به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، شامگاه روز گذشته جمعه 20 اردیبهشت 1398، شهرکتاب اکباتان میزبان مراسم رونمایی از آلبوم «نشو» اثری از رامین وطننیا بود. وطننیا صدابردار استودیو و آهنگساز و کارشناس ارشد موسیقی است که «نشو» نخستین آلبوم او محسوب میشود.
این مراسم قرار بود از ساعت 20:00 آغاز شود، اما به دلیل نزدیکی به ساعت اذان و زمان افطار، برگزار کنندگان ترجیح دادند برنامه را با حدود 45 دقیقه تاخیر آغاز کنند و در این فاصله هم پذیرایی افطار برای مهمانان فراهم شد.
به هر روی این برنامه پس از افطار و با حضور محمدرضا درویشی و صادق چراغی آغاز شد. همچنین فاطمه هاشمی هم از مهمانان ویژه این مراسم بود. نکته جالب استقبال علاقهمندان از این مراسم بود که موجب شد برخی از حاضران ایستاده برنامه را دنبال کنند.
احسان چریکی مجری این برنامه بود.
صادق چراغی آهنگساز و پژوهشگر موسیقی به عنوان نخستین سخنران این مراسم گفت: به رامین وطن نیا برای طی کردن دشواریها و رسیدن به انتشار این آلبوم تبریک میگویم. ما در دوران مرگ مولف به سر میبریم. امیدوارم این اولین و آخرین اثرِ رامین وطننیا نباشد. وارد شدن به جَرگه مولفان دشوار و ماندن در این عرصه دشوارتر است. مولفان، ایرادِ کارهایشان را در بازخوردهایِ آمده از سوی مخاطبان متوجه میشوند.
چراغی تاکید کرد: همه ما اینجا گرد آمده ایم تا تولد یک اثر هنری را جشن بگیریم. موسیقی این آلبوم بی کلام است و تولید چنین اثری بسیار دشوار است. من خودم تا کنون جرات نکردهام اثر بی کلامی منتشر کنم.
در ادامه کلیپی برای حاضران پخش شد که در آن رامین وطننیا به بیان زوایایی از زندگی شخصی و هنری خود پرداخته بود. همچنین در بخشی از این مراسم از حضور محمدرضا درویشی در این مراسم تقدیر شد.
در ادامه رامین وطننیا گفت: بیشتر قطعههای این آلبوم ارکستراسیونی براساس کوارتت دارند. سازهایی مانند چهار درخت در کنار هم قرار میگیرند که البته سازبندیها در قطعههای مختلف عوض میشود. این آلبوم هفت قطعه دارد که دو قطعه آخر را یک ماه و نیم قبل از انتشار ساختهام.
وطننیا در ادامه صحبتهایش به بیان توضیحهایی درباره هر کدام از قطعههای آلبوم «نشو» پرداخت و گفت: «لالایی» را در سوگ پدربزرگم ساختم. در این اثر صدای ارکستری زهی با تکنوازی کلارینت را میشنوید که کلارینت در بستر ارکستر زهی لالایی را فریاد می زند.
«بلوچی» قطعهای است که موسیقیاش سه قسمت دارد. بخش نخست آن ریتمیک است و رقصهای بلوچی را روایت میکند. در ادامه فضایی تعلیق مانند را میشنویم و درادامه وارد موسیقی با حرکت میشویم. دلیل این فضای تعلیق این بود که الانِ بلوچستان و دشتهای خاصش بیشتر فضایی تخت و بدون حرکت و تعلیق مانند را برایم تداعی میکند و نمیدانم چقدر درست است یا نه اما دوست داشتم تجربهاش کنم.
وطننیا در پایان صحبتهایش گفت: «صیرورت تا 27.7»، صیرورت به معنی از بودن تا شدن است. زمانی که این قطعه را ساختم دقیقا بیست و هفت سال و هفت دهم سال از عمرم گذشته بود و قطعه با فضاییگنگ و تعلیق مانندی شروع میشود، چرا که پیش از تولد رو نمیدوانم چگونه بوده، پس با صدای قلب و صداهای گنگدرون رحم شروع میشود و سپس تولدم و دوران کودکی و در ادامه موسیقی الکترونیکی میشنوییم که سفر به تهران را روایت میکند.