«وقتی آقای اوباما در جریان بحث برجام تصمیم گرفت به آقایان حال بدهد، به ۲۵۰۰ نفر از ایرانیان تابعیت اعطا کرد و برخی آقایان و مسئولان با یکدیگر مسابقه گذاشتند که فرزندانشان جزء این ۲۵۰۰ نفر باشند.» این را حجتالاسلام مجتبی ذوالنور میگوید.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو، «وقتی آقای اوباما در جریان بحث برجام تصمیم گرفت به آقایان حال بدهد، به ۲۵۰۰ نفر از ایرانیان تابعیت اعطا کرد و برخی آقایان و مسئولان با یکدیگر مسابقه گذاشتند که فرزندانشان جزء این ۲۵۰۰ نفر باشند.» این را حجتالاسلام مجتبی ذوالنور میگوید؛ صحبتهایی که در روزهای گذشته نماینده مردم قم را حسابی در عرصه بینالمللی معروف کرده است. چیزی از طرح این اظهارات نگذشته بود که صدای آن به کاخ سفید هم رسید. «فاکس نیوز» با انتشار گزارشی در اینباره نوشت ذوالنور از کسی نام نبرده، اما فرزندان چندین نفر از مقامات فعلی و پیشین ایران در آمریکا هستند. با این حال نشانهای از اینکه این افراد در ماجرای برجام شهروندی آمریکا را دریافت کردهاند، وجود ندارد و روشن هم نیست که آیا منظور ذوالنور شهروندی است یا گرینکارت. یک روز بعد ماری هارف، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در دولت باراک اوباما حرفهای ذوالنور را تکذیب کرد و آنها را از پایه بیاساس دانست.
تکرار ترامپ
اوج این واکنشها را، اما باید توئیت رئیسجمهور آمریکا دانست؛ دونالد ترامپ که از همان ابتدا با برجام و رئیس پیشین دولت ایالات متحده سر ناسازگاری برداشته بود، با استناد به صحبتهای عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس، در توئیتر خود نوشت: «تازه معلوم شده که کابینه اوباما در جریان مذاکرات توافق افتضاح با ایران، به ۲۵۰۰ ایرانی- از جمله مقامهای دولتی- شهروندی آمریکا را داده است. این خبر چقدر مهم (و بد) است؟» توئیتی که «بیبیسی» درباره آن مینویسد: «به نظر میآید آمار ترامپ از مصاحبه اخیر نماینده قم در مجلس ایران به دست آمده است.»
در پاسخ به این توئیت، جان کربی، سخنگوی وزارت امور خارجه دولت پیشین آمریکا نوشت: «حقیقت ندارد. نمیدانم کدامیک نگرانکنندهتر است؛ اینکه رئیسجمهوری، عامدانه قصد اعتبار بخشیدن به روایت یک نماینده تندرو ایرانی را دارد یا اینکه او حتی به خود اجازه نداده تا صحت آن را با نزدیکانش بررسی کند؛ هزینهاش فقط یک تماس تلفنی بود.»
در همین رابطه، جف پرسکات، عضو شورای امنیت ملی آمریکا در دولت اوباما هم به شبکه تلویزیونی «سیبی اس» گفت: «این ادعاها واهی و کاملا نادرست است. باید توجه داشت که این هم یک تقلید طوطیوار دیگر ترامپ از گزارشهای «فاکسنیوز» است که به ادعاهای یک نماینده تندرو ایرانی پرداخته است.» «بن رودز»، معاون مشاور امنیت ملی آمریکا در دوران ریاستجمهوری اوباما هم با انتشار پیامی در صفحه توئیتر خود در این ارتباط نوشت: «این یک دروغ بزرگ است. این حقیقت ندارد. من حدس میزنم که این حرف از ماشین رسانه تبلیغاتی ترامپ آمده است.» درباره اینکه اظهارات ذوالنور چقدر صحت دارد و اساسا منبع آن چه میزان معتبر است، طبیعتا خود آقای نماینده باید توضیح دهد، اما قدر مسلم آن است که طرح مواردی از این دست فارغ از مناسبات سیاسی داخلی، در عرصه بینالمللی تبعات ناخوشایندی را برای کشور به همراه دارد. مصلحت نظام هرچه باشد، حتما این نیست که منافع ملی پیش پای رقابتهای سیاسی ذبح شود. در برجام و رفتارهای رسمی و غیررسمی تیم دیپلماسی ایران و مجموع حواشی آن اگر اشکالاتی بود که هست، میتوان آنها را از مجرای قانونی پیگیری کرد و جار زدن همه حرفها حتی آنهایی که باید قبل از بر زبان راندنشان حسابی سبک و سنگین کرد، تف سر بالاست و صرفا به بومرنگی میماند که هزینههایش به سمت نظام بازمیگردد.
