را زندانی کردند!
شما به خوبی از شرایط ایران امروز آگاه هستید. میخواهم بپرسم که علت اخراج شما از کشور چه بوده است؟
من قبل از اخراج، زندانی شدم. پیش از بازداشت تعدادی از نیروهای عرب زبان که برای انقلاب اسلامی کارهای شایستهای انجام داده بودند، متأسفانه با مشکلاتی رو به رو شدند. به همین دلیل آنها را نزد آیت الله خامنهای بردم که ایشان هم دستور رفع مشکلات را دادند. در آن جلسه آقای گلپایگانی و آقای تسخیری هم حضور داشتند. آیت الله خامنه ای از من پرسید که چه کار میکنید و مشکل شما چیست؟ من هم گفتم یک مجموعه مزاحم من است و مجوز کار به من نمیدهد!
آیت الله تسخیری آنجا خیلی از من تعریف کرد؛ چون ایشان عربی را خیلی خوب بلد است و همچنین رئیس سازمان تبلیغات اسلامی بود و من را میشناخت. به هر حال از من خیلی تعریف کرد. من هم مشکل را به آیت الله خامنهای گفتم و ایشان هم گفتند که آن را بررسی خواهند کرد و به آقای گلپایگانی و آذرشب دستور دادند که این مسئله را پیگیری کنند.
آن مسئله گذشت تا اینکه مدتی بعد برای اقامه نماز عید قربان من مجدد به بیت دعوت شدم و نماز را دقیقاً پشت سر آقا اقامه کردم. جالب است که همان شب هم وزارت آمد و من را دستگیر کرد [با خنده]و به انفرادی رفتم.

دادگاه و زندانی شدن من یک سال طول کشید. یادم هست که قاضی پرونده هم آقای تولیت بود که حقیقتاً انسان وارسته، متدین و دلسوزی بودند و با کمال احترام با من برخورد کردند.
ایشان متوجه بودند که مسئله من جدی نیست و به همین دلیل حکم برائت من را صادر کرد و در حکم خود نه تنها نوشت من مرتکب جرمی نشدهام بلکه اعلام کردند که بنده خدمات فراوانی هم به ایران داشتهام. من به ایشان گفتم که یک رونوشت از حکم را به من بدهید تا اگر مشکلی پیش آمد آن را نشان بدهم که گفت: نمیتوانم، اما هر کسی شما را استعلام کند پاسخ من همین خواهد بود و واقعاً هم همینطور شد.
آقای ابطحی گفت به ایران برگرد، برگشتم، اما وزارت ارشاد گذرنامه ام را ضبط کرد!
گویا شما در راه اندازی شبکه العالم هم کمکهایی داشته اید؟
این ماجرا گذشت تا اینکه بعداً آقای مهاجرانی که وزیر ارشاد بود خودش به من زنگ زد و گفت: بنابر دستور رئیسجمهور برای شما کارت خبرنگاری صادر خواهد شد و بعداً هم وزارت اطلاعات از من عذرخواهی کرد و گفتند که هر مشکلی در ایران داشتید را به ما اطلاع بدهید تا آن را برطرف کنیم تا ذهنیت بدی که از ما دارید از بین برود که واقعاً هم همین طور شد و پس از آن دیدار تا سال ۲۰۰۵ (۱۳۸۴) مشکلی در ایران نداشتم. این مسائل گذشت تا چند ماه آخر دولت خاتمی که وزارت ارشاد مجوز کار من را تمدید نکرد و همین امر موجب شد که تلویزیون ابوظبی از من بخواهد ایران را ترک کنم.
وقتی در امارات بودم گویا آقای خاتمی پیگیر من شده بودند و به آقای ابطحی (مسئول دفتر ایشان) دستور داده بودند که مشکل را پیگیری کنند که بعد از آن از ایران با من تماس گرفتند و گفتند که برگردم و مشکل من حل شده است.
وقتی به ایران آمدم وزارت ارشاد برای تمدید مجوز کار گذرنامهام را گرفت، اما آن را پس نداد و من به مدت دو ماه بدون گذرنامه در ایران حضور داشتم و امکان خروج از کشور را برایم فراهم نبود. پس از چندی آقای دکتر جعفری معاون رئیس جمهور عراق، برای دیدار با علمای قم و زیارت به ایران آمده بود و با من تماس گرفت، چرا که من با ایشان سابقه دوستی و رفاقت دارم. در مسیر من مشکلم را طرح کردم و گفتم که گذرنامهام را ضبط کرده اند. ایشان هم قول مساعد داد که در دیدار خود با آقای روحانی که آن روزها دبیر شورای عالی امنیت ملی بود مسئله را طرح کنند.
