گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی در حالی از راه میرسد که باوجود همه رشادتها و سربلندیها در حوزههای امنیتی و نظامی و علمی اما معیشت و به تعبیری اقتصاد ایران در اوضاع مطلوبی بسر نمیبرد؛ در حالی که یکی از شعارهای انقلاب اسلامی ایران عدالتخواهی و احقاق حقوق مستضعفان بود.
برای پاسخ به این سوال و پرداختن به دستاوردهای انقلاب اسلامی، به گفتگو با شهریار زرشناس، پژوهشگر ایرانی حوزه ادبیات، فرهنگ، سیاست و فلسفه، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی پرداختهایم. او که از نویسندگان هم دوره شهید آوینی در ماهنامه سوره و از روزنامهنگاران همدوره مهدی نصیری است مطالعات گستردهای در حوزه جریان شناسیو علوم انسانی داشتهاست. قسمت اول این گفتگو را میتوانید از اینجا بخوانید. قسمت دوم در ادامه تقدیم میشود.
درجات ضعیف صنعتیسازی در ایران به هدف ایجاد اقتصاد وابسته انجام شده است
اما نمیتوانیم منکر ساخت و سازهایی مثل جاده، راهآهن و... در ایران مثلا در دوره رضا پهلوی بشویم، منظورم این است که تمام شبهمدرنیته بد هم نبوده است. درست است؟
ببینید از آغاز، تعمدانه و به صورت تحمیلی شبهمدرنیته در ایران پیاده شد همان کاری که با ژاپن و کشورهای دیگر کردند؛ بنابراین از زمانی که کشورهای مدرن به سمت ما آمدند با نیت خیرخواهانه نیامدند بلکه دقیقا با نیت سلطهطلبانه ما را وارد یک فرآیند غیرطبیعی کردند.
میتوان گفت این فرآیند میخواست ما را به صورت ضعیف وارد چرخه نظام جهانی تحت سلطه کشورهای متروپل کند تا عضوی از اعضای کشورهای پیرامونی نظام جهانی باشیم تا به راحتی منابع طبیعی و نیروی کارمان را استعمار و استثمار کنند و بازار مصرف ما را در چنگ بگیرند؛ بنابراین اگر درجاتی از راهسازی یا راه آهنسازی و یا صنعتیسازی را وارد ایران نمیکردند و اگر اقتصاد کلاسیک سنتی ایران را متلاشی نمیکردند موفق نمیشدند ما را وارد نظام جهانی کنند و به یک اقتصاد وابسته تبدیل نمایند بنابراین درجات ضعیفی از صنعتیسازی را هم در ایران انجام دادند.
رژیم پهلوی تجسم اراده سیاسی شبهمدرنیته در ایران بود
از نظر شما نقاط عطف شبهمدرنیته قبل از انقلاب اسلامی چیست؟
شبه مدرنیتهای که در سال ۱۲۱۵ هجری قمری شرع شد در نقطهای مثل حوادث مشروطه دارای نقطه عطفی است تا جایی که موفق میشوند قدرت سیاسی را در دست بگیرند.
نقطه عطف دیگر شبهمدرنیته روی کار آمدن رژیم پهلوی است رژیم پهلوی تجسم اراده سیاسی شبهمدرنیته در ایران بود و زمانی که قدرت گرفت سعی کرد ساختار فرهنگی و اقتصادی شبه مدرن را هم در ایران روشن کند. هر صورت بندی اجتماعی کلان سه ساخت اصلی دارد: ساخت سیاسی، ساخت فرهنگی و ساخت اقتصادی.
ساختهای دیگر ریزساختارها هستند که ذیل این سه ساختار قرار میگیرند. رژیم پهلوی نماینده تجسم ساخت سیاسی شبهمدرنیته در ایران بود، منتهی برای اینکه بتواند پروژه را پیش ببرد باید ساخت فرهنگی و اقتصادی را هم ایجاد میکرد بنابراین یک اقتصاد شبهمدرن را هم برای ما درست کردند و یک فرهنگ شبهمدرن را هم تحمیل نمودند، چون سوال ما این بود که چرا وضع امروز اقتصادی ایران این گونه است به بخش فرهنگی نمیپردازم.