ماجرای صادقی و یک ادعای عجیب
این موضوع البته اتفاق جدیدی نیست و نمونهاش را در ادعاهای محمود صادقی، عضو فراکسیون امید مجلس درباره قوه قضائیه هم میتوان ملاحظه کرد. صادقی، دو سال پیش با استناد به شایعاتی که در رسانههای معارض منتشر میشد، از رئیس قوه قضائیه ایران خواسته بود برای پاسخگویی به مطالبی که در مورد حسابهای بانکی شخصی او منتشر شده، گزارشی از عملکرد حسابهایش را طی پنج سال گذشته اعلام کند. عضو فراکسیون امید در صحن علنی مجلس در تذکری شفاهی به وزیر اقتصاد ایران گفت: شایعاتی که درباره افتتاح حسابهای متعدد رئیس قوه قضائیه و واریز میلیاردها تومان از وجوه این قوه به حسابهای شخصی وی در فضای مجازی منتشر شده، باعث سوءاستفاده رسانههای خارجی شده است.
این ادعا هرچند به سرعت از سوی رئیس دستگاه قضا تکذیب شد و با توضیحات او کاشف به عمل آمد که از بیش از دو دهه قبل، اموال مربوط به قوه قضائیه با اجازه رهبر انقلاب به حسابی به نام این قوه واریز میشده و با این وصف ادعای حساب شخصی، کاملا کذب بوده و بیاساس است؛ اما صرف بیان این اتهامات آن هم از سوی یک نماینده مجلس کافی بود که تا مدتها، هیزم آتش اتهامپراکنی رسانههای معارض فراهم شود و نظام اسلامی در افکار عمومی در معرض اتهام قرار گیرد. استدلال صادقی اگرچه این بود که او فقط سوال کرده و سوال نمیتواند واجد خبر باشد و قصد او صرفا شفافسازی و پیشگیری از جوسازی رسانههای بیگانه بوده، اما احتمالا خود او بهتر از هرکسی میدانست طرح این موضوع از تریبون مجلس، بیشترین نقش را در غبارآلود کردن فضا داشته و در این شرایط نیز آب رفته را نمیشود به جوی بازگرداند. در این میان چیزی که انگار جایش لابهلای اولویتها در ردیف آخر قرار داشت و اساسا به چشم جناب صادقی نیامد، مصالح ملی و آبروی نظام بود؛ آبرویی که عذرخواهی این نماینده مجلس از آملیلاریجانی هم مانع ریخته شدنش نشد.
تاریخ تکرار میشود
این رشته البته سر دراز دارد و حکایت اظهارنظرهای شاذ، حکایت امروز و دیروز نیست. نطق معروف احمد شیرزاد، عضو فراکسیون مشارکت مجلس ششم در آذرماه ۸۲ را هم باید از همین منظر نگریست.
شیرزاد با اشاره به فضاسازیهای رسانههای غربی درباره برنامه هستهای ایران، مدعی شد که لابد دم خروس بیرون زده و آنها سرنخها و مدارک و مستنداتی از ما دارند که ادعاهایشان را علیه ما محق جلوه میدهد.
این نماینده مجلس ادامه داد: «آن زمانی که سادهلوحانه سر خود را به زیر برف کردند، پروژههای بلندپروازانه بیهدف طراحی کردند، نامعقولترین و نامتعارفترین شیوهها را برای دستیابی به فناوری هستهای برگزیدند و فکر نکردند که آنچه میکنند روزی در معرض دید و بررسی متخصصان جهان قرار میگیرد، آن روز که سایت عظیم هزار متری طراحی کردند تا در چند مترمربع از یک گوشه آن چند دستگاه کوچک نصب کنند، فکر نکردند که اگر از این چاه، آب فناوری استراتژیک درنیاید، نان تبلیغات استکباری درخواهد آمد. آری، در آن روز باید روزی را میدیدند که علیه ما تیتر شود: «جمهوری اسلامی ۱۹ سال دروغ گفت.» آیا با فرض هر موفقیتی این ضربه معنوی و تبلیغاتی قابلتوجیه است؟»
اظهارات شیرزاد آنقدر بهتبرانگیز بود که مهدی کروبی، رئیس وقت مجلس بلافاصله بعد از اظهارات او واکنش نشان داد و گفت: اگر رادیو اسرائیل میخواست چیزی در اینباره بگوید، تندتر از این میگفت؟ و آیا ما ۱۹ سال است که به مردم و دنیا دروغ گفتهایم؟
شیرزاد، اما پس از نطق خود نیز ماجرا را رها نکرد و در گفتگو با نشریه ایتالیایی «لارپوبلیکا» گفت: «ما احتیاج به نیروگاه اتمی نداریم و رژیم برای قدرتنمایی سعی در پیشبرد برنامههای هستهای دارد و کسانی که صحبت از منافع ملی میکنند، به هیچ وجه با فناوریهای اتمی آشنایی ندارند و برای عوامفریبی دهان گشودهاند.»
درنهایت پاس گل استثنایی این نماینده، زمینه ایجاد موجی از فشارها را علیه جمهوری اسلامی ایران به همراه آورد و نتیجه شد اعتمادسازیهای بیانتها و عقبنشینیهای پیدرپی در برنامه هستهای و نهایتا آنچه نباید میشد.