به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، مصطفی کارگر از شاعران کشور در پی درگذشت زنده یاد ابوالفضل زرویی نصرآباد شعری را به این شاعر طناز تقدیم کرده است.
کولهبارش را به دوش انداخت مردی قد بلند
سست شد پایی که دید او را به هنگام سفر
مرد خندید و نگاهی کرد با احساس و گفت
نیست این دنیا برای من مجالش بیشتر
میروم تا شاعران آن جهان را بشنوم
میروم تا پر شود نامم به لبهای همه
پرچم لبخند دارم روی دوش خستهام
دست دارد شعر من با آبروی علقمه
هر چه خنداندم نگاهم خیره شد از نو به درد
شهر بیدردان نمیارزد برایم قدر خاک
در جهان عشقبازی با شکوه زندگی
مرد اگر بیدرد باشد میشود روزی هلاک
بعد من حال و هوای طنز هم بارانی است
طعم تلخی دارد انگار آسمان پاک طنز
ابرها یکریز میبارند بر تصویر من
باد تا پر گردد از لبخندها افلاک طنز
در سَبیل عشق غوغای سِبیلم چرخ زد
هیبت مردانه را در شکل مردان دیدهام
من تمام عمر با شوق تماشای شکوه
با غرور و غرش کفتارها جنگیدهام
کشور ایران کجا غم را تحمل میکند
عاشقان وقف جمال و اشتیاق و خندهاند
قلعهی دلتنگ، روزی سهم شادی میشود
مردم طناز، رودرروی غم رزمندهاند
انتهای پیام/