به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، روزنامه آرمان در مطلبی نوشت:«اعتبار جهانی برجام با خروج آمریکا کم نمیشود...لذا ایران تا جایی که میتواند و دیپلماسی عمل میکند و ارتباط با اروپا امکانپذیر است باید برجام را حفظ کند مگر اینکه همه از برجام خارج شوند که در این صورت دولت باید تصمیم قاطعی بگیرد و کسانی هم که برجام را نقض کردهاند از نظر افکار عمومی در سطح جهان از درجه اعتبار ساقط خواهند شد»
توجیه مضحک این روزنامه زنجیرهای درخصوص «برجام بدون آمریکا» در حالی است که اکنون مسئله، «اصل برجام» است نه «برجام با آمریکا یا بدون آمریکا». برجام اکنون نعش متعفنی است که جز سرخوردگی برای یک ملت و گستاخی دشمن، هیچ عاید دیگری برای ما نداشت.
ظاهرا بیدستاوردی برجام، مدعیان اصلاحات را دچار ضعف حافظه کرده است.در هفتههای گذشته، روزنامه زنجیرهای آرمان در مطلبی نوشته بود:«شاید از یک منظر لغو برجام خیلی بهتر از این باشد که هر ۴ ماه یکبار ترامپ آن را به حالت تعلیق در آورد چرا که اگر این وضعیت متزلزل برجام همچنان ادامه پیدا کند به طور قطع هیچ منفعتی برای ایران نخواهد داشت. اگر برجام توسط آمریکا لغو شود شاید بتوان گفت برای ما هم بهتر خواهد بود زیرا تکلیف برای همه روشن میشود و بدون امید بیهوده داشتن به برجامی که سودی ندارد میتوان بر اقتصاد داخلی و تولید داخلی متمرکز شد و به بازشناسی و بازیابی ظرفیتهای نهان و آشکار مادی و سرمایههای انسانی و اکولوژی کشور پرداخت و توان تبدیل داراییها را به ثروت تجربه کرد و آنها را در جهت تقویت بخش خصوصی مولد مؤثر بهکار گرفت تا رشد تولید داخلی واشتغال و برون رفت از رکود میسر گردد».
متاسفانه دولتمردان و رسانههای زنجیرهای حتی به اظهارات سالهای اخیر خود نیز پایبند نبودهاند. برخی از مقامات ارشد دولت در ماههای اخیر بر «ادامه برجام بدون آمریکا» تاکید کردهاند و تصریح کردهاند که «آمریکا صرفا یکی از طرفین توافق است». این رویکرد در حالی است که روحانی در زمان انتخابات ریاست جمهوری یازدهم در توضیح چرایی اولویت مذاکره با آمریکاییها در مقابل تروئیکای اروپایی گفته بود:«بنده معتقدم مذاکره با آمریکا راحتتر از مذاکره با اروپاست چرا که اروپاییها به دنبال «آقا اجازه» از آمریکا هستند.... آمریکاییها کدخدای ده هستند، با کدخدا بستن راحتتر است»!
جنگ قدرت برای تصاحب صندلی شهرداری تهران
روزنامه شرق در گزارشی نوشت:«با گذشت حدود ۱۰ روز از کنارهگیری محمدعلی نجفی از شهرداری تهران، دیگر وجود اختلاف دو حزب «اتحاد ملت» و «کارگزاران سازندگی» - دو فراکسیون اصلی شورای شهر تهران – بر کسی پوشیده نمانده است. این اختلاف ابتدا در استعفای نجفی خود را نشان داد. کارگزاران از استعفا استقبال میکرد و اتحاد ابراز نگرانی. موضوع استعفا در دل خود آبستن چالش دیگری بود؛ مسئله انتخاب «شهردار بعدی» و این دقیقاً اختلاف دوم این دو حزب اصلاحطلب است. اختلاف در سطح عمومی و در لابهلای موضعگیریها و مصاحبهها ظهور و بروز یافت؛ وضعیتی که بزرگان اصلاحطلب را نگران میکرد. عبداللهنوری پا پیش گذاشت و میانجیِ گفتوگوی سران این دو حزب شد تا مانع از تنشی شود که اجتنابپذیر بود. گویا جلسه خوب پیش رفت. اما چند روز بعد، گزارشی در روزنامه سازندگی- ارگان رسمی حزب کارگزاران- این نشست را خبری و طرف مقابل را به «نقض عهد» متهم کرد».
