گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو در ایام ۱۰ روزه برپایی نمایشگاه کتاب تهران به معرفی ۳۰ کتاب مناسب در موضوعات و بخشهای مختلف میپردازد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری دانشجو، سی و دومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران از ۴ تا ۱۴ اردیبهشت ماه از ساعت ١٠ صبح تا ٢٠ عصر در مصلی تهران برپا خواهد بود که مسلما امسال نیز اقشار مختلف جامعه با هر سطح تحصیلات و پایگاه اجتماعی با حضور در نمایشگاه کتاب تهران به دنبال تهیه کتابهای مورد نظر خود خواهد بود.
از آنجا که در نمایشگاه کتاب تهران ۳۲۰۰ ناشر با ۴۴۰ هزار عنوان کتاب در صدها غرفه در مصلی تهران گردهم آمدند مسلما پیدا کردن کتابهای مناسب در حوزههای مختلف که یکی از دغدغههای مهم مخاطبان نمایشگاه به شمار میرود، با این حجم وسیع حضور ناشران، خیلی سخت خواهد بود.
بر همین اساس گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، در ایام ۱۰ روزه برپایی نمایشگاه کتاب تهران به معرفی ۳۰ کتاب مناسب در موضوعات و بخشهای مختلف میپردازد که در این گزارش سه اثر مناسب در موضوعات ادبیات جهان، داستان شهید مدافع حرم و شعر از نظرتان میگذرد.
برادرم عباس
روایت از شهدای مدافع حرم این روزها در نمایشگاه کتاب تهران با استقبال مخاطبان روبرو شده و این را میتوان هم در تیراژ بالای کتب و چاپهای متعدد این آثار بلافاصله پس از انتشار هم دید.
یکی از این کتب؛ «برادرم عباس» نوشته حمید داودآبادی است که در این کتاب به شهید مدافع حرم «عباس کردانی» پرداخته است. این کتاب شامل خاطرات و یادداشتهای شهید مدافع حرم «عباس کردانی» از رزمندگان مدافع حرم از خطه خوزستان است که توسط انتشارات شهید کاظمی در اختیار علاقهمندان قرار میگیرد.
شهید عباس کردانی (کردونی) فرزند جمعه (صالح) از شهدای آزادسازی شهرهای شیعه نشین نبل و الزهرا در سوریه است که در تاریخ ۲۰ اسفند سال ۱۳۵۸ دیده به جهان گشود.
وی پس از حمله تکفیریها به سوریه برای دفاع از حرم حضرت زینب کبری (س) و حضرت رقیه (س) به این کشور رفت و در تاریخ ۱۹ اسفند سال ۱۳۹۴ در شهرهای شیعه نشین نبل و الزهرا به فیض شهادت نائل آمد.
مزار شهید کردانی در قطعه شهدای مدافع حرم اهواز در کنار مزار شهید علیمحمد حسینیکاهکش، شهید داود نریمیسا، شهید حجتالاسلام مصطفی خلیلی بلوطکی و شهید رضا عادلی، از شهدای عملیات آزادسازی شهرهای شیعه نشین نبل و الزهرا در سوریه و شهید حجتالاسلام شیخ جابر حسینپور (زهیری) قرار دارد.
نویسنده: حمید داودآبادی
ناشر: انتشارات شهید کاظمی
بخش: عمومی سالن: شبستان راهرو: ۱۸ غرفه: ۲۳
دن آرام
اینکه بدانید بزرگان ما چه کتابهایی میخوانند و یا چه کتبی را برای مطالعه به عموم مردم پیشنهاد میدهند، شاید نکته جالبی باشد که لااقل دانستش موجب کنجکاوی است و قطعا میتوان بستهای خواندنی را نیز در اختیار علاقهمندان هم قرار دهد.
یکی از این کتب «دن آرام» از آثار شاخص ادبیات جهان است که به شیوه رئالیزم اجتماعی به نگارش درآمده و رویدادهای یک دوره بسیار با اهمیت تاریخ مردم روسیه را به بهترین طرز و عالیترین بیان بازتاب میدهد.
رهبر معظم انقلاب که علاقه ایشان به کتاب و کتابخوانی برای همگان محرز است، در جایی درباره این رمان بیان کرده بودند: دن آرام یکی از بهترین رمانهای دنیاست. البته جلد اولش بهتر است... این را من قبل از انقلاب خواندم...
