گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، همواره موضوع علم دینی، آری یا نه؟ مورد سوال دانشجویان و کسانی است که در ابتدای مسیر علم آموزی قرار دارند.علم دینی موضوعی است که در دهههای گذشته بارها مورد تاکید امام خامنهای و نرم افزار هدایت و گردش حکومت اسلامی عنوان شده است به گونهای که نبود و فقدان آن را به قتلگاه رفتن انقلاب اسلامی معرفی کردهاند.
همچنین بارها تاکید نمودهاند که مبنای علوم انسانی غربی، مادی، غیر الهی و غیرتوحیدی است که به همین علت با مبانی دین سازگار نیست.
در زمینه خاستگاه علوم و داشتن نگاه ارزشمدارانه در علم با مهدی امیدی متخصص فلسفه سیاسی و عضو هیأت علمی گروه علوم سیاسی موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره) که تحت مدیریت علامه مصباح یزدی فعالیت میکند به گفتگوی تفضیلی پرداختهایم که مشروح آن در اختیار مخاطبان قرار میگیرد.
خاستگاه علوم در نوع رشد علم، اهداف و غایات آن موثر هستند
علوم میتوانند خاستگاه دینی یا غیر دینی داشته باشند؟
علوم طبیعتا خاستگاهی دارند که مطابق آن خاستگاه رشد و نمو پیدا میکنند و خاستگاهِ هر علمی دارای مبانی، اهداف و غایاتی است. طبیعی است که خاستگاهی که علم براساس آن شکل میگیرد در نوعِ رشد علم تاثیر بگذارد و پرسشهایی که در علم مطرح میشود، هم چنین نحوه گردآوری اطلاعات و دادهها، نحوه ارائه تئوری و پارادایم علمی متاثر از مبانی و اهداف و غایات خاستگاه میگردد.
به همین جهت وقتی از علوم اسلامی صحبت میکنیم یک بحث این است که آیا علوم که از واقعیات حکایت میکنند، گزارش میدهند و کشف واقعیت میکنند، میتوانند رنگ دینی یا غیردینی به خودشان بگیرند یا نه.
طبیعتا باید به پیش فرضهایی که محقق، مشغول به تحقیق بر روی آنها است برگردیم وقتی به طبیعت نگاه آیتی داشته باشیم و به حقایقی که از طبیعت کشف میکنیم به عنوان آیتی از آیات الهی نگاه کنیم تفکر و نتیجه دانش ما متفاوت از زمانی خواهد بود که به موضوع به چشم سکولار نگاه میکنیم.
البته منظور این نیست که در علم دینی واقعیاتی که از طبیعت کشف میکنیم با واقعیاتی که تفکر سکولار از خلقت کشف میکند فرق میکند مثلا اینگونه نیست که اگر آب در علم سکولار در 100 درجه به جوش میآید در علم دینی مخالف آن باشد. خیر، این نتیجه در هر دو یکی است، اما نگاه آیتی هم به بینش انسان عمق میدهد یعنی افق دید او را وسیعتر میسازد و از جهان محسوس به جهانی فراتر از آن یعنی جهان غیب یا فراطبیت راه مییابد و هم آنکه به تفکر او غنا میبخشد یعنی علمی به علم او میافزاید و هم علم وی را جهتمند میکند یعنی زمینه تقرب به خداوند از طریق علم را هر چه بیشتر برای او فراهم میسازد.
شعار علم برای علم عوام فریبی است
اگر بخواهیم جهتمندی علوم را بپذیریم تکلیف شعار علم برای علم چه میشود؟
شعار علم برای علم تنها بیشتر شبیه یک عوام فریبی است، متفکرین غربی در مورد تفکر سکولار بیان میکنند اگر چه افراد سکولار تلاش کردند که علمی را که عرضه کردند عاری از ارزشها جلوه دهند، اما این ادعایی بیش نبود، بلکه تمام همتشان را بر این قرار دادند که علم از دیگر اندیشههای انسانی و دینی، خودش را عاری کند و متصل به ارزشهایی باشد که آنها خودشان میخواهند درونش تعبیه بکنند.
هربرت مارکوزه: نظام سرمایهداری ارزشهای مادی خود را به علم تزریق و از دیگر ارزشها تهی کرده است
اندیشمندی غربی را هم سراغ دارید که موید این حرف شما باشد؟
بله افراد متعددی هستند که ناقد ارزشهای مادی غرب هستند. مثلا هربرت مارکوزه در کتاب انسان تکساحتی معتقد است که نظام سرمایهداری با منحصر ساختن معرفت در روش تجربی و علوم پوزیتیویستی تلاش کرده که علم را از درون با ارزشهای سرمایهداری همراه کند و آنرا محصول نظام و تفکر خود سازد. سپس به واسطه شبکهای از اطلاعات مادی گرایانه به قدرت جهانی راه یابد.
مارکوزه به نکته بسیار جالبی اشاره میکند و آن این است که خاستگاه رشد علم میتواند در برآیند نهایی آن اثرگذار باشد و جهتدهی علم را به سمت اهداف متعالی سوق بدهد و یا از آنها دور بکند و به پستترین مقاصد هدایت نماید.