ویژگیهای ساخت اقتصادی شبه مدرن چیست؟
وابستگی به کشورهای متروپل، بخش مولد بسیار ضعیف و بخش مصرف کننده بزرگ ارمغان اقتصاد شبهمدرن است
وقتی ساختهای اقتصادی شبه مدرنیته در دوره پهلوی را بررسی میکنیم متوجه میشویم که چه قدر از مشکلات و مسائل امروز عینا به ساخت اقتصادی آن زمان برمیگردد ساخت اقتصادی که تا امروز هم ادامه یافته است.
ویژگی هر ساخت اقتصاد شبهمدرن که مختص ایران هم نیست این است:
1.بین بخش مولد و غیر مولد نوعی عدم توازن ساختاری وجود دارد یعنی بخش مولد کم رنگ و ضعیف و بخش غیرمولد آن قوی است اقتصادی که خودش نمیتواند خرج خودش را تامین کند و دخل و خرجش برابر نیست این اقتصاد را از ابتدا نامتوازن درست میکنند یک دهان بزرگ برای مصرف و یک دست کوچک برای کار طراحی میکنند.
این اقتصاد ذاتا دچار مشکل است چرا که بخش مولدش بسیار ضعیفتر از بخش غیرمولدش است عمدا چنین مدلی را برای کشورهای پیرامون طراحی میکنند کشورهایی مثل اندونزی، بنگلادش، مصر و حتی چین هر جا در کشوری قدرت استعماری وارد شده و پروژه شبهمدرنیته را پیاده کرده اقتصاد نامتوازن را رقم زده است.
در ایران هم عمدتا ما مشغول خامفروشی نفت هستیم و یک بخش غیرمولد بسیار قوی با فرهنگ مصرفی تمام عیار که دارای اشتهای سیریناپذیر است، شکل گرفته است.
این اقتصاد را نامتوازن درست میکنند تا همیشه برای سرمایه و حرکت خود نیازمند و وابسته نظام جهانی باشد و همیشه خودش را وابسته به کشورهای متروپل بکند تا مگر بتواند با اندک نفسی در قید حیات باقی بماند.
اقتصاد شبهمدرن کشورهای پیرامونی چون ایران را تک محصولی نگاه میدارد
دومین ویژگی اقتصاد شبه مدرن تک محصولی بودن آن است اگر به کشورهای شبه مدرن و پیرامونی نگاه کنیم همه تک محصولی هستند مثلا کوبا صرفا نیشکر و یا شیلی صرفا مس و ونزوئلا صرفا نفت منبع درآمدشان است و خیلی بعید است که کشوری را پیدا کنید که تک محصولی نباشد.
اقتصاد شبهمدرن کشورهای پیرامونی چون ایران را در همان تک محصول وابسته نگاه میدارد
سومین ویژگی اقتصاد شبه مدرن که کشورهای پیرامونی را هم تک محصولی و هم وابسته در همان محصول نگاه میدارد مثلا ایران را کشور نفتی نگاه میدارد آن هم نفتی که صرفا استخراج و خامفروشی میشود نه نفتی که فرآوری میگردد و سودآوری بالایی دارد و فرآوردههای آن صادر میگردد بلکه در محصولاتی چون بنزین ایران باید وابسته و وارد کننده باشد.
اقتصاد شبهمدرن تعمدا در دوره رضا پهلوی در ایران پیادهسازی شد
اسنادی هم مبنی بر تعمدی بودن چنین اقتصادی برای ایران و کشورهای پیرامونی موجود است؟
بله، اسناد تعمدی بودن چنین اقتصادی برای ایران و کشورهای پیرامونی موجود است طراحی اقتصاد شبهمدرن در دوره رضا پهلوی صورت گرفته است و اولین بانی آن هم علی اکبر داور است او از وزرای رضاشاه است که بعدا هم توسط خود رضاشاه کشته میشود اقتصاد را در دوره رضاشاه برای ایران شبیه آن چیزی رقم زدند که برای ترکیه در دوره آتاتورک و برای مصر در دوره مدرنیستها.
