سه سال پس از اعلام رسمی اختراع دوربین عکاسی در فرانسه، ملکه ویکتوریای انگلیس و نیکلای روسی، دو دوربین عکاسی برای دربار ایران هدیه فرستادند که به نام «ناصرالدین» میرزا خورد.
گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، اگر قرار بود بشر دست روی دست بگذارد و به ناامیدی، از پای افتادن و شکست، دل بدهد، هرگز روی موفقیت را نمیدید. جز این، اگر آنقدر تمامیتخواه میشد که میخواست صفر تا صد هرچیزی را مالِ خودش کند، هیچ اختراعی شکل نمیگرفت چرا که اغلب کشف و اختراعات بشر، به تدریج و توسط افراد مختلف به تکامل رسیده و پیشرفت کرده است. «عکاسی» هم جزء این اختراعات است که به تدریج و توسط افراد مختلف به تکامل رسیده است. البته اگر آنچه امروز به عنوان دوربین عکاسی و صنعت عکس میشناسیم را، تکمیل شده حساب کنیم که قطعا اینطور نیست و همه حدس میزنیم که این اختراع جالب و عجیب انسان، از این هم پیشرفتهتر، متکاملتر و پیچیدهتر خواهد شد. یک فرانسوی به نام «ژوزف نیسفور نیپس» برای اولین بار توانست نخستین تصویر تثبیت شدهٔ دائمی را تولید کند. اما جالب است بدانید که دومین کارش، چهارسال بعد ثبت و ماندگار شد. ژوزف ۵۷ ساله بود که به این موفقیت رسید، اما پس از چندی با «لوئی ژاک ماندداگر» که جوانتر بود و دوربین عکاسی پیچیدهترین طراحی کرده بود، همکاری کرد. با اینکه عکاسان اولیه که پایهگذار این هنر بودند و دست به کار طراحی دوربین و استفاده از نگاتیو و ... شدند، هدفشان بیشتر «هنر» بود و نه اختراعِ یک دستگاه یا ابزار مفید، اما دیگران این اختراع نوپا را «هنر» نمیدانستند، به ویژه نقاشان که حسابی بهشان برخورده بود و معتقد بودند عکس چیزی است در حد یک پیش طرح مقدماتی و منبع پیش پا افتادهٔ اندیشهها! فراموش نکنید که همیشه در مقابل اندیشههای نو، خلاقیتها، ابزار جدید و هرچیز ناآشنا و غریبی، مقاومتهایی شکل گرفته است و عکاسی هم از این قاعده مستثنا نیست. عکاسی در ایران هم داستان خودش را دارد. داستانی که با تاریخ این کشور پهناور گره خورده است. سه سال پس از اعلام رسمی اختراع دوربین عکاسی در فرانسه، ملکه ویکتوریای انگلیس و نیکلای روسی، دو دوربین عکاسی برای دربار ایران هدیه فرستادند که به نام «ناصرالدین» میرزا خورد. معلوم است که تا مدتها درباریان نمیدانستند با این موجود عجیب و غریب باید چهکار کنند و چطور از آن استفاده کنند. چند سال بعد یعنی در سال ۱۲۲۱، اواخر پاییز خانواده سلطنتی قاجار، در کاخ بزرگ و مجللشان در تهران، جلوی دوربین یک دیپلمات روسی قرار گرفتند و این اولین عکس ثبت شده در ایران است. البته که اثری از آن عکس تاریخی در دست نیست. آن دیپلمات روسی که نامش «نیکلای پاولوف» بود در دربار روسها عکاسی را یاد گرفته بود و حال به درخواست خاندان سلطنتی قاجار راهی ایران شده بود تا عکسبرداری را به ایرانیها بیاموزد و پرده از راز این دستگاه عجیب و غریب پیشکشی بردارد. ناصرالدین میرزا که حالا ناصرالدین شاه شده بود علاقهی عجیبی به عکاسی داشت و همین شد که الطاف ملوکانهاش شامل حال این هنر شد و عکاسان زیادی از کشورهای مختلف پایشان به ایران باز شد و شروع کردند به عکس انداختن از آدمها و درودیوار شهر و مسائل اجتماعی روز و ...! آرشیوی از مجموعهی آن عکسها به طور پراکنده وجود دارد. مردم که با پدیده عکاسی کمکم آشنا میشدند، علاقهای به آن پیدا کردند. دوربین در دست درباریان، انگار که ماهیتی متفاوت پیدا میکند با دوربینی که در دست مردم کوچه و بازار است و چه کسی است که نداند، عکسی که با دوربین مردم عامی ثبت میشود تا چه اندازه میتواند اثرگذاری بیشتر داشته و واقعیتر باشد.
تکنولوژی جدید در ایران راه خودش را پیدا کرد. علاقهمندانش را شناخت. هویتی دست و پا کرده و قاطی زندگی مردم شد. در زمان مشروطه، فروش عکسهای مشروطهخواهان یکی از رایجترین کارها بود. داستان عجیبی است مواجههی مردم با تکنولوژی جدید و جذاب که باید با آن آشنا شوید، نه تنها برای شناخت تاریخچهی عکاسی که برای شناخت تاریخ ایران و مردمشناسی! مستند «میرزاجواد» رسالتش آشنایی مخاطب با تاریخچه عکاسی و پیگیری داستان اولین شهید عکاس است. این مستند کوتاهِ ۲۸ دقیقهای که توسط سعید فرجی ساخته شده بیش از زمانش حرف برای گفتن دارد و آنقدر جذاب است که تا پایان آن پلک نزنید.