علوم پوزیتیویستی: هیچ راهی برای شناخت جز حس و تجربه نیست
منظور از علوم پوزیتیویستی کدام علوم است؟
علوم پوزیتویستی یا علوم تحصّلی، علومی هستند که بر پایه روش تجربی یعنی مشاهده و آزمون و با اتکاء صرف بر دادههای حسی شکل میگیرند. پوزیتویسم مدعی آن است که استفاده از ابزارهای حسی و تجربی، تنها راه کسب معرفت است و هیچ راه دیگری برای دستیابی به معرفت جز حس و تجربه وجود ندارد.
علم دینی همان قول و فعل الهی است
با این اوصاف مانعی برای جهتدهی علم توسط دین و قرآن وجود ندارد؟
وقتی ما راجع به قول خداوند که همان قرآن و وحی الهی است، صحبت میکنیم متاسفانه شاهد این هستیم عدهای ما را مورد هجمه قرار میدهند به این که این حرفها دینی است و ربطی به علم ندارد!
در این مورد باید بگویم که به گفته اندیشمند اسلامی آیت الله جوادی آملی، اقوال خداوند همان فعل خداوند و قولالله همان فعلالله است، لذا علم الهی همان قول الهی است.
حتی اگر آیت الله جوادی آملی هم این ادعا را در مورد علوم الهی نداشته باشند میتوانیم همین برداشت را از ناحیههای دیگر در مورد قول الهی، فعل الهی و علوم به دست بیاوریم. اینطور نیست که علمی جداگانه داریم حالا قرآن میآید و به آن جهت میدهد بلکه از ابتدا با نگاه آیتی و جهتدار علم رقم میخورد.
نگاه آیتمدار در همه شاخههای علوم میتواند منشأ تحول باشد
آیا این تفسیر آیت الله جوادی آملی در مورد همه شاخههای علوم صدق میکند؟
بله آنچه ایشان در مورد علوم الهی عنوان میکنند شامل همه علومی است که از واقعیت دارند کشف میشوند و واقعیتی که ما از جهان خارج به دست میآوریم اگر نگاه آیتی به آنها داشته باشیم دقیقا به عنوان علم الهی مطرح میشوند.
عقلانیت وحیانی با اندیشه برتر وحی به کنکاش حقایق میپردازد
یکی از نظریات آیت الله جوادی آملی توسعه و گسترش علوم بر پایه عقلانیت وحیانی است، اساسا منظور از عقلانیت وحیانی چیست؟ چگونه میتوانیم توسعه و تعالی علوم برپایه عقلانیت وحیانی را شاهد باشیم؟
رویکرد دیگر این است که آنچه به عنوان دادههای وحیانی میدانیم اگر آنها را تلقی به قبول بکنیم بعد از این که عقل آنها را اثبات کرد و وجود حق تعالی را اثبات کرد و امکان وحی بر انسان را به اثبات رساند، نهایتا عقلانیتی که بعد از چنین دینی برای انسان ظهور و بروز پیدا میکند عقلانیت وحیانی است.
یعنی عقلانیتی که وحی را پذیرفته و در چارچوب اهدافی که وحی دارد و برنامهای که وحی الهی برای انسان دارد عقل میتواند به عنوان استنباطگر در اخلاق، معارف و داور در تمام قضایا ورود پیدا کند و همچنین برخی از آنچه را که در گذشته به تنهایی نمیتوانسته دریابد اکنون به کمک وحی دریابد.
به عبارت دیگر عقلانیت وحیانی عقلانیتی است که براساس اندیشه و افقی که وحی در اختیار انسان قرار داده تلاش میکند و به کنکاش میپردازد، در حقایق و پدیدهها جستجو میکند تا حقایق جدیدی را به دست بیاورد.
براین اساس بیان علامه جوادی آملی و عقلانیت وحیانی میتوان گفت در سایه وحی، عقل به افقهایی دست مییابد که در عقلانیت سکولار هرگز به این نوع اهداف و افقها دست پیدا نمیکند چون سکولاریسم اساسا خود را از وحی محروم کرده است.
به همین جهت در حوزه عقلانیت و تفکر وحیانی میتوانیم به مواردی دست پیدا کنیم که در غیر آن صورت نمیتوانیم آنها را داشته باشیم. در معارفی که مربوط به معاد و زندگی بعد از مرگ است و یا معارفی که مربوط به امامت، نبوت و نحوه حکومتداری و کنترل جامعه است بخشی از مباحث مربوط به اصول و احکام مواردی هستند که وقتی عقل در سایهسار وحی به آنها تن در میدهد به نتایج خارقالعادهای دست پیدا میکند و حقایق حاکم بر هستی را بهتر درک میکند.
لایههای متعددی از شناخت داریم، یک لایه همین ظواهر هستند اما ما ظواهر مادی را میبینیم و حکم میدهیم ولی در ورای این ظواهر، باطنی برای هر یک از این حقایق وجود دارد که این حقایق با تاملاتی زیاد قابل حصول خواهد بود.
تاملاتی که در سایهسار وحی و درونیابی که وحی برای ما ترسیم میکند، میتواند به ما قدرت استنباط بالاتری بدهد و این عقلانیت وحیانی متفاوت از عقلانیت صرف عمل خواهد کرد به طوری که فرد سکولار به ظواهر توجه میکند و از لایههای پنهان ظواهر بیخبر است.