نفت مورد نیاز انگلستان را در جنگ جهانی ایران تامین میکرد/کشور نفتی هستیم اما وارد کننده بزرگ فرآوردههای نفتی/ خام فروشی فروشی افتخار نیست
کشورهای متروپل چگونه از اقتصاد نفتی تک محصولی و وابسته ایران سود میجستند؟
در اوایل قرن بیستم که نظام سلطه جهانی به شدت به نفت نیاز داشت سراغ ایران آمدند یکی از دلایلی هم که باعث شد انگلستان در جنگ جهانی برنده شود استفاده از منابع نفتی ایران بود چیزی که نیروی دریایی آلمان از آن محروم بود.
نیروی دریایی آلمان از نظر سطح تکنیک بسیار قویتر از انگلستان بود آلمان صنعتی در دهه ۱۸۶۰ صنعتی شد اگرچه دیر به میدان آمد، اما سرعت خوبی داشت به گونهای که در سال ۱۹۱۴ یک اقتصاد صنعتی نیرومند که سودای قدرت هژمونیک شدن در جهان را داشت به وجود آورد.
یکی از دلایلی که آلمان در جنگ جهانی باخت عدم دسترسی به منابع نفتی بود که بتواند آن را تبدیل به سوخت کند و در واقع این کشور ایران بود که هزینه جنگ آوری انگلستان را با نفت خود پرداخت میکرد به همین علت اقتصاد تک محصولی نفتی صرفا استخراجی را برای ایران طراحی کردند که خود این موضوع بر مشکلات کشور ایران اضافه کرد.
اقتصادی که سرمایهاش را همین بخش بسیار کوچک نفتی تولید میکند، اقتصادی که نمیتواند از طریق صنعت و تولید کالا امورات خودش را بگذراند بلکه از طریق استخراج منابع طبیعی به صورت گسترده زندگی میکند.
از اول چنین نسخهای را در اقتصاد برای ما طراحی کردند که همیشه وابسته و نیازمند آنها باشیم اگر آنها نفت بخرند ما وضعمان خوب است و اگر نخرند بیچاره میشویم و تازه برای فرآوردههای نفتی، چون بنزین نیز به خود آنها وابسته باشیم. هر زمانی هم که ایران میخواهد از این الگو فاصله بگیرد بلافاصله جریان شبهمدرن نئولیبرال دست بکار میشود و کشور را به خام فروشی برمیگرداند و تازه به آن هم افتخار میکند.
در نظام ظالمانه جهانی کشور توسری خور، به کشور نرمال و کشور عدالتخواه و استقلالطلب به کشور جنگ طلب تعبیر میشود
بنابراین شعارهای پیوستن به نظام جهانی نتیجه جالبی برای کشورها نداشته است؟
بله نداشته است، نظام جهانی همین است یک نظام سختگیر دیکتاتورمنش. نظامی که برای کشورها تعیین میکند تو اینجا بنشین دیگری آن کار را بکند و آن دیگری وظیفهاش فلان است و هر کشوری هم که نخواهد این نقش را بپذیرد و بخواهد مستقل شود و اقتصادش را توانمند کند و به سمت خودش حرکت کند و نخواهد وارد سیستم نظام جهانی شود او را تحت فشار قرار میدهند، در یک کشور کودتا میکنند، به یک کشور حمله نظامی، دیگری را تحریم و یا جنگ نرم علیهاش راه میاندازند تا آن کشور را متقاعد کنند که منضبط و حرف گوش کن در نظام جهانی نقش پیرامونی را برای آنها بازی کند.
یک نظام ظالمانه جهانی که هر کشور و ملت عدالتخواهی را سرکوب کرده است کشور توسری خور از نظر کشورهای غربی و متروپل یک کشور نرمال است و کشوری که نمیخواهد در نظام جهانی باشد یک کشور سرکش است وقتی درست نگاه میکنیم کشور سرکش و یا جنگ طلب در گفتار کشورهای متروپل دقیقا همان کشور حق طلب است همان کشوری که میگوید من قبول ندارم زیر دست کشورهای متروپل باشم دوست دارم استقلال داشته باشم، خودم باشم توانمند باشم.
