در اولین قسمت از برنامه سحرگاهی «بهار انقلاب قرآنی» شبکه اول سیما، حجت الاسلام قاسمیان در موضوع نگاه قرآن به ماه مبارک رمضان گفت:
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری دانشجو، در اولین قسمت از برنامه سحرگاهی «بهار انقلاب قرآنی» شبکه اول سیما، حجت الاسلام قاسمیان در موضوع نگاه قرآن به ماه مبارک رمضان سخن گفت که شرح کامل شخنان وی به شرح زیر آمده است:
میخواهیم درباره زمانی صحبت کنیم که پیامبر به مدینه آمده و حکومت اسلامی تشکیل شده بود
سوره مبارک بقره، هم به تربیت نزول و هم از لحاظ تدوین بعد از اولین سورههای قرآن است. سوره بقره از معارفی سرشار است که مربوط ابتدای شکل گیری حکومت اسلامی است و ما هم میخواهیم از همین منظور به آن توجه کنیم!
قرآن متاسفانه در میان ما کتاب بسیار مهجوری است، در حالی که در این کتاب بسیاری از آموزههایی که جسته و گریخته آموختهایم مبتنی بر قرآنش وجود دارد. قرآن حقیقتا کتابی است که نظیر ندارد و ما باید تلاش کنیم انسانها با این کتاب آشنا شوند و این کار هم تنها با مراجعه به قرآن رخ میدهد.
در این آیه میخوانیم که عدهای دست خودشان را خواهند گزید و شیطان آنها را فریب خواهد داد؛ حالا چرا شیطان فریبشان خواهد داد؟ پاسخ این سوال را پیامبر میدهد!
پیامبر میگوید قوم من انتخاب کردهاند که قرآن در میانشان مهجور باشد! یعنی قرآن بر اساس حوادث و اینها مهجور نشده، بلکه این قوم خودشان خواستهاند قرآن مهجور باشد و این مسئله مورد شکایت پیغمبر است.
بسیاری از مفاهیمی که امروز ما آن را با مولفههای دیگر تعریف میکنیم، خود قرآن آن را با قرآن تعریف میکند. مثلا بحث روزه را نگاه کنید، خدا در سوره بقره آیه معروف ۱۸۵ وقتی میخواهد ماه رمضان را توضیح دهد، میگوید ماه رمضان ماهی است که در آن قرآن نازل شده است! اینجا میبینیم که خداوند نزول قرآن در ماه رمضان را مهمترین ویژگی این ماه و شناسنامه آن معرفی میکند، قرآن بیناتی از جدایی حق و باطل و هدایتی برای مردم است.
در ادامه آیه ١٨۵ خداوند میگوید قرآن متن مرده نیست بلکه فرقان است! این سوره درباره حکم فقهی در این ماه میگوید کسانی که شاهد این ماه بودهاند باید روزه بگیرند و اینکه خداوند در معرفی این ماه روزه را بعد از مسئه نزول قرآن آورده یعنی که روزه جانبیتر از نزول قرآن بوده است، در حالی که ما میگوییم ماه رمضان یعنی ماه روزه! اما خدا میگوید ماه رمضان یعنی ماه نزول قرآن و این مسئله مهمی در توضیح ماه رمضان است.
ما سر سفره قرآن هستیم و برای توضیح هم باید کاملا از این متن استفاده کنیم. نمونه دیگر در سوره مزمل است که وقتی قرآن میخواهد شب را توضیح دهد، در آیات ابتدایی و انتهایی این سوره باز هم از قرآن میگوید! در حالی که ما وقتی اسم شب میآید یاد نماز شب میافتیم، اما خدا میگوید شب بیدار شوید و قرآن بخوانید! چون در شب قول قوام بیشتری دارد، به بندهام میگویم که شب بیدار شود و قرآن بخواند. جلوه مدیریت خدا در قرآن است! در حالی که ما میگوییم اگر روز کار اجتماعی زیادی داریم، شب زود بخوابیم، اما خداوند میگوید شبها بیدار شوید و قرآن بخوانید.
ما قصد داریم در این برنامه تفسیر سوره بقره را انتخاب کنیم؛ چرا که ما نیز حکومت اسلامی را تشکیل دادهایم و مشابه زمان پیغمبر با همان دوستان و دشمنان هستیم. روایتی داریم که عدهای از امام صادق (ع) سوال میکنند که این قرآن چگونه است که هر زمانی میخوانیم و هر چقدر نشر میدهیم، باز تازگی اش زیاد میشود؟ امام میفرماید قرآن برای زمانی نازل نشده است و زمانمند نیست، درست است که در حوادث و زمان نازل شده، اما برای حوادث و زمان نیست و این کتاب برای همه آدمها است؛ به همین دلیل است که هر چقدر درباره قرآن بحث میکنیم، باز هم تازگی دارد. هر کس بر اساس کتاب خدا بر مردم حکومت نکند کافر است! همچنین حجت الاسلام قاسمیان در دومین قسمت برنامه سحرگاهی «بهار انقلاب قرآنی» شبکه اول سیما درباره جایگاه شخص پیامبر در قرآن و موضوع قانون حکومت اسلامی توضیحاتی را ارائه داد که متن کامل آن به شرح زیر است:
در وهله اول باید جایگاه خود پیامبر (ص) که قرآن را با خودش آورده، مشخص و بعد از آن جایگاه روایات را در نسبت با قرآن تعیین کنیم. اگر چه این مسائل بحثهای مفصلی را میطلبد، اما خوب است چند آیه از قرآن را بخوانیم تا بدانیم جایگاه پیامبر به عنوان مجری کتاب یک جایگاه محوری بوده است.