مدعیان اصلاحات ثابت کردهاند که هر وقت قدرت را در دست میگیرند،کار به دعواهای سیاسی و جناحی میکشد. در شورای شهر اول و مجلس ششم این اتفاق به وفورافتاد. امروز هم به نوعی تاریخ درحال تکرار است. در شورای شهر اول اولین موضوعی که روند سریالی اختلافات تا به مرحله انحلال شورا-توسط دولت اصلاحات- را فراهم کرد و در چندین مرحله نقش داشت، انتخاب شهردار بود. در آن مقطع حزب کارگزاران و حزب مشارکت به شدت با یکدیگر درگیر بودند.
در حال حاضر نیز به اذعان مدعیان اصلاحات، جنگ قدرت میان حزب اتحاد ملت (اعضای حزب منحله مشارکت) و حزب کارگزاران برای انتخاب شهردار ابعاد گستردهتری به خود گرفته است.
اکنون سایه شوم شورای شهر اول بر سر شورای شهر پنجم سنگینی میکند. خاطرات تلخ انحلال شورای اول تهران و استعفاهای چندباره شهردار وقت و درنهایت تعطیلی شهر تهران، با رویه در پیش گرفته شده شورای فعلی شهر تهران در حال تکرار شدن است.
بیبرنامگی و درجا زدن مدیریت جدید شهری، حتی صدای رسانههای مدعی اصلاحات را هم درآورده است.
همپای مذاکرات هستهای باید برجامهای بعدی را پیگیری میکردیم!
پس از نقض مکرر برجام و برعکس از آب درآمدن تصورات طیف غربگرا از توافق هستهای و طرفهای غربی، روی کار آمدن ترامپ مجالی را برای مالهکشی حامیان دولت بر خطای استراتژیکشان فراهم کرد. آنها ترامپهراسی را کلید زده و ضمن ادعای تفاوت ماهوی میان اوباما و ترامپ، وضعیت اسفناک برجام را تنها و تنها به دلیل ساکن جدید کاخ سفید جا زدند.
روزنامه ایران دیروز در همین زمینه در گفتوگویی نوشت:«ما باید به موازات سیاستهایمان در ارتباط با اروپا، در ارتباط با آمریکا نیز سنجیدهتر عمل کرده و اجازه نمیدادیم میدان یکپارچه دست کسانی بیفتد که علیه ایران کار میکنند.» حتی خبرنگار میپرسد: «آیا همکاری ایران برای دستیابی به توافق هستهای و اجرای بیچون و چرای تعهداتش کافی نبود؟ وزرای خارجه ایران و آمریکا برای حل موضوع هستهای با وجود خصومت تاریخی دو کشور به صورت جدی مذاکره کردند.» وی پاسخ میدهد: «باید با خود آمریکاییها بر سر اختلافهای تاریخی مذاکره میکردیم؛ چه به نتیجه میرسیدیم چه نمیرسیدیم. اگر مشکلات از 10 به 8 میرسید، تنش کاهش مییافت و این موفقیتی برای ایران و شکستی برای اسرائیل میبود. اما ایران منتظر ماند اگر آمریکا در «برجام» خوب عمل کرد، به سایر موضوعات بپردازد؛ اما این اتفاق نیفتاد.»
در این گفتوگو آمده است: «... باید میرفتیم شروع میکردیم به حل کردن این موضوعات؛ بویژه زمانی که آمریکا دست کسانی بود که حاضر به حل کردن این اختلافات از طریق گفتوگو بودند اما فرصت از دست رفت. تا حالا آقای ظریف 10 بار پیشنهاد مذاکره منطقهای داده، اما جوابی از عربستان نگرفته است. چرا؟ زیرا سعودیها میبینند شرایط بینالمللی طوری است که آنها فکر میکنند میتوانند اصطلاحاً طاقچه بالا بگذارند. اما زمان اوباما آنها حاضر بودند هر امتیازی به ایران بدهند.»
