گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، همزمان با فعال شدن مسائل حقوق بشری سازمان ملل و جاوید رحمان گزارشگر حقوق بشر سازمان ملل در ایران علیه جمهوری اسلامی ایران مبنی به رسمیت نشناختن حقوق همجنسبازان و همصدایی یک اصلاحطلب و مجرم فتنه 88 در ایران با آنها،ابراهیم فیاض دکتری جامعهشناسی و هیأت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در گفتگوی تفصیلی با خبرگزاری دانشجو به تشریح دلایل افزایش تبلیغات و فعالیتهای سیاسی غرب در حوزه همجنسبازی و نوع خطر این مسئله برای ایران پرداخت. قسمت اول این گفتگو به شرح ذیل است:
سودمحوری در کشورهای مهد دموکراسی، مانع جریانات مردمی صیانت از خانواده در غرب است
علت اینکه هر از گاهی جریانات مقاومت مردمی برای صیانت از خانواده در غرب دست به اقداماتی میزنند اما بعد از مدتی خاموش میشوند چیست؟
جامعه سرمایهداری یک خانواده طبقه اشراف دارد که انواع مناسبات جنسی نامشروع را در دسترس دارند علاوه بر آن ازدواج میکنند و در رفاه کامل بچههای متعددی به دنیا میآورند همچون ترامپ.
آن بچهای که کلت به کمر میبندد و در مدرسه خود و همکلاسیهایش را میکشد و پدرش مشخص نیست و میگوید از جامعهای که به من پنج پدر معرفی کرده انتقام گرفتم یا مورد تجاوز واقع میشود و دچار بحران هویتی است، بچه طبقه محروم و کارگر است.
هم اکنون برنامهای منسجم و گسترده جهت اشاعه فرهنگ ضد خانواده همجنسبازی وجود دارد. هژمونی که کلیه هنجارهای جنسی موجود در دنیا که سبب اخلاق جنسی در جامعه و حفظ خانواده میشد را دارد نابود میکند چرا که سبب سودآوری و رشد اقتصادی یک طبقه سرمایهدار بسیار بسیار کم تعداد است.
سعی تمام بر این دارندکه ساختارهایی که پشتوانه خانواده بود را از بین ببرند و در پس این پرده، سیاست و سیستم اقتصادی سرمایه محور ایستاده است. لذا به اذعان جامعهشناسان و روزنامهنگاران آمریکایی جریانهای مقاومت و اعتراضات مردمی چندان موفق نمیشوند که دوباره خانواده را در غرب احیا کنند.
نمونه این مسئله زمانی است که سه سال پیش وقتی ازدواج همجنسبازان توسط دولت فرانسه به رسمیت شناخته شد بیش از یک میلیون نفر به خیابانهای فرانسه ریختند و کاخ الیزه را محاصره کردند همان خانواده سنتی را خواستار شدند، همجنسبازان را تکفیر کردند، اما نتوانستند در مهد دموکراسی حرفشان را به جایی برسانند.
شعارهایشان این بود: خدا خانواده را از یک زن و یک مرد آفریده، هنوز 98 درصد مردم فرانسه خواستار خانواده سنتی هستند،خانواده یعنی پدر با جنس مذکر مادر با جنس مونث که چند فرزند دارند و...
ببینید این مسئله، مسئله سادهای نیست که بخواهیم از کنار آن ساده بگذریم اینهایی که در خیابان میریزند و برای حفظ خانواده فریاد میزنند و با پلیس درگیر میشوند تحت فشار زیادی هستند. اینها هم روزگاری تصور چنین اوضاعی ضداخلاقی را نمیکردند اما از زمانیکه زمام امورشان به دست سرمایهداری و لیبرالیسم افتاد، طبقه اشراف بر همه چیز سوار شد کم کم با مستندسازیهای دروغ به اصطلاح علمی و تبلیغات در رسانهها قبح موضوع را شکستند، حقوق همجنسبازان را وارد قانون کردند و برای آن وجهه رسمی قائل شدند در حالیکه در 100 سال پیش همین کشورها چنین چیزی را نمیبینیم.
ببینید شاید کسی بگوید همجنسبازی مسئله ایران نیست پس نباید به آن بپردازیم، اصلا این طور نیست امروز طبقه اشراف در ایران رسمیت یافته و یکی یکی به همان روش در غرب، انحرافات اشراف سرمایهدار را به جامعه ما تحمیل خواهد کرد.