بعد از آن صحبت من توانستم گذرنامهام را دریافت کنم، اما متوجه شدم در آن تاریخی درج شده که باید تا فلان رو باید کشور را ترک کنم و حق بازگشت به ایران ندارم.
یعنی حق برگشت به کشوری را نداشتم که وقتی روزهای اول انقلاب وارد آن شدم سجده شکر گذاشتم و به خدا گفتم به دارالاسلام وارد شده ام. خانواده همسرم به دلیل عشقی که به امام (ره) داشنتد همگی به شهادت رسیده بودند. خانواده خودم، خواهرانم و حتی خودم را زندانی کردند و گفتند که به امام دشنام بدهید، اما این کار را نکردیم.
یادم هست زمانی که امام وقتی خواست از عراق خارج شود و کویت به ایشان اجازه ورود نداد من در بصره به کنسولگری کویت حمله و به آنجا خسارت وارد کردم [با خنده]، اما حالا حمله به سفارت ایران در لندن را محکوم میکنیم [با خنده]
به نظرم ایرانیها مغز و هوش خوبی دارند و در حوزههای مثل سیاست و جنگ حرف اول را میزنید، اما در تبلیغات عملکرد شما متأسفانه صفر است!
متأسفانه در تبلیغات داخلی مشکل دارید؛ صدا و سیما باید خانه تکانی کند، باید بتوانید با تکنیک روز و با توجه به شرایط امروز در حوزه خبر وارد شوید. مع الوصف در این حوزه ضعف سیاستگذاری دارید و باید خیلی تلاش کنید.
شما در خصوص هزینههایی که برای شبکههای بین المللی صدا و سیما در سایر کشورها انجام میشود تحقیق کنید؛ حاضرم اثبات کنم که تأثیر آنها صفر است. برای این حرف خود هم دلایل زیادی دارم.
شبکههای مثل العربیه در منطقه، حرفهای مسئولان ایرانی را تحریف میکنند یا از اشتباهات برخی از سخنرانیها چنان مسئله میسازند و چنان حمله میکنند تا اعراب دشمن ایران شوند. تلویزیونهای مقاومت هم نمیتوانند مردم عرب را توجیه کنند که این خبر دروغ است.
صفحه فیسبوک من دوبار مورد حمله کاربران مخالف سیاستهای ایران قرار گرفت و بسته شد. حمله کنندگان هم صریحاً میگفتند مخالف ایران هستند. در پیام هایشان عنوان میکردند اگر من از ایران صحبت نکنم با من کاری ندارند. تصور هم نکنید آنها سعودی هستند؛ خیلی از حملهکنندگان برخی شیعیانی بودند که عربستان توانسته بود آنها را قانع کنند که ایران به درد آنها نمیخورد.
جالب است بدانید عربستان یک بازی فوتبال با عراق برگزار کرد و ۷۰ هزار تماشاگر عراقی در ورزشگاه حاضر شدند و در حمایت از بن سلمان و علیه ایران شعار میدادند! این یعنی تبلیغات ایران در عراق ضعیف است.

متأسفانه کسانی که در حال فعالیت هستند نمیدانند چطور باید کار کنند. رفتار در رسانه باید دقیق باشد، چرا که ما در حال جنگ روانی با دشمن هستیم. متأسفانه الان ایرانیها به جای دشمنی با اسرائیل با اعراب درگیر شدند. چه کسی پشت این ماجراست؟ پول و سرمایه گذاری عربستان سعودی!
یادم هست وقتی در ایران نزد امام خمینی (ره) رفته بودیم ایشان فرمودند: در تبلیغات صرفهجویی حرام است. البته صحبت ایشان به معنی خرج بدون منطق و اسراف نیست، اما نشان میداد که مسئله تبلیغات چقدر برای امام (ره) مهم بود.
ایرانیها در لابی گری هم ضعیف هستند
همان طور که خودتان اشاره کردید شما به دلیل تائید مواضع مواضع منطقهای ایران مورد انتقاد رسانههایی مثل العربیه قرار گرفتید. سیاست این رسانهها در خصوص ایران بر چه اصلی استوار است؟
عربستان سعودی به شدت به دنبال این است که اثبات کنند ایران در عراق، سوریه و مخصوصاً یمن نقش و حضور دارد. چرا که آنها در یمن با شکست مواجه شدهاند.