خدا در اول سوره مبارک ابراهیم خطاب به پیامبر میگوید: قرآن کتابی است که ما آن را به سمت تو نازل کرده ایم تا تو به واسطه این کتاب مردم را از ظلمات به سمت نور خارج کنی. حضرت محمد (ص) پیغمبری بود که قرآن را به عنوان یک مرام نامه در اختیار داشت. در حقیقت پیامبر توضیحاتی درباره دوست و دشمن و وعدههای الهی را دستش گرفته و بر اساس آن حکم میداد. پیامبر به عنوان، ولی جایگاهش این بود که قرآن را در دست داشت.
در قصه حضرت موسی هم همین مسئله است و قرآن داستان ایشان را اینطور روایت میکند:ای موسی کتاب جامعه ات را بگیر تا بر اساس آن مردمت را هدایت کنی و موسی باید بر اساس همین کتاب مردم را از ظلمات به سمت نور برساند. همچنین در آیه ۵ سوره ابراهیم هم میگوید: موسی برو و مردمانت را از ظلمات به سمت نور ببر و این همان جایگاه محوری پیغمبر است که باید به آن دقت شود.
در سوره بقره بعد از اینکه بحث کتاب توضیح داده میشود، بحث خلافت الهی و انسان کامل مطرح میشود، پیرو همین هم ما معتقدیم در اسلام با یک پیامبری مواجهیم که قرآن را به عنوان راهنما در دست دارد. ما به قرآن تنها اعتقاد نداریم، بلکه پیش از قرآن به پیامبر معتقد هستیم چرا که ما اعتقاد داریم قطعا خداوند برای این قانون، مجری قانون هم میخواهد، در سوره مائده هم باز به آیاتی برمیخوریم که نشان میدهد خداوند ما را به حال خودمان رها نکرده است. در آیه ۴۴ این سوره میخوانیم: ما تورات را نازل کردیم که در آن هدایت و نور بوده البته همین صفات برای خود قرآن هم آمده است. حالا خداوند میگوید این تورات برای چه آمده؟! برای انبیایی که تسلیم این تورات بودند و برای یهودیان بر اساس این کتاب قضاوت و حکمرانی میکردند. یعنی باز هم نبی کتاب را در دست گرفته و بر اساس قانون الهی موجود در آن برای قوم حکم میکند.
باز در ادامه قرآن در رابطه با تورات میگوید نه تنها انبیا، بلکه دانشمندان و ربانیان (یعنی کسانی که منسوب به رب است و با کتاب الهی باید ربوبیت خدا را تشخصی بدهد) نیز به واسطه تورات حکم میکردند یعنی علمایی بودند که تورات را به امانت دست آنها سپرده بودند و این افراد کتاب خدا را پاس داشته و شاهد بر درستی آیات الهی بودند، این افراد با این ویژگی هم به گفته خداوند در قرآن بر اساس دستورات الهی نوشته شده در تورات بر مردم حکمرانی میکردند.
خدا در ادامه خطاب به پیامبر میگوید از مردم نترس، از من بترس! زمانی بکه بحث ترس پیش میآید که کسی بخواهد حکومت کند، وقتی افرادی بخواهند تنها در مقام واعظ منبری باشند ترسی برای آنها وجود ندارد. مثلا مسیحیها تصویری از حضرت عیسی در ذهن خود ساخته اند که گویی یک واعظ منبری خوبی بوده است در حالی که اصلا اینگونه نبود، بلکه حضرت عیسی یک پیامبری بوده که اگر فرصت پیدا میکرد قیام میکرد. اگر میبینیم که پیامبران کشته میشدند، به خاطر این بود که حرف و اقدام شان به گونهای بوده که نتیجتا با دشمن درگیر میشدند. خدا همچنین در قرآن کریم میگوید این آیات را به بهای کم نفروشید! اگر علمایی بر اساس این آیات حکومت نکنند و با استناد به غیر کتاب الهی بر مردم حکمرانی کنند کافر هستند! اینجا میبینیم که موضوع حکومت بر اساس قرآن یک انتخاب نیست بلکه برای مومنان بایدی است. یعنی حتی اگر یک عالم و یک فرد ربانی بیاید بگوید من با حکومت کاری ندارم و سرم به کار خودم است، بر اساس این آیه کافر است!