همجنسبازی برای لیبرال سرمایهداریفروش دارد، پس تبلیغ و عادیسازی میشود
تبلیغات گسترده در زمینه همجنسبازی به چه منظور انجام می شود؟
سرمایهداری جهانی بر اساس آزادی از هر گونه قید و شرط بنا شده، آزادی از دین، اخلاق و ارزش، چرا که میخواهد پویایی داشته باشد و پویایی خود را از سودانگاری به هر مسئله و موجودی دریافت میکند. الان چون سرمایهداری به شدت میتواند بر اساس ترویج همجنسبازی بفروشد پس توسط سیاستمداران و اقتصادانان غربی حمایت میشود و حتی برای آن مقاله چاپ میکنند و سعی دارند آن را علمی جلوه دهند و یا مدام نقشه به رسمیت شناختن ازدواج همجنسبازان را توسط کشورهای بیشتری را به روزرسانی میکنند.
نقشه به رسمیت شناختن ازدواج همجنسبازان2017
جامعه غربی امروز به جایی رسیده که دیگر زن لخت فروش ندارد و روابط جنسی با زن تکراری شده و باید روابط جنسی زنان با هم و یا مردان با هم وجود داشته باشد و میبینیم که مدام سلبریتیها و مسئولان سیاسی این کشورها در پارلمانها و دولتهای خود دم از حقوق و روابط رسمی همجنسبازان میزنند تا این مسئله را عادی سازی کنند.
همانند قضیهای که به اسم کمپین METOO# توسط زنان مشهور غربی از بازیگران تا خوانندگان، اعضای پارلمانها و کنگرهها به راه افتاد تا بگویند که به ما تجاوز شده است. این خانمها تاکنون کجا بودهاند؟ چرا یکباره همه با هم دست به این اعتراف زدهاند؟ در آن موضوع هم هدفشان عادیسازی مسئله تجاوز بوده است و چون در غرب تجاوز جنسی تبلیغ میشود کسانی در ایران مغرضانه با آنها همصدا میشوند، این افراد به جای اینکه زمینه جرم و گناه را از بین ببرند قبح گناه را میشکنند.
لذا دفاع افراد به اصطلاح علمی و مسئولان سیاسی کشورهای غربی از همجنسبازی در حکم همان قبحشکنی تجاوز جنسی است و حرمت اعتراف به فحشا در اسلام هم به این دلیل است که باعث تشییع گناه میشود.
ادعای همجنسباز بودن قبائل بومی کذب است
آیا همجنسبازی آنگونه که مطرح می شود در قبائلی که بسیار شبیه انسان اولیه زندگی میکنند شیوع دارد؟
سرمایهداری اساسا ساختارشکن و ضداخلاق است و به این ساختارشکنی ادامه میدهد و حد و مرزی هم ندارد. مصر است هیچ ارزشی و دینی نباید در جامعه وجود داشته باشد لذا با خدا دشمن است.
همجنسبازان برای توجیه رفتار شنیع خود دنبال نمونهها در قواعد و یا حیوانات دیگر هستند تا با استناد به اینکه چون مثلا قبائل از انسانهای اولیه هستند و همجنسبازی در برخی از افراد آنها مشاهده شده است، پس همجنسبازی یک هنجار فطری است در حالی که قبائل هیچ کدام همجنسباز نبودهاند بلکه مواردی که در این زمینه مثال میزنند دروغ، ساختگی و داستانسرایی است و این شیادی است که البته خلاف برخی از این ادعاها امروز ثابت شده است و تعداد اندکی هم استثنا است.
مثلا فرض کنید در یک کشور چند نفر دچار خطای دزدی شوند آیا میشود آن را به همه آن کشور نسبت داد و بگوییم چون چند نفر دزدی میکنند پس همه مردم آن کشور دزدی میکنند؟
از منظر خلقت و اخلاق بیولوژیک همجنسبازی یک موضوع غیرطبیعی است
جدای از مسائل اخلاقی و دینی، همجنسبازی منطبق با خلقت و طبیعت انسان هست یا نه؟
عدهای میگویند چون برخی از حیوانات همجنسبازی میکنند و انسان هم یک حیوان است لذا او هم باید همجنسبازی کند و همجنسبازی یک امر طبیعی است.
