گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو؛ سال گذشته بود که با نامه و سپس مصاحبههای متعدد رضا داوری اردکانی، رئیس فرهنگستان علوم و استاد تدریس فلسفه کانت در دانشگاه مبنی بر ناممکن بودن تولید علم دینی و حمایت شخصیت سیاسی چون حسن روحانی از این ادعای داوری اردکانی موجب برانگیختن واکنش افراد مطرحی چون مهدی گلشنی، استاد فلسفه علم دانشگاه شریف، آیت الله میرباقری، رئیس فرهنگستان علوم قم، آیت الله جوادی آملی، رئیس موسسه اسراء، آیت الله اراکی، رئیس مرکز تقریب مذاهب، آیت الله مصباح یزدی، رئیس موسسه امام خمینی(ره)، حسن عباسی، رئیس مرکز بررسیهای دکترینال (اندیشکده یقین)، حسن رحیمپورازغدی، رئیس موسسه طرحی برای فردا، عبدالحسین خسروپناه، رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه و دیگر اصحاب اندیشه و تفکر شد.
خبرگزاری دانشجو برای روشن شدن شقوق مختلف علم دینی سعی کرده به سراغ تمامی متفکران این حوزه برود و ماحصل آن را در اختیار خوانندگان قرار دهد. حجت الاسلام جمالی، عضو هیأت علمی فرهنگستان علوم قم زیر نظر آیت الله محمد مهدی میرباقری از جمله کسانی است که به پرسشهای حوزه علم دینی پاسخ داده است. مشروح قسمت دوم این گفتگو در اختیار مخاطبان قرار میگیرد. قسمت اول این گفتگو از اینجا قابل مطالعه است.
متدولوژی و روشمندی حرف اول در تحقیق را میزند
به نظر شما مهمترین بخش در تولید علم دینی کدام است؟
فرهنگستان علوم قم روی نقشه جامع علمی کشور اجمالا نظر دارد ولی در همین نقشه ما یک جایگاهی برای خودمان تعریف کردهایم نه تنها متدها، بلکه فلسفه متد هم مسئله ما است.
مرحوم علامه سید منیرالدین حسینی، موسس فرهنگستان علوم علاوه بر فلسفه علوم میدانست مسئله علم دینی ولو با نظرات مختلف اجملا دارد پیش میرود، ولی کار اساسی این است که متدها و متدولوژی علوم چه در حوزه و چه در دانشگاه و چه در نظام اجرایی کشور ما استخراج شود و تا این متدها بیرون نیاید و روشمندی صورت نگیرد تفاهم بین دانشمندان صورت نمیگیرد.
چرا که بدون روشمندی هر کسی نظری میدهد و روشمندی حرف اول را در تحقیق در دنیا میزند و باید به جامعه علمی کشور عرضه شود و سپس بازخورد آن در صحنه عمل گرفته شود.
فلسفه شدن و نسبیت عام پدیدهها دو نظریه عمیق سید منیرالدین حسینی موسس فرهنگستان علوم قم است
خود مرحوم سید منیر در زمینه علم دینی و روشمندی علوم نظریه مخصوص به خود داشتند؟
بله مرحوم سید منیر فلسفهای برای پدیدهها به نام فلسفه شدن تعریف کرده فلسفهای که نگاه کلنگر به پدیدهها دارد و میتواند تناسبات پدیدهها و نسبیت عام پدیدهها را تبیین کند. ایشان نظریه عمیق نسبیت عام را مطرح کرده است.
جهان غرب زمانی توانست در عالم تصرف کند و جهش تمدنی پیدا کند که توانست نسبیت مادی پدیدهها مبتنی بر نگرش ماتریالیستیشان را در قالب نظریاتیچون نسبیت انیشتین تبیین کنند و بر اساس این نسبیت توانستند معادله تغییر ارائه بدهند ما هم باید نسبیت الهی پدیدهها را درک کنیم، باید به گفتگو بنشینیم و بگوییم که منظورمان از نسبیت عام چیست؟ منظورمان از نسبیتهای خاص چیست؟
فقه امروز نه تنها باببندی نیست بلکه هنوز اجتماعی هم نیست/ اگر فقه نظامات نداشت چرا امام خامنهای از طلاب جوان خواستند که روی فقه حکومتی و علم دینی کار کنند؟
برخی از حوزویان عنوان کردهاند که فقه اسلامی نظامات ندارد و مبتنی بر آن هم علمی تولید نمیشود، نظر شما چیست؟
روی این مسائل که طبقهبندی علوم چیست و به چه رشتههایی و به چه تعداد رشته نیاز داریم هنوز مشخص نشده است. نه تنها امروز فقه ما به فرموده آیتالله جوادی آملی باببندی نشده است؛ بلکه بالاتر از آن فقه ما هنوز فقه فردی است نه اجتماعی یعنی فقه متناظر به شناخت و مناسبات جامعه، فقهی کلنگر و جامعهشناس نیست.
