سریال نوستالژیک "همسایهها" این روزها از شبکه آی فیلم در حال پخش است که به همین بهانه خبرنگار فرهنگی خبرگزاری دانشجو نقدی بر این سریال خاطره انگیز داشته است که از نظرتان میگذرد:
«همسایهها» روایت همسایگی به معنای واقعی آن است. ماجرای آدم هایی که دیوار به دیوار هم زندگی می کنند و علاوه بر اینکه نقش اصلی قصه خود هستند، در زندگی دیگری نیز نقش فرعی اما موثر و مثبتی بر عهده دارند. باخبر بودن از حال همسایه همانی است که به انجام آن سفارش شده ایم و در همسایه ها بی شعار و در دل اتفاقات روزمره که همه به آن ها دست و پنجه نرم می کنیم، بیان شده است؛ از این رو می توان گفت این مجموعه در میان سریالهایی که سال های اخیر بر پایه روابط همسایگی ساخته شده اند، بهترین است. سریالی که در میان آثار کارگردانش نیز جایگاه خوبی دارد و گویا به زمانی باز می گردد که محمدحسین لطیفی دقت و زمان بیشتری برای ساخت مجموعه های تلویزیونی اش به خرج میداد. این سریال بعد از تجربه موفق «کت جادویی» ، دومین موفقیت لطیفی را در تلویزیون رقم زد و نشان داد این کارگردان نبض مخاطب را دست دارد و رسم قصه گویی را به خوبی بلد است. در این بین اما قطعا فیلمنامه خوب حسین پاکدل نقش پررنگ و غیرقابل انکاری دارد، فیلمنامهای که در پس هر ماجرا و روایت آن، حرفی نهفته است. حرفی که چنان در دل قصه بیان می شود که ابدا مخاطب را دلزده نمی کند. این مورد امروز یکی از بدیهی ترین اصول فیلمنامه نویسی است اما در دهه 70 چندان در تلویزیون مرسوم نبود و کم نیستند آثاری که در آن سال ها ساخته شده اند و تماشای دوباره شان در این روزها لطفی برای مخاطب ندارد و آنقدر گل درشت شعار میدهند که گاه در احساسی ترین لحظات نیز خنده بر لب بیننده می نشانند و او را از این میزان بلاهت به تعجب وا می دارند. از این حیث اما همسایه ها هنوز به تاریخ انقضای خود نزدیک نشده است. به خاطر می آورید که در آن زمان این سریال، نگاه و ساختاری تازه داشت و دیالوگ ها و شوخی های آن به زبان عام نزدیک و در آن کمتر خبری از حرکات اغراق آمیز دوربین و بازی های اگزجره بود. بدین جهت، این روزها دیدن مجدد آن از شبکه آی فیلم برای کسانی که برای نخستین بار با شخصیت های همسایه ها همراه می شوند دلپذیر و برای مخاطبان دیرینه اش نیز، خاطره انگیز و همچنان تماشایی است.
یک خانه، یک جامعه
در این مجموعه با وجود آن که با شخصیت های متعددی از اهالی یک ساختمان رو به رو هسیتم اما کسی در حاشیه نمی ماند؛ هر کس قصه خود را دارد و در هر قسمت مخاطب را درگیر میکند و در عین حال، روایت هر نفر به دیگری گره خورده است. از پیر تا جوان، از زوج های عاشق پیشه تا آنان که در مرز طلاقند، از تحصیل کرده و هنرمند تا عامی و لمپن در میان ساکنان خانه دیده می شود و از این رو تماشای این جامعه کوچک، برای هر کس با هر سلیقه ای می تواند جذابیت داشته باشد.
انتخاب نقش آفرینان این شخصیت ها نیز از نزدیک ترین گزینه هایی است که احتمالا به ذهن هر کس خطور می کند. کافی است نگاهی به اسامی بازیگران همسایه ها بیندازیم. از بازیگران چهره که برخی از آنان از جمله امین حیایی در سینما ستاره بودند، در این مجموعه کنار هم گرد آمده اند و هر کس در جای خود ایستاده است. شریفی نیا و عاطفه رضوی به خوبی نقش یک زوج هنرمند را ایفا می کنند که زندگی مشترک شان نسبت به سایر اعضای ساختمان رنگ و بوی دیگری دارد. گوهر خیراندیش مثل همیشه مادرانگی را به بهترین نحو در صورت و صدایش جاری می کند و حیایی نیز جوان خوب خانه است که ماجراهای دلدادگی اش بهانه ای شده بود برای اینکه جوان ترها هم این مجموعه را مشتاقانه دنبال کنند. زوج دیگری با نقش آفرینی کیهان ملکی و فلورا سام که تفاوت فرهنگی شان بیش از آن که مایه دردسر باشد، به نمک زندگی شان بدل شده است. علی نصیریان هم عاقلمرد داستان است؛ و....... و صاحب خانه ای که با حضورش در این ساختمان تغییرات زیادی را ایجاد می کند. در این میان یک شخصیت متفاوت نیز در کنار قصه های هر روزه همسایه ها حضور دارد که بیش از همه فیلسوفی عابر را می ماند که از اهالی ساختمان نیست اما در رفاقت با رضا با بازی امین حیایی به ماجراها ورود پیدا می کند، مونولوگی می گوید و می رود. حسین پناهی همانی است که همیشه و در دیگر آثار نیز از او سراغ داریم، با همان لحن ویژه و جذاب زبان بدن و بیان که او را هر چند منفصل از دیگر شخصیت های قصه نشان می دهد اما شیرین و دیدنی می کند.