به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو، نفتکش استنا ایمپرو با ظرفیت حمل ۴۹ هزار تن نفت حدود یک هفته پیش توسط نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آبهای نزدیک تنگه هرمز توقیف شد.
به گزارش لوبلاگ، این نفتکش که در حال عبور از تنگه هرمز به عنوان مهمترین آبراه بینالمللی بود به دلیل نقض قوانین دریای بینالمللی از جمله آلوده کردن آب دریا توقیف شد.
گزارشات حاکی از آن است که ۲۳ نفر خدمه کشتی در سلامت کامل به سر میبرند.
میتوان این اقدام را البته به نوعی انتقام ایران در قبال توقیف نفتکش گریس یک در جبلالطارق توسط انگلیس دانست.
این اتفاق بر آتش تقابل بین تهران و واشنگتن نیز افزوده است.
توقیف استنا ایمپرو میتواند به ما نشان دهد که چگونه ایران و غرب به چنین تقابلی رسیدهاند و در واقع توقیف این کشتی مفاهیم بسیار مهمتر از توقف یک نفتکش دارد.
اتفاق توقیف استنا ایمپرو یک مفهومی در خود دارد که شاید کمتری کسی به آن توجه کرده است. واژه استنا اسمی است که از واژه یونان باستان استفانوس مشتق شده و استفانوس از واژه استف گرفته شده که به معنی تسلیم است.
در یونان باستان کسی که برنده یک مسابقه میشد تاج میدادند. ایمپرو هم از واژه ایمپایر به معنی پادشاه یا امپراطور در لاتین گرفته شده است و در واقع میتوان گفت: استنا ایمپرو به معنی پادشاه یا امپراطور تسلیم شده است که دقیقا مطابق با کاری است که نیروی دریایی سپاه انجام داده است.
استنا ایمپرو یا تاج امپریالیسم غرب تا پیش از این شناوری غیر قابل غرق شدن بود که در واقع قربانی انتقام ایران از خیانتهای غرب شد.
نام این شناور، مشکلات آن و بحث درباره تخلفات همه با هم مجموعهای کامل هستند که یادآور میراث بدسابقه تعامل ایران با اروپا و آمریکاست.
تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، الگوی تعامل ایران با غرب در قالب یک پادشاهی بسیار ضعیف و تسلیم بودن کامل آن در برابر فشارهای استعماری غرب بود.
در واقع جامعه ایران در مسیر تعامل خاندان پهلوی با آمریکا پس از جنگ جهانی دوم به این سلسله آن گونه که بیان شد، نگاه میکردند. اما آیتالله خمینی پس از پیروزی انقلاب ۵۷ گفتمانی انقلابی را در سیاست ایران فعال کرد که مجموعهای از سیاستهای ضد استعماری، ضد امپریالیستی، گرایشات ملی مذهبی و در واقع روحیه جنگ داخلی بین عدل و نابرابری بود.
تعریف امام خمینی از اسلام قالبی ضد استعماری بود که وی آن را این گونه توصیف میکرد، «اسلام دین کسانی است که میخواهند مستقل و آزاد باشند و مکتب آنهایی است که میخواهند با امپریالیسم بجنگند». این گفته در واقع ریشه شعار "نه شرقی نه غربی و استقلال آزادی جمهوری اسلامی" بر ایران شد.
پیام (امام) خمینی در قالب بازگرداندن عدالت و برابری به جامعه ایران زمانی شکل گرفت که ایران در داخل و در جامعه جهانی تحقیر میشد و علیرغم انفجار قیمت نفت در دهه ۱۹۷۰، اما بخش قابل توجهی از مردم این کشور در حاشیه و فقر زندگی میکردند.
اگرچه در زمان انقلاب گروههای مختلف، ایدهها، آرمانها و اهداف مختلفی را دنبال میکردند، اما یک چیز بین آنها مشترک بود و آن این بود که شاه باید میرفت و همه آنها به صورت مشترک مخالف استثمار سیاسی ایران بودند.
در انقلاب ایران مفهوم غرب به عنوان خاستگاه دموکراسی رنگ باخت و در عوض یک گفتمان انقلابی در راستای استقلال ملی و بازگشت به سنت ایرانی اسلامی شکل گرفت.
