به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، حجت الاسلام علی بهجت فرزند مرحوم آیت الله محمدتقی بهجت ضمن بیان خاطراتی از پدرش درباره زیارت حرم حضرت عبدالعظیم(ع) گفت:
در مسافرت هایی که همراه آقا از تهران می گذشتیم، اصرار داشتند که به حرم حضرت عبدالعظیم(ع) مشرف شوند، هم در مسیر رفت و هم در بازگشت.
وی افزود: از جمله در سفر به مشهد مقدس اصرار داشتند که بر سر راه باید به حرم حضرت عبدالعظیم(ع) برویم و می فرمود «اگر اهل تهران هفته ای یک مرتبه به زیارتش نروند، جفا کرده اند».
کنیه حضرت عبدالعظیم «ابوالقاسم» بود و نسبش با چهار واسطه به امام حسن مجتبی(ع) می رسید و به همین دلیل او را عبدالعظیم حسنی نامیدند.
این دانشمند بزرگ شیعه در طول حیات خود یعنی در عمر 79 ساله خود توانست محضر امام هفتم تا امام هادی(ع) را درک کند و بهره های علمی و معنوی از آن بزرگواران برچیند و احادیث بسیاری را از آنان برای شیعیان و پیروان راستین ائمه معصومین روایت کند.
شخصیت علمی و مورد اعتماد عبدالعظیم(ع) به گونه ای است که گاهی امام هادی(ع) شیعیان را راهنمایی می کردند تا سوالات و مشکلات خود را از این دانشمند بپرسند.
یکی از امتیازات این دانشمند متقی، تواضع و فروتنی نسبت به ائمه معصومین(ع) بود، به گونه ای که یک بار خدمت امام هادی(ع) رسید و عقاید دینی خود را بر آن حضرت عرضه کرد و امام نیز او را تایید کرده و در شان عبدالعظیم فرمود «انت ولینا حقا» یعنی تو دوست واقعی ما هستی.
زمانی که امام رضا(ع) در مدینه به سر می برد، این امکان برای حضرت عبدالعظیم(ع) فراهم بود تا به محضر آن حضرت برسد و پس از شهادت آن امام یعنی در دوران امامت فرزندش یعنی امام جواد(ع) که در مدینه به سر می بردند، این توفیق همچنان برای حضرت عبدالعظیم(ع) فراهم بود تا با آن حضرت دیدار داشته باشد و از دانش آن بزرگوار، بهره گیرد و گاهی نیز سوالات خود را به صورت نامه از امام می پرسید و جواب مکتوب از امام دریافت می کرد.
شاید بتوان گفت سرشارترین و حساس ترین مقطع حیات حضرت عبدالعظیم(ع)، دوران امام دهم(ع) بود. گرچه امام هادی(ع) بخشی از عمر خویش را در یک منطقه حفاظت شده نظامی و تحت نظر در سامرا گذراند و در آن دوران امکان ارتباط شیعیان با آن حضرت، کمتر و با مشکلاتی همراه بود؛ اما عبدالعظیم حسنی(ع) در همان زمان نیز به محضر امام هادی(ع) می رسید و از او رهنمود می گرفت.
زمانی که این شیفته اهل بیت(ع) در سامرا به خدمت امام هادی(ع) می رسید و از محضرش استفاده می کرد؛ جاسوسان خلیفه ارتباط ایشان را با امام دهم گزارش نمودند و در پی آن، خلیفه دستور تعقیب و دستگیری وی را صادر کرد و لذا حضرت عبدالعظیم برای مصون ماندن از خطر خلیفه عباسی، خود را از چشم ماموران پنهان و در شهرهای مختلف به صورت ناشناس، رفت و آمد می کرد و این وضع ادامه داشت تا این که به شهرری رسید.
وی به صورت یک مسافر ناشناس، وارد ری شد و در محله ساربان در کوی «سکه الحوالی» به منزل یکی از شیعیان رفت. مدتی در زیرزمین آن خانه به سر می برد و مردم از حضورش بی خبر بودند و تنها افراد انگشت شماری از شیعیان او را می شناختند و از حضورش در آن محله، مطلع بودند که آنان هم می کوشیدند که این خبر، فاش نشود تا خطری جان ایشان را تهدید نکند اما با گذشت زمان، افراد بیشتری حضرت عبدالعظیم را می شناختند و به خانه اش رفت و آمد می کردند تا از علوم و روایاتش بهره گیرند.
حضرت عبدالعظیم(ع) پس از سال ها مجاهدت در راه نشر معارف دین در پانزدهم شوال سال 252 هجری قمری وفات یافت و در منطقه ری به خاک سپرده شد.