در فقه اجتماعی تناسبات و اوصاف اجتماعی یعنی اقتصاد جامعه، فرهنگ جامعه، سیاست جامعه و... چیست؟ اقتصاد خرد و یا کلان یا صنعتی این جامعه چیست؟ فقهی که ناظر به جامعه باشد و مکلف این فقه فرد نباشد بلکه جامعه باشد و بتواند تناسبات جامعه را از دل دین دربیاورد و به فرموده شهید صدر نظامات را از دل دین دربیاورد کدام است.
اقتصاد دنیای غرب و الگوی تولید، بانک و مصرف آن در قالب یک نظام است و مثل یک سیستم بهم وابسته هستند. مثلا نمیتوانیم یک بخش بانک را با یک نگاه تجزیهای تصحیح کنیم. فقه ما اجزاء بانک را با مواردی چون قرارداد اجارهای و... درست کرده اما خود بانک بما هو خود بانک مجموعهای است که منتجهای غیر از اجزای خودش دارد.
بانک در نظام اقتصادی جایگاه و اجزایی دارد و با نگاه تجزیهای جزءنگر نمیتوانید مشکل بانک را حل کنید کما اینکه میبینیم حل هم نمیشود و فقه ما از این رویکرد جامعنگر فاصله دارد.
اینکه امام خامنهای از حوزه و طلاب مطالبه جدی دارد که بروند روی فقه حکومتی کارکنند و کرسیهای آزاد اندیشی را راه بیندازید، از این جهت است.
نیاز است که فقاهت ما و روشمندی ما که غیر از فقه هم هست، رشد پیدا کند که این هنوز صورت نگرفته است. شهید صدر میفرماید باید نظامات درست شود اما خود ایشان فرصت نکرد روش جدیدی ارائه کند و تنها برخی تکگذارهها را ارئه کرد.
غرب کریستف کلمب یا غرب روابط بین الملل؟
البته علم و به تبع آن تمدن غرب هم یک شبه شکل نگرفته است، نظر شما چیست؟
علم و تمدن غرب هم یک شبه شکل نگرفته است؛ مثلا آنچه در حوزه علوم سیاسی و روابط بین الملل در دانشگاهها تدریس میشود چقدر با واقعیت همخوانی دارد؟ غرب واقعا غرب نظریات روابط بین الملل و علوم سیاسی است یا غرب کریستف کلمب و ماژلان است؟
غربی که با غارت دنیا و پا گذاشتن روی دوش ملل دیگر به اینجا رسیده،به گونهای که کشورهای استعمارگر اروپایی در دادگاه بینالمللی به غارت 777 میلیارد دلاری آفریقا متهم شدند.
اما همین غرب حدود 700 سال طول کشید تا با انقلابهای متعدد سیاسی، اقتصادی، مالی، اجتماعی و فرهنگی به علم امروز برسند، که البته همین علم هم مورد نقد است.
خود جمهوری اسلامی ایران بالاترین نظریه علمی است/ مقاومت یک نظریه علمی بیبدیل در تمام دنیا است که هنوز به چشم دانشمندان داخلی نیامده است
نمونههایی از علوم تولیدی دینی که کارآمدی خود در عرصه را ثابت کرده باشد، میتوانید مثال بزنید؟
متاسفانه کسانی روی این مسئله که کشور ما مورد هجوم همه جانبه غرب بوده و در یک منطقه ناآرام زیست کرده و خود جمهوری اسلامی بالاترین نظریه علمی است و این خود بزرگترین شکست نظریات علمی غرب است چشم خود را بستهاند.
علم دینی در حوزههایی پیش رفته مثلا فرهنگ مقاومت یک نظریه علمی است که به خوبی بیان و تحلیل نشده است و حتی هنوز به چشم دانشمندان داخلی هم نیامده است چرا که اصلا به این باور ندارند که میشود بر پایه تفکر و فرهنگ بومی خودت نوعی از علوم را تولید کنیم که در تمام دنیا بیبدیل است.
ژاپن بودجه نظامیش را حذف نکرده بلکه نیروی نظامی ژاپنی را حذف کرده است
به نظر شما بهتر نیست راه کوتاهتری برویم، و به گفته برخی ژاپن اسلامی شویم؟
برخی با اصل انقلاب اسلامی به این معنا مشکل و زاویه دارند و از همان ابتدای انقلاب هم این گونه بودند و مدام شعار ژاپن اسلامی میدادند. قرار نیست ما ژاپن اسلامی شویم ژاپن در نظام موازنه جهانی یک کارکردی دارد و در هاضمه تمدن غرب هضم شده است.
شاید تکنولوژی ژاپن چشم عدهای را پر کند و بگویند که مثل باید نیروی نظامی و ارتش و سپاه را کنار بگذاریم و در عوض هزینه نظامیگری را صرف پیشرت تکنولوژی بکنیم ولی باید بگویم که همین ژاپن باید میلیاردها دلار به آمریکا بپردازد تا امنیت او را تامین کنند.
