به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، این روزها هتل اسپیناس پالاس، در بلندترین نقطه سعادتآباد، میزبان دومین نمایش خود است، نمایشی که با جنجال آمد؛ ولی گویا باد نمایش خیلی زود میخوابد. نمایشی که در سال 2500 نفره اسپیناس پالاس به سختی میتواند 200 بلیت بفروشد. نمایشی که طبق اسناد موجود نزدیک به 5میلیارد تومان هزینه تولیدش شده است؛ اما در گیشه شکست سنگینی میخورد.
داستان تولید این نمایش سردرازی دارد که به زودی با جزییات کامل منتشر خواهد شد؛ اما ماجرای امروز «هفت شهر عشق» نشان از وضعیت افول تئاترهای لاکچری است. نمایش «هفت شهر عشق» ابتدا با نامهایی چون مریلا زارعی و محمدرضا فروتن تبلیغات خود را آغاز کرد؛ اما در نهایت از تیم اولیه نسیم ادبی باقی میماند و گوهر خیراندیش و ریحانه پارسا جایگزین دیگر بازیگران میشوند. هر چند تیم اولیه بازیگری، چهرههای سینمایی بدون داشتن کارنامه موفق در تئاتر بودند؛ اما تیم دوم نشان از وضعیت مشوش گروه و رسیدن به مخاطبان تلویزیونی و سلبریتیپرست داشت. رسیدن از خوانندهای چون استاد قرهباغی به روزبه نعمتالهی وضعیت را بیش از پیش روشن میکند.
با این حال نمایش نمیفروشد. وضعیت فروش نمایش بسیار جالب است. نمایش در حالی که تا روز سهشنبه اجرا میشود ناگهان اجرایش متوقف میشود و در نهایت برای یک اجرا در 20اسفند بلیتفروشی میکند. از وضعیت فروش بلیتها در سایت فروش مشخص است استقبالی از نمایش نشده است. وجود ردیفهای کاملاً فروخته شده با وجود صندلیهای آزاد بهتر، نشان میدهد گروه شخصاً اقدام به خرید بلیت گروهی کردهاند. همچنین تبلیغاتی در فضای مجازی منتشر شده که نشان میدهد بلیت نمایش را با تخفیف بالا به نهادها و ارگانها میفروشند.
وضعیت زمانی بغرنج میشود که در شب اول اجرا، گروه اقدام به اخراج شهروز دلافکار، بازیگر نمایش میکند و اکنون خبرها نشان میدهد تیم تولید تصمیم به یک انتحار میگیرد. محمدامین کریمپور، واینر اینستاگرامی یک شبه وارد نمایش میشود. کریمپورکه در حساب اینستاگرامی خود نزدیک به 3میلیون و نیم دنبالکننده دارد، در یک پیام اینستاگرامی خبر بازی در این نمایش داده است. تصور کنید شخصیتی که هیچ سنخیتی در تئاتر نداشته و صرفاً با ویدئوهای معمولی و اساساً در قالب سطحی به شهرت رسیده است، سر از یک پروژه 5 میلیاردی درمیآورد. با این حال حضور اکبرپور کمکی به فروش نمایش نمیکند. این در حالی است که ویدئو تبلیغاتی کریمپور نزدیک به 800هزار بار دیده شده است؛ اما فروش این نمایش متأثر از حضور این چهره اینستاگرامی رشدی نمیکند.
جالبتر اینکه نام کریمپور هنوز به فهرست بازیگران نمایش اضافه نشده است؛ اما ویدئوی منتشر شده نشان میدهد او پشتصحنه نمایش حضور داشته است. حال این پرسش مطرح میشود که چگونه یک نمایش با 5میلیارد هزینه میتواند با یک شب تمرین، یک نابازیگر را به مجموعه خود اضافه کند. اگرچه شواهد نشان میدهد متن این نمایش نیز در یک شب نگاشته شده است و اساساً این نمایش در یک فرایند طولانی تولید نشده است.
وضعیت بد این نمایش لاکچری زمانی عود میکند که بلیت این نمایش در قیمت هم سیر نزولی داشته است. به عبارتی با کاهش قیمت تیم تولید قصد جذب مخاطب کرده؛ اما این ترفند نیز راه به جایی نبرده است.
پیشتر درباره ورود یک شبه برخی شخصیتها به تئاتر هشدار داده بود و شهرام کرمی نیز از تدوین آییننامهای برای نظارت بیشتر بر تولید آثار نمایشی و مشروعیت دادن به تولیدکنندگان تئاتر گفته بود؛ اما این مهم هنوز عملی نشده است. همانطور که در حوزه قیمتگذاری نیز قرار بر آن بود شورایی در اداره کل هنرهای نمایشی تشکیل شود؛ اما با گذشت شش ماه هیچ اتفاقی رخ نداده است.
با این رویه اما به نظر میرسد عصرکوتاه نمایشهای لاکچری رو به افول است و شاید برخی بمبهای نمایشی شرایط را دگرگون کنند. برای مثال امیدرضا سپهری، کارگردان ناموفق تئاتر که پیشتر در نمایش «داستان یک عذرخواهی امانوئل» هنوز موفق به پرداخت بدهی عوامل خود نشده است، قصد دارد با تهیهکنندگی مریم نراقی و سرمایهگذاری محمد معتمد، موزیکال «عروس مردگان» را در هتل اسپیناس پالاس روی صحنه برد. برای اجرای این نمایش از نامهایی چون نیکی کریمی، مهناز افشار، بهرام رادان و پژمان جمشیدی یاد شده است؛ اما تجربه نشان داده است در صورت موفق نبودن نمایش در حوزه اجرایی مخاطب نمایش پس از یک جهش ابتدایی با افت شدید در مخاطب روبهرو میشود.
چنانچه شواهد نشان میدهد «بینوایان» حسین پارسایی در هتل اسپیناس پالاس تنها موفق به جبران هزینههای تولید خود شده است و هیچ سود مناسبی به سرمایهگذار آن، صادق رنجکشان تزریق نکرده است. این در حالی بوده که نمایش «اولیورتویست» با سرمایهگذاری اولیه نزدیک به 2میلیارد، نزدیک به 10 میلیارد بازگشت مالی داشته است.
حال باید دید روند فروش منفی «هفت شهر عشق» و شکل تولید فستفودی آن منجر به غروب خورشید نه چندان داغ تئاتر به اصطلاح لاکچری میشود یا خیر. هر چند این عبارت لاکچری نیز محل جدال و بحث است که در آینده بدان خواهیم پرداخت. اما مسئله مهم این است که با چنین شرایط تولیدی آیا گروههایی چون «هفت شهر عشق» در اثر هنری خود کمفروشی نمیکنند؟ آیا آنان نسبت به بهایی دریافتی از مخاطب، کالای هنری با همان ارزش تحویل میدهند؟ آیا مخاطب ایرانی تئاترهایی از این دست به یک نوع سختگیری در انتخاب رسیده است؟ و در نهایت آیا گیشه تئاتر در سال 98 متأثر از این وضعیت، با یک فاجعه فروش روبهرو میشود؟