این ادعاها در حالی است که نقض برجام در دی ماه ۹۴ توسط اوباما آغاز شد. آن هم در اولین روز اجرای برجام! همان زمانی که مدعیان اصلاحات در هوای خوشبینی به آمریکا به سر میبردند و از فروپاشیدن ساختار تحریمها مینوشتند. این طیف یادشان نرفته، کسی که هر روز میگفت گزینه نظامی روی میز است، همین اوباما بود که مقام ارشد دولت یازدهم او را مؤدب و باهوش یافته بود! و مضافا غارت ۲ میلیارد دلاری اموال ایران، تمدید آیسا قانون تحریمی، تصویب قانون محدودیت ویزا، تصویب بیش از ۸۰ طرح ضدایرانی در کنگره آمریکا و پابرجا ماندن تحریم سوئیفت در دوره همو بود. این فرد باهوش و مؤدب! در آبان سال ۹۵ و در واپسین روزهای ریاست جمهوری خود، قانون وضعیت اضطراری علیه ایران را تمدید کرد و آخرین لگد خود را به برجام کوبید.
اما غرب باوران خودباخته و مدعیان اصلاحات که برای خسارت محض برجام سنگ تمام گذاشته و گلویشان را با فحاشی علیه منتقدان پاره کردند، برای انحراف افکار عمومی از نقش خود در این توافق یکطرفه پروژه ترامپ هراسی را کلید زدند؛ در شرایطی که رؤسای جمهور آمریکا در عنادورزی با نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران هیچ اختلافی با هم ندارند الا اینکه ترامپ نماد آمریکای کاملا بدون نقاب است.
با وجود گستردهتر شدن دایره تحریمها در پسابرجام و اعتراف مقامات ارشد دولت و تیم مذاکرهکننده هستهای به بیدستاوردی برجام، مدعیان اصلاحات که به عنوان پیاده نظام رسانهای غرب سرویس میدهند و مدام به سمت آنها غش میکنند، بر طبل برجامهای بعدی میکوبند؛ مدعیان اصلاحات پا را فراتر گذاشته و مدعی هستند که باید این مذاکرات باید همزمان با مذاکرات هستهای انجام میشد! باب میل این وطن فروشان زدن تیشه به ریشه مقاومت و چوب حراج به منافع ملی است.
هدف برگزارکردن نیست!
سرمقاله روزنامه اعتماد در شماره روز قبل به بخش بینالملل جشنواره فیلم فجر اختصاص یافته بود.
در بخشی از این یادداشت آمده: «مديريت جشنواره جهاني فيلم فجر در سه، چهار سال اخير بهگونهاي بوده كه بسيار قابلتحسين است؛ عملكرد شخص رضا ميركريمي در چند سال گذشته به جايگاه جشنواره تعريف تازه بخشيده و توانسته ابعاد بينالمللي آن را گسترش دهد. طي چند سال گذشته آثار شاخصتري از دنيا در جشنواره جهاني نمايش داده ميشود و شكي نيست مهمانان ويژهاي كه هركدام داراي موقعيت بينالمللي خاص هستند در اين رويداد حضور پيدا ميكنند. وركشاپهايي كه برگزار ميشود نمايش فيلمها و نظمي كه جشنواره از آن برخوردار است همه و همه قابلتحسين است و به نظر من شخص رضا ميركريمي در ارتقاي سطح جشنواره بسيار موثر بوده.»
این یادداشت در بخش پایانی افزوده: «از وقتي جشنواره جهاني از ملي جدا شد هميشه به اين فكر ميكنم كه يك عمل جراحي ناقص روي جشنواره انجامشده من تا به امروز نتوانستم اين تفكيك را هضم كنم. سينماي ايران برترين جوايز فستيوالهاي معتبر جهاني را در اسكار و كن كسب كرده؛ اين شوخي نيست؛ اين يعني به سينماي ايران در دنيا بهاداده ميشود من بهشخصه از مديريت جشنواره جهاني و شخص آقاي ميركريمي تشكر ميكنم اما لازم است بگويم نتيجه و راندمان كار خوب نيست.»