نظام اداری و بروکراسی فاسد به دزدی، رشوه، ارتشا و ناکارآمدی ذات اقتصاد شبهمدرن است
چهارمین ویژگی که اقتصاد شبهمدرن دارد بروکراسی فاسد است بروکراسی فاسد از لوازم هر اقتصاد شبهمدرن است و این موضوع در تمام کشورها از هند تا مصر تا چین و ونزوئلا پیاده شده است به هر مقدار کشورها توانستند اقتصاد شبهمدرن را رها کنند توانستند با بروکراسی فاسد هم مبارزه کنند لذا فساد ساختاری سیستماتیک ذات اقتصاد شبهمدرن است.
در همه کشورها بروکراسی فاسدی درست میکنند که مبتلابهش رشوه، ارتشا و ناکارآمدیِ است که در مقابل بیعدالتیها اصلا صدایش درنیامده است.
اقتصاد و فرهنگ فاجعهبار شبهمدرن علت انقلاب اسلامی سال 1357 ایران است
جریان شبهمدرن چه نقشی در انقلاب اسلامی سال 1357 داشته است؟
وقتی درست نگاه میکنیم میبینیم که عمده مشکلات ما مربوط به ساختهای شبهمدرنیستی است که در کشور ما ایجاد کردند و در ۴ دهه اخیر و حتی قبل از انقلاب هم درگیر آنها بودهایم مشکل اصلی این است که علیرغم انقلاب اسلامی بسیاری از این ساختارها عوض نشده است.
اما چرا این اتفاق افتاد؟ اقتصاد شبهمدرن و فرهنگ شبهمدرن و صورتبندی شبهمدرنیتهای که برای ما آوردند و به ما تحمیل کردند آنچنان وضعیت فاجعهباری در کشور به وجود آورد که منجر به پدیده اعتراض جامعه ایرانی علیه این پدیده شد اعتراض بزرگی که نهایتا به انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ انجامید.
اگر وضعیت ایران زمان پهلوی خوب بود، مگر مردم ایران دیوانه بودند که کشته و شکنجه شوند تا رژیم را سرنگون کنند؟
میشود کمی بیشتر این موضوع را شرح دهید؟
خواهشمندم فارغ از حرفهای شبکههای ماهوارهای من و تو، BBC،VOA و القائات دروغین آنها یک سوال عقلانی از خود بپرسید. اگر وضعیت ایران زمان محمدرضا پهلوی و پدرش آن طوری که این شبکهها ادعا میکنند خوب بود چرا ۳۵ میلیون ایرانی به خیابانها آمدند؟ چرا اعتراض کردند و حکومت سلطنت پهلوی را زمین زدند آن هم نه یک روز و دو روز بلکه پس از سالها مبارزه مداوم، یک سال و نیم تمام هر روز و مداوم در مقابل گلوله و شکنجههای وحشیانه ایستادند و رنج و سختی آن را به جان خریدند؟
اگر شبکه من و تو نمیخواهد این چیزها را ببیند، نبیند، چرا در ۱۷ شهریور به راحتی مردم را به گلوله بستند؟ اگر شبهمدرنیستها قبل از انقلاب با محوریت رژیم پهلوی فضای خوبی در ایران ایجاد کرده بودند چرا انقلاب ۵۷ اتفاق افتاد؟ مگر مردم ایران دیوانه بودند که کشته شوند و مرگ بر شاه بگویند تا رژیم را سرنگون کنند و نهایتا هم وقتی که حکومت دست به اسلحه برد مردم هم مجبور شدند دست به اسلحه ببرند.
