گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو-علی ترابی،۲۲ بهمن ۱۳۹۷ نقطه عطف عجیبی در تحولات و اتفاقات کشور بود. روزیکه که بسیاری است کارشناسان به خاطر مشکلات معیشتی و نابسامانی های اقتصادی منتظر کاهش چشمگیر حضور مردم در جشن چهل سالگی انقلاب بودند. اما آن حضور باشکوه، به همه فهماند که مردم بین پایبندی به نظام و نارضایتی از ناکارآمدی دولت تفاوت مهمی قائل هستند.
درست بعد از آن روز هم بود که اتفاقات عجیب و غریب و اظهارنظرهای شاذ یکی پس از دیگری از سوی دولتیها ظهور و بروز یافت. آن روزی را یاد آوردید که حسام آشنا در توئیتی جنجالی چشمش را روی خونهای ریخته شده از پاسداران سپاه بست و گفت درگیر چرخه باطل انتقام نمیشویم. یا روز دیگری که پازوکی تئوریسین اقتصادی دولت در سازمان برنامه و بودجه گفت که مشکل اصلی کشور این است که دو ارتش دارد و باید برای دو ارتش حقوق بپردازد.
در این 14 روز که از بیست دو بهمنِ تاریخی گذشت، جنجال سازی دولتی ها جسته و گریخته ادامه یافت تا اینکه از صبح دوشنبه ششم اسفند ماجرا وارد فاز تازه ای شد. ورود بشار اسد به تهران گویی کبریتی بود بر انباری پر از باروت.
بشار نماد ایستادگی و مقاومت بود، رئیس جمهوری که اوباما صراحتا گفت باید برود ولی نرفت، فردی که خیلی ها در اقصی نقاط جهان با تمام ابزارهای موجود - از وحشی گری داعشیها تا مذاکرات دیپلماتیک در کشورهای مختلف- خواستند که کنارش بزنند اما کنار نرفت. او حالا به تهران آمده بود و دست در دست رهبر معظم انقلاب مورد تفقد ایشان قرار گرفته بود. نکته عجیب دیدار مذکور اما این بود که هیچ مقام دولتی در آن نبود، نه مطابق روال معمول رئیس جمهوری کنار رئیس جمهور میهمان نشسته بود و نه خبری از معاون اول و حتی وزیر امورخارجه ایران در این دیدار بود. فلذا علل این اتفاق از همان ساعت نخست مخابره تصاویر ذهن تحلیلگران را به خود مشغول کرد.
اما درست چند ساعت قبل از مخابره شدن اخبار این دیدار، رئیس جمهوری در دیدار وزیر کار صحبت جنجالی دیگری مطرح کرد. او بی محابا به نهادی نظامی کشور تاخت و بیان کرد که نهادهای نظامی باید پای خود را از اقتصاد بیرون بکشند و به کارهای مهمتر خود بپردازد.
اگر به گزاره ابتدایی متن باز گردیم میتوان صحبتهای رئیس جمهوری را از منظر دیگری هم دید. اینکه بازهم این بزرگ بازیگر جنگ روانی، تکنیک کانال انحرافی را پیش کشیده و میخواهد بجای پاسخگویی عملکرد خود، تقصیر را گردن نهادهای خدومی مثل ارتش و سپاه بیاندازد. غافل از اینکه فقط در یک مقایسه کوچک مردم میتوانستند عملکرد قرارگاه خاتم الانبیا در پارس جنوبی را با فرار کردن توتال به همراه دریافت هزینه گزاف و البته کسب اطلاعات زیاد از کشور، مقایسه کنند.
اما شاید نقطه اوج بحران آفرینی دولت و تلاش برای فرار از پاسخگویی استعفای پرمعنای ظریف در ساعات پایانی همان دوشنبه معروف باشد. ظریف که فقط چند ساعت بعد از دیدار تاریخی بشار و رهبر انقلاب اعلام استعفا کرد، به طرز قابل توجهی موج خبری مربوط به این دیدار را حتی در سطح بین المللی به حاشیه برد.
حالا در کمتر از دوازده ساعت پس از دیدار رهبری و اسد، آنچه رسانه های دنیا از ایران تیتر میکنند، قاب ماندگار و پر از لبخند «آقا و بشار» نیست و به جای آن استعفای ظریف همه جا را پر کرده است.
بهرحال این گزارش شاید خیلی جسته و گریخته باشد، اما انتظار می رود تا مخاطب خود این قطعات پازل را کنار هم بچیند تا تصویر واضحی را دریافت کند. قطعاتی با این برچسبها؛ «راهپیمایی باشکوه 22 بهمن و در نتیجه جدا کردن حساب نظام ناکارآمدی مدیریت دولت، دریده گویی و سخنان گزافه برخی مسئولین دولتی درباره حادثه تروریستی و فرار از پاسخگویی آنها با کنایه زنی به نهادهای نظامی، دیدار رهبر با بشار اسد و تثبیت قاب تصویری زیبا از موفقیت محور مقاومت و دست آخر استعفای پر ابهام ظریف در ساعات پایانی روز در ایران و البته اول وقت در آمریکا.»