مهمترین موضوعی که درباره جشنوارههایی نظیر بخش بینالملل جشنواره فیلم فجر مطرح میشود این است که هدف ما از این هزینه کردن چیست؟ چرا میخواهیم به فلان کارگردان در گوشه دیگر دنیا جایزه بدهیم؟ ایکاش متولیان این جشنواره چشم و گوش باز میکردند و نگاهی میکردند که در غرب چگونه به فیلمها جشنوارهها نگاه میکنند.
برای نمونه در بخش مستند اسکار به فیلمی درباره کلاه سفیدهای سوریه جایزه داد این موضوع بار دیگر مطرح شد که در غرب (خلاف آنچه به ما دیکته میکنند) تا چه اندازه نگاه سیاسی در تعیین برندههای اسکار و دیگر جوایز فرهنگی دخیل است. همین اواخر هم «راجر واترز» خواننده قبلی گروه پینک فلوید هم نسبت به این گروه و حمایت غرب از آن اعتراض کرد. در آن مستند تلاش شده بود تا آنها را گروهی با اهداف انساندوستانه نشان دهند حال آنکه اسناد و مدارک بسیاری وجود داشت که نشان میداد این گروه در پوشش اقدامات بشردوستانه به بازوی گروه تروریستی النصره تبدیل شده است.
نکته دیگر اینکه هیچگاه فیلمی که حاوی نکات ارزشی، ضداستعماری، عزتمدار و بر بنیانهای مقاومت و ایستادگی باشد برنده اعلام نمیشود اما در عوض هر کارگردانی از ایران که فیلمش به نوعی در راستای ارزشهای فرهنگ غربی و ضد ارزشهای ایرانی و اسلامی باشد مورد تقدیر و حمایت قرار میگیرد همانطور که در آخرین مورد نسخه فیلمی که از ایران ارسال شده بود نسخه نهایی فیلم نبود. با این وجود آن فیلم برای برگزارکنندگان تا آن اندازه مهم بود که به خاطر حضور آن فیلم از چند قانون برگزاری اسکار چشم بپوشند.
ما روحانی انتخاباتی میخواهیم!
روزنامه آفتاب یزد در گزارشی با عنوان «سخنان دلگرمکننده رئیسجمهور» نوشت:« دراین چند مدت خبری از حسن روحانی آن سخنور جسور نبود، خیلیها میگفتند این روزها روحانی ، سرمست از پیروزی سال 96 ، یاران سابق خود را که اصلاحطلبان هستند از یاد برده، گردش به راستش آن قدر تندشده که نه در کابینه نه در رفتارهای سیاسی نه در سخنرانیها، هیچ اثری از آن یاران قدیمی نیست... کارهای روحانی دراین چندماه ، تا حدی به راست میزد که انتقادات شدید حامیان سابق او را به همراه داشته است...این در حالیست که روزگذشته روحانی سخنانی به زبان آورده که از دید برخی دلگرمکننده هستند. سخنانی از جنس حرفهای انتخاباتی روحانی در سال 96...روحانی اکنون در اظهارات اخیرش گویی باردیگر ره در همان مسیری گذاشته که هم رنگ و بوی اصلاحطلبی دارد و هم جذب نظر مردم!».
روزنامه زنجیرهای آفتاب یزد چندی پیش در گزارشی با عنوان «جسارتاً به عقب برگردید» نوشته بود: «نظرسنجیها درباره گفتوگوی تلویزیونی رئیسجمهور حاکی از آن است که مردم از این نشست رضایت نداشتند و همان روحانی دوران انتخابات را میخواهند».
روزنامههای مدعی اصلاحات-بهمن 96- صراحتاً اعلام کردند که چرا رئیسجمهور در گفتوگوی تلویزیونی به نیروهای مسلح و ائمه جمعه حمله نکرد!
در حال حاضر دغدغه اصلی عموم مردم، معیشت و اشتغال است. اما متاسفانه مدعیان اصلاحات بدون توجه به این مطالبات، تمایل دارند که رئیسجمهور بجای پاسخگویی به مردم و تشریح عملکرد به جنجال و حاشیه سازی بپردازد. یکی از کارشناسان مسائل سیاسی چندی پیش تصریح کرد: مدعیان اصلاحات روحانی را درگیر میپسندند. مثل زمان انتخابات که با نظام رقابت میکرد و اینها کف میزدند.