نگاه این چنینی به غرب مبنای بسیاری از مفاهیم اصلی انقلاب ۵۷ ایران است که بخش قابل توجهی از آن بر مبانی دفاع از استقلال ملی و حاکمیت سیاسی، بنا شده است.
پس از انقلاب مبارزه با امپریالیسم به ستون اصلی فرهنگ و شناخت سیاست خارجی ایران بدل شد که بر مبنای آن اولویتها و استراتژیهای این کشور شکل گرفت و اگر بگوییم که این نگاه در جای جای نظام سیاسی ایران پس از انقلاب نفوذ کرده است، اغراق نکردهایم.
همین نگاه چشمانداز اقتصادی، منطقهای و سیاست خارجی ایران را تعریف کرده و همه چیز را در حوزه آزادیهای مدنی و اجتماعی تعریف میکنند.
همان گونه که ساقط کردن شاه به عنوان نمادی از آزادی ملی در ایران شکل گرفت توقیف استنا ایمپرو میتواند به عنوان اقدامی در راستای دفاع و مقاومت در برابر امپریالیسم، تعریف شود.
امروزه امپریالیسم در قالب سلطه آمریکا بر قوانین و نظام بینالمللی استوار شده و با سیاستهای دوگانه و یک بام و دو هوا و همچنین دو رویی آمیخته شده است و در واقع نگرانیهای امنیتی در جهان به حد تامین منافع کشورهای خاص، تنزل پیدا کرده است.
در این نظام کشورهای عضو قدرتهای اقیانوس اطلس دست به اجرای سیاستهایی برای نظم دادن و سرپرستی کردن جهان میزنند.
همانطور که موضوع توقیف نفتکش انگلیسی نمایان کرد، انگلیس نقشی کلیدی را بر کارزار فشار حداکثری دولت آمریکا علیه ایران ایفا میکند.
باید توقیف استنا ایمپرو را اقدام ایران در تقابل با چنین رویکردهایی دانست و باید گفت که ایران نفتکش انگلیسی را در تلافی اقدام دولت لندن در توقیف نفتکش گریس یک به درخواست جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا دانست.
به طور سمبلیک توقیف گل سرسبد امپریالیسم توسط ایران، نشان دهنده تلاش بلندمدت این کشور علیه تجاوزات سیاسی دانست.
پیشتر این تصور وجود داشت که امپریالیسم دیگر وجود ندارد، اما شاهد آن هستیم که در حال حاضر امپریالیسمی با قالبی جدید، اما با همان اهداف شکل گرفته است.
همان گونه که همواره در مراودات بینالمللی شاهد هستیم اعمال زور و قدرت باعث ایجاد مقاومت میشود و ایران هم اکنون در حال مقاومت است و تا زمانی که شرایط اینگونه است ایران و غرب به شکلی کاملا محکم در تقابل و بحران باقی خواهند ماند.
روز ۱۳ تیر ماه سال جاری نفتکش عظیم گریس یک ایران با ظرفیت حمل ۲ میلیون بشکه نفت در آبهای بینالمللی نزدیک تنگه جبلالطارق توسط نیروی دریایی انگلیس به بهانه اعمال تحریمهای اتحادیه اروپا علیه سوریه توقیف شد. اگرچه انگلیس تلاش کرد تا هر گونه ارتباط این اقدام با سیاستهای خصمانه واشنگتن و به خصوص بولتون علیه ایران را رد کند، اما پر واضح است که اقدام انگلیسیها در ادامه فشار علیه ایران اجرا شد.
اگر علیرغم آنکه نفتکش گریس یک بدون کوچکترین تخلفی توسط نیروی دریایی سلطنتی توقیف شد، اما نفتکش گریس یک به طور کاملا قانونی و به دلیل نقض چند مورد از قوانین بینالمللی از جمله خاموش کردن سیستمهای رهگیری، عبور از مسیر مخالف تنگه هرمز و عدم پاسخگویی به مقامات دریایی کشورمان توقیف شده است و مراحل قضایی آن هم اکنون در جریان است.