اولین مطلب علیه مدعای این جماعت این است که وقتی یک رابطه جنسی در زوجیت در طبیعت رقم بخورد حتما در ادامه آن نسل شکل میگیرد اما در همجنسبازی که نسلی شکل نمیگیرد یعنی به صورت بیولوژیک و طبیعی هر بار انسان عمل جنسی انجام میدهد سلولهای جنسی از بدن او خارج میشود که موجب تداوم نسل است اما در همجنسبازی چنین چیزی شکل نمیگیرد بنابراین اخلاق بیولوژیک جنسی میگوید که همجنسبازی یک موضوع غیرطبیعی است.
از سویی سیستم خلقت و آناتومی بدن انسان را خدا به گونهای خلق کرده که اندام تناسلی زن و مرد مکمل همدیگر هستند و این تکامل در مورد دو زن با هم یا دو مرد با هم صدق نمیکند.
نام تعمیم رفتار حیوانی، به مناسبات اخلاقی انسانی فاشیسم است
اگر فرض کنیم که همجنسبازی در میان حیوانات امری طبیعی باشد، چگونه میشود آن را برای انسان مضموم دانست؟
امروز دنبال دلیلتراشی علمی برای همجنسبازی هستند و صدها کتاب و مقاله برای توجیه روابط همجنسبازی از جنبههای مختلف بیولوژیک و طبیعی، ادیان مختلف مسیحیت، اسلام و یهودیت منتشر میکنند اما سوالات زیادی را نمیتوانند پاسخ دهند.
مثلا میگویند این 100 حیوان بینشان رابطه همجنسبازی دیده شده، سوال این است که فرض میکنیم که این رفتار بین حیوانات دیده شده باشد اما آیا این هستها به معنی باید برای انسان است؟ آیا از این روابط بین حیوانات اخلاق بیرون میآید؟ و آیا اصلا انسان، حیوان است که زندگی حیوان را به عنوان غایت انسان مطرح میکنید؟ اگر اینطور است که این نامش فاشیسم است.
گرفتن رای موافق برای همجنسبازی، از هنرهای دموکراسی آمریکایی است
آیا آنگونه که سیاستمداران غربی ادعا میکنند همجنسبازی توسط مردم کشورهایشان پذیرفته شده و یا همجنسبازان اکثریت جامعهشان را تشکیل میدهند؟
کار سرمایهداری و دموکراسی این است که رای اقلیت سرمایهسالار را تبدیل به رای اکثریت میکند و در مناسبات جنسی هم همینگونه است و اقلیت ناچیز همجنسباز را به اکثریت تبدیل میکند.
بسیار پیشتر انحرافات جنسی در جامعه آمریکایی و اروپایی بسیار بسیار کم بود ولی آنقدر مورد حمایت و تبلیغ سیستم سرمایهسالار قرار گرفت که امروز در آلمان 55 درصد به همجنسبازی رای میدهند ولی وقتی از همین 55 درصد میپرسند که آیا خودتان حاضر به رابطه همجنسبازی هستید بسیاری پاسخ میدهند که خیر!
اما علت رایشان را این عنوان میکنند که نمیخواهیم انگ ضدآزادی بخوریم. لذا فرد فکر میکند اگر در سیستم به اصطلاح دموکراسی ضد همجنسبازی صحبت کند یا رای بدهد ضدآزادی عمل کرده و عقبماندگی و بیکلاسی است.
همجنسبازی، توریسم و روباه بدون دمی که دنبال قطع کردن دم همه است
چرا در تبلیغات به گونهای عنوان میشود که گویی همه مردم غرب همجنسباز هستند؟
شاهدیم که تبلیغات بسیاری در زمینه همجنسبازی در کشورهای غربی صورت میگیرد چرا که بازار پرسودی برای آنها به همراه دارد تاجایی که اوکراین را به هر قیمتی که شد گرفتند و تبدیل به مرکز همجنسبازی اروپا کردند و افرادی از سراسر دنیا با وقت قبلی به عنوان توریسم همجنسباز به اوکراین سفر میکنند و اوکراین فقیر باید زیر بار چنین ظلمی برود چرا که سرمایهداری را تامین میکند.
همجنسبازی به مثابه پول و ثروتی است که در دست سرمایهداران جابجا میشود و به همین علت است که حاضرند کشوری چون اوکراین را به هر قیمتی حتی انحطاط ساختار فرهنگی و اجتماعی بگیرند.
قضیه این اقلیت سرمایهسالار حکم روباهی را دارد که چون دمش قطع شده سعی دارد کاری کند که دم همه را قطع کند و چون از همجنسبازی پول درمیآید، به گونهای تبلیغ میکنند که انگار همه دنیا همجنسباز هستند.
ادامه دارد...