سوال اساسی این است که چرا یک جامعه انقلاب میکند؟ چرا مردم ویتنام انقلاب کردند؟ چرا ۳۰ سال مقابل استعمار آمریکا، فرانسه و ژاپن ایستادند تا آنها را عقب برانند؟ چرا در کوبا انقلاب شد؟ اگر شبهمدرنیستها در دنیا بهشت درست میکنند مگر مردم دنیا دیوانهاند که انقلاب کنند؟ چرا در چین انقلاب شد و اگر رژیم پهلوی خیلی وضعیت خوبی برای مردم ایران ایجاد کرده بود چرا مردم ایران انقلاب کردند؟
اقتصاد ایران قبل از انقلاب اسلامی فقر و تورم شدیدی داشته است/ گزارش روشنفکران متجددمآب و مخالف امروز جمهوری اسلامی ایران را بخوانید
منبع معتبری برای این مدعای شما وجود دارد؟
ببینید اسناد اقتصادی و عینی متعددی وجود دارد ولی اصرار دارم اگر گزارشهای خود روشنفکران متجددمآب و مخالف امروز جمهوری اسلامی ایران را بخوانیم همه از وضعیت رقت بار اقتصادی و اجتماعی قبل از انقلاب ایران نوشتهاند آنها هم به این موضوع اعتراف دارند.
کسانی همچون یرمن آبراهامیان که یک سوسیال دموکرات است و کتابش را در حوزه پروژه تاریخ شفاهی اسرائیل نوشته و اصلا فکر و اعتقادات او را قبول ندارم ولی در گزارشهایش به وضعیت بد اقتصادی اجتماعی ایران قبل از انقلاب اشاره میکند.
اقتصاد ایران قبل از انقلاب تورم شدیدی داشته اگر مصاحبه BBC با هوشنگ نهاوندی، وزیر اقتصاد مورد اعتماد فرح را ببینید متوجه میشوید که سال ۵۴ ایران تورم ۳۰ درصدی داشته است.
اگر روزنامههای قبل از انقلاب را ببینید اطلاعات، کیهان و ... در مقطع سالهای ۵۰ تا ۵۷ همه حکایت از بیکفایتی مدیران، رشوه، فساد، گرانی، کالاهایی که در مرز معطل شده و ترخیص نمیشود مواجه میشوید، اینها اعترافات معاندان جمهوری اسلامی ایران در مورد وضعیت ایران قبل از انقلاب است اگر نوشتههای رضا براهانی را بخوانید که نویسنده ادبیات داستانی است و اصلا تفکر او را قبول ندارم متوجه میشوید که ایران قبل از انقلاب وضعیت بدی داشته است.
اگر رژیم پهلوی بهشت ساخته بود چرا گزارش روزنامههای اطلاعات و کیهان مملو از ناکارآمدیهای حکومت وقت است این در فضای سانسور وحشتناک و اختناق ساواک که برای شما غیرقابل تصور است انجام میشد.
در دورهای که صرفا داشتن رمان مادر ماکسیم گورکی که یک کتاب داستان ساده بسیار معمولی است توسط ساواک سه سال زندان داشت، البته(این کتابها امروز به راحتی در ایران یا مجوز میگیرند و یا در پیاده روهای خیابان انقلاب قابل دسترس اند) مطالب ناکارآمدی پهلوی در گزارشها و روزنامهها منتشر میشد.
در گزارش از فرج سلگویی که یک ضد انقلاب تمام عیار است و خارج از ایران زندگی میکند و همه نوع سنگاندازی جلوی پای جمهوری اسلامی ایران انجام میدهد، در فضای خفقان ساواک قبل از انقلاب در گزارشهایش به شدت فقر و وضعیت بسیار بد اقتصادی اشاره میکند به تصاویر فریبنده من و تو توجه نکنید.
باید حافظه تاریخی مردم تقویت شود
چرا این روزها کمتر از ناکارآمدیهای پهلوی میشنویم؟
علل مختلفی دارد. متاسفانه یک مشکل جدی که ما داریم این است که حافظه تاریخی ما کوتاه است و این عیبی برای مردم ایران است و حقیقت تلخی است.
مثلا ما سال ۶۸ میبینیم که حزب کارگزاران چه بلایی سر کشور میآورند و نتایج عملیاتی سیاستهایشان را مشاهده میکنیم، یعنی میبینیم همان رئیس جمهوری که سال ۶۸، ۱۶ میلیون رای آورد، ولی در چهار سال بعد به خاطر ناکارآمدی با اینکه جمعیت کشور بیشتر شده بود و باید بیشتر رای میآورد تنها ۹ میلیون رای آورد همان آدم ۱۰ سال بعد نفر اول تهران در انتخابات میشود این نشان میدهد که ما حافظه تاریخی دقیقی نداریم لذا خیلیها فراموش کردهاند که زمان شاهان پهلوی وضعیت چگونه بود.