یعنی ژاپن بودجه نظامی را حذف نکرده بلکه نیروی نظامی خودش را حذف کرده است و به خاطر اینکه امنیتش به دست آمریکا است در بسیاری از مواردی که با آمریکا مخالف است مجبور است سکوت کند.
ما میخواهیم تمدن اسلامی را با همه لوازمش ایجاد کنیم مانند امام خمینی(ره) که میفرمود "ما میخواهیم پرچم لا الهالاالله را در دنیا برافرازیم" و این نیازمند کار و توان همه قوا است. نه اینکه بخش بسیار بسیار کوچکی از حوزه و یا دانشگاه آنهم به صورت انفرادی و خودجوش به دنبال تولید علم به عنوان نرم افزار اداره جامعه باشند.
حوزه و دانشگاه باید اتاق فکر نظام باشند
به نظر شما تهیه نرم افزار حکومتداری توسط حوزه و دانشگاه سیاسی کردن حوزه و دانشگاه نیست؟
اینکه بگوییم حوزه و دانشگاه را سیاسی نکنیم و در حکومت دخالت نکنند حرفی غلط و حتی خیانت به حوزه و دانشگاه است حوزه و دانشگاه باید اتاق فکر نظام باشند. چرا نخبگان دنیای غرب در کفر خودشان اینقدر جدی و شدید هستند؛ اما ما در ایمان خودمان شدید نیستیم؟
اینکه میگویم کفر نه اینکه من نسبتی به آنها داده باشم، متفکران و دانشمندان مختلفشان در در فلسفه، جامعهشناسی، اقتصاد،زیستشناسی و ... خودشان به الحاد خودشان اعتراف و افتخار دارند.
فقه باید معادله تغییر پدیدهها و شاخصهای کمی آنها را ارائه بدهد
اساسا فقه در تولید علم دینی چه میکند؟
ما باید از دین تمنای این مسئله را بکنیم که نظام مولفههای تاثیرگذار در جامعه و طبیعت چیست؟ تناسبات کیفی و حدش را بیان بکند که البته اینها نیاز به استنباط دارد همان نکتهای که شهید صدر میگوید که باید ما نظامات را از دین استنباط کنیم.
البته منطق خاص خودش را میخواهد و لازم است هر چه را که میخواهیم به دین نسبت بدهیم حتما باید روشمند باشد همچنان که در علم هم نیاز به روش بسیار مهم است.
تناسبات کمی این موضوع باید توسط علم صورت بگیرد یعنی همان تناسبات کیفی و کلانش را که دین در تغییر و تصرف پدیدهها به معنایی فقه ما باید فقه معادله تغییر و فقه تناسبات باشد.
این فقه باید مبنای شکلگیری علوم که همان معادله تغییر پدیدهها هستند یعنی معادله تغییری که بخواهد شاخصهای کمی هر پدیدهای را بیان کند.
معادله تغییر پدیدهها در غرب همان همان الگوهای توسعه غربی است
معادله تغییر پدیدهها در غرب به چه صورت است؟
ببینید مثلا در حوزه جامعهشناسی و یا اقتصاد و دیگر رشتههای علوم، متخصصین این حوزهها دقیقا بدانند با چه شاخصهایی سر وکار دارند و بتوانند با آن شاخصها به صورت کمی و آماری مسائل و مشکلات جامعه را در آن حوزه حل کنند و شرط این موضوع این است که تناسبات کمی و جزئی پدیده را بشناسند که بتواند معادله تغییر بدهد.
معادله تغییر و خروجی علم غربی همان الگوی توسعه است الگوهای توسعه که مبتنی براین الگوها برنامههای تغییر جامعهاند.
در روشمندی علوم دینی هم اکنون به بلوغ رسیدهایم هر چند عدهای باور نکنند
در بحث متدولوژی و روشمندی علوم در کجا قرار داریم؟
اگر بخواهیم به این علوم و به این فقه دسترسی پیدا کنیم به گونهای که نسبت اینها با دین مشخص شود حتما نیاز است که با متدولوژی علوم و روش و متد استنباط فقه ما کار شود. که به لطف خدا کارهایی در روش صورت گرفته است و الان بلوغی در این زمینه صورت گرفته است هم فرهنگستان علوم قم و هم در جاهای دیگر مسئله روش دارد به یک مسئله اساسی تبدیل میشود. هر چند ممکن است در باور عدهای نگنجد و بگویند علم دینی تمنای محال است.
روش تحقیق علوم و مولفههایش چیست؟ به گونهای که بتوانیم تناسبات پدیده و شیء را یا کشف کنیم یا به دست بیاوریم تا بتوانیم معادله تغییر پدیده را به دست بیاوریم که این روش تحقیق میخواهد و این روشها و متدولوژی علوم عمیقترین لایه در مسئله علم دینی است.