به طور کلی نمیشود اطمینان کامل داشت که فضای ایجاد شده بین کره شمالی و آمریکا، مقدمه ظهور یک صلح جهانی بوده و یا یکی از این دو کشور به دنبال دادن امتیازات غیرمنطقی باشد.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو ، موضوعی نه چندان قدیمی در عرصهی بین الملل که به دنبال رجزخوانیهای ترامپ و کیم جونگ اون، جان تازهای گرفت، با اظهارات ناگهانی کیم مبنی بر تعلیق برنامهی هستهای و موشکی کره شمالی، سفر وی به کره جنوبی، زمزمههای برگزاری مذاکرات و مصالحه این کشور با قدرترین دشمن خود یعنی آمریکا، فضای رسانهای را در سرتاسر جهان قبضه کرد. در این میان ترامپ هم که از پذیرفتن دعوت کیم جونگ اون و سفربه کره شمالی تا میسال ۲۰۱۸ خبرداده و قبل از آن مایک پمپئو طی سفر محرمانهای به پیونگ یانگ زمینه سازی برای این دیدار را فراهم کرده بود، طبق روال همیشگی آمریکا، بدعهدی کرده و در گام اول ملاقاتی شکل نگرفت. حال سوالات گوناگونی در ذهن مخاطبین نقش میبندد از جمله اینکه: آیا کره شمالی در واقعیت به دنبال متوقف کردن برنامههای موشکی و هستهای خود است؟ بدبینی آمریکا به کره شمالی چه میزان است؟ سرنوشت مذاکرات این دو کشور چگونه خواهد بود؟
اولین تعاملات آمریکا با کره شمالی به حضور جیمی کارتر به عنوان میانجیگر برای ایجاد توافقات دو جانبه بین این دو کشور بازمیگردد. کارتر طی یک سفر بی سابقه به کره شمالی در اکتبر ۱۹۹۴، در حالیکه کیم جونگ ایل به تازگی جانشین پدر فقید خود شده بود، پیشنهاد یک توافق دو جانبه را مطرح کرد و سپس این توافقنامه به امضاء طرفین رسید که به موجب این همکاری، کره شمالی متعهد شد تا در ازای تاسیس راکتورهای غیرنظامی، برنامهی هستهای نظامی خود را متوقف سازد. در سال ۱۹۹۹ و درست یک سال پس از آزمایش اولین موشک بالستیک دوربرد از سوی کره شمالی، کیم جونگ ایل اعلام کرد که آزمایش آنها را متوقف ساخته است و این اقدام باعث کاهش تحریمها از سوی آمریکا علیه این کشور شد. اکتبر سال ۲۰۰۰ مادلین آلبرایت، وزیر امور خارجهی آمریکا در زمان ریاست جمهوری بیل کلینتون دموکرات، و کیم جونگ ایل در پیونگ یانگ دیدار کردند و مذاکراتی بین آنها در جهت بهبود روابط دو جانبه انجام شد. با این حال دو سال بعد جرج دبلیو بوش، رئیس جمهور وقت امریکا، کره شمالی را یکی از پایههای محور شرارت خطاب میکند و به دنبال آن از سال ۲۰۰۳ پیونگ یانگ تهدید کرد به آزمایش هستهای مبادرت خواهد کرد و پس از سه سال نخستین آزمایش هستهای خود را انجام داد. با گذشت این جریانات، به هر ترتیب و انگیزهای، کره شمالی حاضر به مذاکره پیرامون برنامهی هستهای و موشکی خود نشد و آمریکا نیز تحریمهایی را برای کره شمالی اعمال کرد که در عصر حاضر و تاثیرگزاری عمیق مسائل اقتصادی بر زندگی و بقای جوامع، رهبر فعلی کره شمالی را به فکر راه حلی برای گسترش راههای تجاری به منظور کسب درآمد و خروج از زیر فشار تحریمهای اقتصادی آمریکا، انداخته است. منطق کلی حاکم بر مذاکرات این دو کشور را میتوان در محورهای زیر نمایش داد: ۱) مبهم بودن تحرکات سیاست خارجی کره شمالی، به فراخور نوع حکومت خاص این کشور و انزوای آن در جهان، نتیجهای جز بدبینی آمریکا که خواهان وجود شفافیت به ویژه در امر فعالیتهای هستهای بوده، ندارد. ۲) بدعهدی آمریکا در مقابل کره شمالی از گذشته تا به امروز غیر قابل چشم پوشی است. میتوان گفت: این موضوع به زمان تأسیس کره شمالی بازمیگردد، برای مثال واشنگتن در سال ۱۹۵۶ تصمیم گرفت بر خلاف قرارداد آتش بس بین دو کره، تسلیحات هستهای در خاک کره جنوبی مستقر کند. در هرحال امروز که کیم جونگ اونِ جوان، حداقل به ظاهر برای انجام مذاکرات با امریکا راضی شده است نمیتوان نیت وی را قاطعانه توأم با صداقت دانست، چرا که تجربهی تعاملات با آمریکا و همچنین ترس از دچار شدن به سرنوشت لیبی و عراق (کشورهایی که حکومتی وابسته به تسلیحات نظامی داشته و قمار بر سر این امتیاز مقابل آمریکا، باعث سقوط آنها شد.)، برای او به مثابه زنگ خطری است دائمی که بی گدار به آب نزند. به همین دلیل احتمالات زیادی از جمله وجود راههای جایگزین اقتصادی و امتیازاتی از این حیث در پیونگ یانگ که بتواند آمریکا را در سطحی برابر حین مذاکرات قرار دهد و یا نمایشی بودن ابراز آمادگی کیم جونگ اون برای محدود کردن فعالیتهای هستهای کره شمالی، خیلی دور از ذهن به نظر نمیرسد. از طرف دیگر شواهد بسیاری حاکی از آن است که دولت مردان ایالات متحده آمریکا به سیاستهای بدبینانهی خود در مقابل کره شمالی ادامه میدهند. به طوری که اخیرا اعضای هر دو طیف دموکرات و جمهوری خواه کنگره، با همکاری یکدیگر، طرحی را دربارهی لزوم گزارش دهی دولت به کنگره درباره برنامه اتمی و موشکی کره شمالی به مجلس ارائه دادند تا ترامپ را در جهت دادن امتیازات نامعقول به کیم جونگ اون محدود و کنترل کنند. ترامپ نیز در مصاحبههای اخیر خود با مطبوعات از آیندهی مذاکرات ایالات متحده با کره شمالی، تعریف دقیقی ارائه نکرده است و این موضوع از خصلت پیش بینی ناپذیر بودن این رئیس جمهور نشأت میگیرد. به طور کلی نمیشود اطمینان کامل داشت که فضای ایجاد شده بین کره شمالی و آمریکا، مقدمه ظهور یک صلح جهانی بوده و یا یکی از این دو کشور به دنبال دادن امتیازات غیرمنطقی باشد.