میخائیل شولوخف، نویسنده این رمان در ۲۴ ماه مه سال ۱۹۰۵ در روستای کروژلین واقع در بخش قزاق نشین وشنسکایا به دنیا آمد. پدرش یک دهقان خرده مالک بود. از ۱۸ سالگی نوشتههای شولوخف در مطبوعات به چاپ رسید و در جنگ دوم جهانی شولوخف به عنوان خبرنگار در جنگ شرکت داشت.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
ده روزی به برگشتن قزاقها مانده بود و آکسینا همچنان تو تب و تابِ عشقِ تلخِ دیررساش. گریگوری هم با وجود تهدیدهای پدر، شبها پنهانی میرفت پیشاش و صبحها آفتاب نزده برمیگشت.
توی پانزده روز، مثل اسبی که بیش از تواناییاش از گردهاش کار کشیده باشند از نا و رمق رفته بود. بیدارخوابیِ شبها پوست گندمگون صورت و لپهای برجستهاش را کبود کرده بود و چشمهای خشک سیاهاش ته حدقه گود نشسته نگاه خستهای داشت.
نفس
این روزها کتاب به عنوان یک رسانه جذاب سنتی بیتاثیر از فضای مجازی هم نیست؛ یعنی نمیتوان از این فضا عقب ماند چه در رقابت با آنها و چه در استفاده متقابل از یکدیگر.
حتی برخی کتب داستانی ما سوژه خودشان را روی این فضا میگذارند و قصههایی خلق میکنند که اتفاقا خواندنی است؛ رمان «نفس» نوشته بهزاد دانشگر از این دست آثار است که بهتازگی توسط انتشارات تلاوت آرامش منتشر و راهی بازار نشر شده است.
این رمان، زندگینامهای عاشقانه را شامل میشود و شخصیت محوری آن دختری به نام لیلا است. لیلا نوجوان و در آستانه جوانی است که در خانوادهای سنتی رشد کرده و حالا در این سنین دچار تعارض و دوگانگی شده است. لیلا که در یک رابطه عاشقانه یکطرفه به دام افتاده، مرتب مورد سوءاستفاده قرار میگیرد و ...
بهزاد دانشگر که پیش از این کتاب، آثاری، چون «دختران آفتاب»، «ادواردو» و «پادشاهان پیاده» را به چاپ رسانده، «نفس» را براساس یک داستان واقعی و خاطرات شخصی حقیقی به نام لیلا. غ. نوشته است. مولف کتاب، ضمن نوشتن داستان، به واقعیتهایی که در خاطرات قهرمان داستان ذکر شدهاند، وفادار بوده است. قطع این کتاب هم جیبی و ظاهر آن شبیه گوشی تلفن همراه هوشمندی طراحی شده است.
مخاطب این رمان، نوجوانان و جوانانی هستند که ذهنشان مملو از سوالاتی است که از تقابل سنت و مدرنیته ایجاد شده؛ جوانانی که میخواهند به روز و مدرن باشند، اما با معیارهایی که لزوماً آنها را به مسیری درست هدایت نمیکند.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
خواستگار آرزو پرسیده بود: شما موسیقی غربی گوش میکنید؟ من از فهمیه پرسیدم: موسیقی غربی دیگر چه نوع موسیقیای است؟
گفت: آهنگهای آن ور آبی.
من فکر کردم موسیقی که موسیقی است و هرجا باشد حکمش یکی است، پس چه ربطی دارد که این ور آب است یا آن ور آب؟ پس در بین مذهبیها کسانی هم هستند که درست فکر نمیکنند.
اولین خواستگاری که آمد تو خانه، یک دانشجو بود. معرفش که یکی از بچههای گروه فرهنگیمان بود به زهرا گفته بود خودش مذهبی است، اما خانوادهاش نه. خانواده من نسبت به سربازی و کار نداشتن، یک وسواس خاصی داشتند. در کتابها خوانده بودم اگر خواستگاری بیکار بود، اما جنمِ کارکردن داشت، بررسی و درموردش فکر کنید. من هم با خودم فکر و بررسی کردم که این بابا الان احتمالا ۲۴، ۲۵ سالش باشد. بهتر است برود سربازی، یا کار پیدا کند؟ شروع کردم به زمزمه که حالا خیلی هم مهم نیست و کار پیدا میکند، اما حساسیت خانواده همچنان سرجایش بود.
وقتی آمدند، جلسه اول را درباره اهداف ازدواج حرف زدیم. وقتی تمام شد و رفتند، خانواده پرسیدند: چه گفتید؟ برایشان که گفتم، اوقاتشان تلخ شد که این چه سئوالاتی است میپرسی؟ تا به حال از این جنس سوال و جوابها نشنیده بودند.
این کتاب با ۲۲۴ صفحه، شمارگان ۲ هزار و ۵۰۰ نسخه و قیمت ۲۵ هزار تومان منتشر شده است.