مشکل دیگر ضعف نظام رسانهای و آموزشی ما در یادآوری این ناکارآمدیها به مردم و نسل جدید است، چندین و چند سال مردم ایران علیه پهلوی مبارزه کردند تا به نتیجه رسیدند اما امروز علت این حرکت و هزینه زیاد به مردم یادآوری نمیشود چرا همپای برنامههایی که شبکههای ماهوارهای برای مقدسسازی از پهلوی دارند در ایران برنامه مدون و جذابی برای مخاطب تهیه نمیشود؟
سینمای دهه 50 و نوشتههای غربگراها پر از اعتراض به تعبیض، فقر، فساد و یأس فراگیر در ایران قبل از انقلاب است /مجله تایم: 35 میلیون ایرانی به شاه گفتند نه!
بهترین منبع برای چنین برنامههای رسانهایی چه چیزهایی میتواند باشد؟
بهترین چیز رجوع به مستندات است رجوع به گزارشات عینی و واقعی. شما را ارجاع میدهم به روشنفکران مخالف انقلاب اسلامی که خودشان نابسامانی حکومت پهلوی را توصیف کردهاند.
ادبیات داستانی بازتاب و آیینه زندگی مردمان هر دوره است و خیلی خوب میشود با ادبیات داستانی یک دوره تاریخی را شناخت. مثلا بسیاری از متفکران معتقدند که نوشتههای بالزاک در حوزه داستان بهترین منبع شناخت و آئیننامه تمامنمای مقطع سقوط ناپلئون، بازگشت سلطنت، سلطنت ژوئیه تا انقلاب ۱۸۴۸ فرانسه است.
اگر میخواهید وضعیت اقتصادی مردم در نیمه قرن نوزدهم فرانسه را ببینید یکی از بهترین منابع نوشتههای چارلز دیکنز و تاکری است.
اگر میخواهید بحران از خود بیگانگی بشر قرن مدرن در قرن بیستم را بفهمید تئوریها را رها کنید و کافکا بخوانید البته من توصیه نمیکنم که کافکا را مرجع تفکر خود قرار دهید، اما پیشنهاد میکنم کسانی که میتوانند مرزبندی تفکر بکنند کتاب محاکمه کافکا را که آئینه تمامنما از خودبیگانگی بشر قرن مدرن است، بخوانند.
همین وضعیت را میتوانید در ادبیات داستانی قبل از انقلاب دنبال کنید روشنفکرانی را که به شما معرفی میکنم که علیه تفکر آنها کتاب و نقد ادبی تئوریک نوشتهام، افرادی مثل دولتآبادی، درویشیان، براهانی کسانی که از مخالفان مبرهن جمهوری اسلامی ایران هستند، اما همگی در نوشتههایشان به جهنم قبل از انقلاب اسلامی در ایران اعتراف دارند.
بالاتر از همه این نوشتهها سینمای دهه ۵۰ ایران قبل از انقلاب است اگر آن سینما را آنالیز جامعهشناسی بکنیم متوجه میشوید که تمام محتوای آن اعتراض به تعبیض، فقر، فساد و یأس فراگیر است حتی در برخی فیلمها صدای پای اعتراضات جدی هم دیده میشود و حتی نخستین صداهای انقلاب ایران آنجا شنیده میشود.
بنابراین شبه مدرنیستها در قالب حکومت پهلوی بهشت نساخته بودند بلکه فاجعه به بار آورده بودند به همین علت هم ۳۵ میلیون ایرانی علیه شاه به پا خواستند تا جایی که مجله تایم عکسی از امام خمینی(ره) چاپ میکند و زیر آن مینویسد ۳۵ میلیون ایرانی به شاه گفتند نه.
انقلاب اسلامی ایران رستاخیز عالم ایرانی اسلامی مقابل شبهمدرنیته تحمیلی استعماری وارداتی بود. شبهمدرنیتهای که هم استبداد داشت و هم وابسته به استعمار بود و هم رهاورد اقتصادی آنچنانی نداشت.