ایران باید به این نکته توجه داشته باشد که در کنار حمایتهای خود از کشورهایی، چون قطر باید به آنها فشار بیاورد که رسانههای آن کشورها از اقدامات تخریبی علیه ایران دست بردارند.
الجزیره که متعلق به قطر است با من مصاحبه نمیکنند و میگویند شما سیاستهای ایران را تأیید میکنید. با صراحت میگویند.
عربستانیها با تبلیغات خود تلاش میکنند ایران و حزب الله را به عنوان دشمن اعراب و منافع ملی آنها نشان دهند؛ ایران باید برعکس عمل کنند و ثابت کند هر سال جنگ و بی ثباتی که در منطقه به وجود میآید کار عربستان سعودی است.
در لندن وقتی محمد بن سلمان حضور پیدا کرد تبلیغات ضعیفی علیه او شکل گرفت. بظرم ایران باید با وکلای انگلیسی لابی میکرد و یک قاضی پیدا میکردند و حکمی را در خصوص بن سلمان به عنوان جنایتکار جنگی از او میگرفتند. این کارها در این کشورها هم ممکن است و هم بسیار مهم و مؤثر است؛ اما متأسفانه این اقدام صورت نگرفت یعنی علاوه بر ضعف در استفاده از رسانههای اجتماعی باید ضعف در لابی گری را هم اضافه کنیم.
نیاز به پشتیبانی ایران داریم
آیا رسانههای منتقد کشورهای غربی در این کشورها آزادی عمل دارند؟
نسبتاً بله؛ اما در کشورها و رسانههای عربی خیر، اینگونه نیست. تمام رسانههای عربی لندن ضد ایران هستند. شبکه بی بی سی عربی برنامهای در خصوص حمله به سفارت ایران ساخت که کاملاً یکجانبه بود. من بعد از دیدن آن برنامه به آنها نامه نوشتم و گفتم شما جانبه گرایی کردید.
هرچند در روزنامهها و رسانههای انگلیسی آزادی وجود دارد، اما باید بپذیریم که صهیونیستها قوی هستند و مانع فعالیت میشوند. نکته مهم اینجاست که با تمامی این شرایط امکان لابی در انگلیس هست. ما میتوانیم به نفع ایران در این کشور و چه در سایر کشورها لابی کنیم، اما نیاز به پشتیبانی هست میتوان سیاستهای رسانهای ضد ایرانی را در افکار عمومی به چالش بکشیم و آن را از کار انداخت، اما باید پشتیبانی لازم صورت بگیرد.
به نظر شما مهمترین اقدام رسانهای که میتوان در کشورهای غربی انجام داد چیست؟ سیاست گذاری رسانهای ایران باید چگونه باشد؟
باید با عقلای غربیها صحبت کرد و همینطور برنامه ریزی دقیقی صورت بگیرند. باید تلاش کرد که افکار عمومی حامی، مخالفین بیطرف و خودیها تقویت شوند. رسانههای ایران باید بر روی مغز اعراب و انگلیسیها کار کنند.
الان در عراق گروههای در حال کار هستند و تلاش میکنند که اگر در آینده جنگی بین ایران و عربستان در گرفت برخلاف جنگ هشت ساله مردم عراق علیه ایران بسیج شوند، چرا که عربستانیها در حال تبلیغ و تزریق پول زیادی هستند!
تبلیغات رسانهای ایران در منطقه بسیار عقبتر از پیروزیهای این کشور است
به چه شرطی این سیاستها موفق آمیز خواهند بود؟
پیروزیهای نظامی ایران در عراق به واسطه تبلیغات سنگینی که سعودیها انجام میدهند در حال مصادره شدن به نفع این کشور است. الان در عراق این را میگویند که دلیل پیروزیهای نظامی این کشور عربستان بوده که به عراق کمک کرده است. متأسفانه تبلیغات رسانهای ایران همگام با پیروزیهای این کشور نیست و بسیار عقبتر است! گاهی متنهای که شبکه العام منتشر میکند دارای اشتباهات نگارشی است که جای تأسف دارد. جنگ روانی ایران باید قدرتمندتر از حوزه نظامی آن باشد.
مجدداً تأکید میکنم ایران باید در حوزه رسانههای اجتماعی برنامهریزی دقیقی انجام دهد. متأسفانه شبکههای عربزبانی که از ایران هم پشتیبانی میشوند اقدام سازندهای انجام نمیدهند؛ بنده به آنها برنامه دادهام و اعلام کردم که حاضرم به آنها کمک کنم، اما متأسفانه استقبال و استفاده نمیکنند!