دانشجویانی که تازه به دانشگاه وارد میشوند شاید به ندرت نامی از کانونها شنیده باشند؛ این در حالی است که کانونها خدمات زیادی در عرصههای فرهنگی و اجتماعی و هنری داشتهاند.
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، کانونهای دانشجویی از جمله نهادهای دانشجویی قلمداد میشود که از نظر شکل کار ابعاد محدودتر و متمرکزتری نسبت به تشکلها دارد، از جهت دیگر کانونها مأمور به تکلیف فرهنگی، اجتماعی و هنری در دانشگاهها هستند و بار سنگین فعالیتهای فرهنگی دانشگاه بر دوش این کانونها قرار دارد.
باتوجه به فعالیتهای تشکلها آنچه که بعد از آمدن اسم هرتشکلی در ذهنها نقش میبندد فعالیتهای سیاسی آن تشکل میباشد، تشکلها قبل از هرچیز نماینده تفکر سیاسی دانشجویان یک دانشگاه هستند، این درحالیست که کانونها عاری از فعالیتهای سیاسی میبایست به وضعیت فرهنگی، هنری و اجتماعی دانشگاه و محیط زندگی خود توجه ویژهای داشته باشند.
اگر به فعالیت دانشگاههای مطرح تهران و شهرهای مختلف توجه کنیم، به یک شاخصه برمیخوریم و آن هم ناشناخته بودن فعالیتهای این کانونها در مقابل تشکلهای دانشجویی است. شاید یکی از دلایل این کمتر دیده شدن به محدود بودن فعالیت کانونها بازگردد. برای مثال تشکلها به دلیل اینکه در اقصی نقاط مختلف کشور دفتر دارند و هر دانشگاهی از تشکلی نماینده دارد، ارتباط گستردهای بین خودشان برقرار کردهاند که همین موجب انعکاس بیشتر فعالیت هایشان و همچنین قدرت بیشتر فعالیت هایشان میشود. این همان موضوعیست که در کانونها بسیار کمتر دیده میشود، کانونهای دانشجویی اغلب در محدوده دانشگاه و دانشکده خود به فعالیت میپردازند و همین امر یکی از دلایل گسترده نشدن فعالیتهای آنها است.
گاهی، برخی که در فضای بیرون از دانشگاه به سر میبرند شاید حتی کمتر اسمی از کانونها شنیده باشند، یا دانشجویانی که تازه به دانشگاه وارد میشوند کمتر نامی از کانونها شنیدهاند، این در حالیست که کانونها خدمات شایان زیادی در عرصههای فرهنگی و اجتماعی و هنری داشته اند. برای مثال؛ کانونهای خیریهای دانشگاههایی مثل شریف، علامه و ... در عرصه خدمت رسانی به مناطق محروم، دانشجویان محروم و کم بهره مند، خدمات تأثیرگذار بسیاری داشته اند. خیریه دست یاری به دشتیاری من جمله خیریههای دانشجویی است که از کانونهای دانشگاه علامه به پا خواسته، خیریه فردای سبز شریف نیز همینطور.
اینها همه از تأثیر گذاری در محیط اطراف و دانشگاه خود برخوردارند، اما نمیتوان این تأثیر گذاری را به همه آنها نیز تعمیم داد چرا که، برخی کانونهای فرهنگی، هنری و اجتماعی دانشگاهها حال خوبی ندارند. کانونهایی که از کانون بودن یک اسم روی آنها باقی مانده است و جزء معدود افرادی و یک دفتر غیرفعال چیزی از آنها باقی نمانده است. اگر سری به کانونهای دانشگاههای مختلف بزنیم دفترهای خالی و بدون فعالیت آنها را خواهیم دید.
این کانونها زیر نظر معاونت فرهنگی وزارت علوم، هرچند وقت یکبار جلسات شورای هماهنگی، که متشکل از دبیر کانونها و دبیر شورای هماهنگی کانونها میباشد، را برگزار میکنند.
اگر به زمان تشکیل این جلسات دقت کنیم متوجه میشویم که فاصله زمانی زیاد برای برگزاری جلسات شورای هماهنگی خود میتواند یکی از عوامل کندی حرکت کانونها باشد.
غفاری معاون فرهنگی وزارت علوم در باره کانونها میگوید: کانونها با توجه به گسترهای که دارند و امکان اتصال و پیوندی که با مجموعههای بیرونی میتوانند برقرار کنند، این موضوع را میطلبد که ما یک مشارکت حداکثری از کانونها خواستار شویم. درست است که عنصر رقابت یک عنصر تعیین کننده در فعالیتها میباشد، اما اگر خواسته باشیم همه مجموعه کانونها را در نظر بگیریم میبینیم که همه مجموعهها با نگاه اینکه نمیتوانیم رقابت کنیم از ورود به مشارکت پرهیز میکنند. در حالیکه هدف ما این است که بیشترین مشارکت را بین کانونها داشته باشیم.
باتوجه به سخنان معاون فرهنگی وزارت علوم میتوان به این مسئله رسید که از دلایل کمتر دیده شدن فعالیت کانونهای فرهنگی، هنری و اجتماعی همین عدم مشارکت فعالانه درون مجموعهای آنها میباشد.
در مجموع وقتی از بیرون به کانونها نگاه کنیم متوجه میشویم که فضای روبه رشد خوبی را دارد که باید بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته و پرورش یابد.