همه بخشها از جمله مخابرات، سهام خودروسازی و تمام صنایعی که سودآور است و مردم از آن استقبال میکردند ردپایی از بانکها دیده میشود؛ تمام بخشهای صنعتی که سودآور است در انحصار اینها درآمد؛ نمونه این را در ایالات متحده آمریکا، کازینو کاپیتالی یا سرمایهداری قمارخانهای مینامند.
گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو - سید مهدی حسینی؛ بانکها در حال محاصره اقتصاد هستند؛ حقیقت این است که از سال ۸۸-۸۹ سرمایه گذاری در صنایع تا حدود زیادی کاهش پیدا کرد. دلیلش هم این بود که همان سال ۸۹ که با اجرای بد طرح خوب هدفمندی یارانهها دولت وقت، دیگر خیلیها تمایلی به سرمایهگذاری نداشتند و به تبع آن تعداد بنگاههای صنعتی و اشتغال بسیار کاهش پیدا کردند. به دلیل چند برابر شدن نرخ ارز، سرمایه گذاری تجاری هم به شدت تضعیف شد. اینگونه بود که بانکها به سمت فعالیتهای انحصارگرایانه به خصوص واردات سوق پیدا کردند. در آن دوره، چون سرمایهداری صنعتی از بین رفته بود و سرمایهداری تجاری هم خیلی کم شده بود، تنها حوزه سودآور برای بانکها فعالیت مالی در اقتصاد بود. زیرا بنگاهها به شدت نیازمند منابع مالی بودند بانکها هم قادر نبودند این منابع را تامین کنند. اواخر دولت دهم و دوران دولت یازدهم تعداد زیادی بانک خصوصی تاسیس شد، اما در پشت پرده آنها فعالیتشان در حوزه خرید و فروش املاک بود که به نوعی نزولخواری میکردند. اینگونه بود که بانکها به نوعی سلطه بر اقتصاد پیدا کردند.
با این وضعیت حالتی ایجاد شد که اسمش را «سرمایهداری انحصاری مالی» میگذاریم؛ زیرا این سرمایهها صرفا در اختیار عدهای خاص بود و هرکاری که میخواستند در اقتصاد و به خصوص بانکها انجام میدادند. یعنی هر زمان میخواستند برداشت میکردند و هر زمان که لازم داشتند به خودشان وام میدادند؛ ضمن اینکه آنها به فعالیتهایی روی آوردند که بتوانند در کوتاه مدت سود ببرند؛ به همین دلیل میگویم که سرمایهداری ما تبدیل به یک سرمایهداری انحصاری مالی شد.
باتوجه به اینکه سرمایه زیادی در اختیار این افراد بود، سعی کردند به تمام جنبههای اقتصادی دست درازی کنند. یعنی در همه بخشها از جمله مخابرات، سهام خودروسازی و تمام صنایعی که همچنان سودآور بود و مردم از آنها استقبال میکردند یک ردپایی از اینها دیده میشد. به عبارت سادهتر تمام بخشهای صنعتی که سودآور بودند در انحصار اینها درآمد. ما نمونه این را در ایالات متحده آمریکا هم داشتیم و به آنها میگفتند کازینو کاپیتالی؛ یعنی سرمایهداری قمارخانهای.
در نتیجه اینگونه بود که بانکها کاملا سلطه پیدا کردند و هرکاری از جمله خرید و فروش زمین، املاک، واردات کالا، خودرو و... انجام دادند و به هیچ عنوان در صنایعی که سودآوریشان کمی زمانبر بود سرمایه گذاری نکردند. آنها تنها صنایعی برایشان اهمیت داشت که سرمایه و سودشان در ظرف مدت چند ماه به دستشان میرسید. یعنی حاضر نبودند روی صنایعی که مثلا بعد از یک یا دو سال سود میدهد، سرمایهگذاری کنند. این مسئلهای نیست که پوشیده باشد. زیرا اگر به آمارها مراجعه کنید میبینید که از سال ۸۹ میزان سرمایهگذاری صنعتی به شدت کاهش پیدا کرده است.
واقعیت این است که بانکها آنقدر طی این سالها قدرتمند شده اند که به صورت خزنده در همه جا حضور پیدا کرده اند؛ گاهی در بازار ارز و طلا وارد میشوند و گاهی پا به عرصه خودرو میگذارند. حتی در بورسهای کالایی هم آثاری از حضور آنها دیده میشود. به همین دلیل است که بعضا میبینیم این بازارها ناگهان دچار تلاطم و نوسانات شدید میشوند. زیرا آنقدر سرمایه دارند که میتوانند به عنوان بازیگران اصلی نقشآفرینی کنند و بسیار تاثیرگذار هستند.
یک راهکار این است که دولت باید بتواند پروژههای صنعتی را با موفقیت اجرا کند تا بتواند بخش صنعت را نجات دهد. زیرا شرایط حوزه صنعت کشور وضعیت خوبی ندارد و اگر هرچه زودتر اقدامی صورت نگیرد تبعات آن بسیار مهلک خواهد بود. در این شرایط دولت میتواند شرایطی را فراهم کند که تمایل برای سرمایهگذاری در این حوزه میان بانکها افزایش پیدا کند و آنها سرمایههایشان را وارد این عرصه کنند. یعنی دولت باید مستقیما در بخش صنعت دخالت و آن را تقویت کند تا بتواند انحصار را از بانکها بگیرد.
دولت باید بانکها را ملزم به سرمایهگذاری در صنعت کند. زیرا آنقدر در حوزه دلالی شرایط مناسب است که بانکها به شدت سود میبرند و حاضر نیستند به این راحتی پا پس بکشند. ضمن اینکه اصلا نباید قدرت بانکها را دست کم گرفت، زیرا در شرایط فعلی از مردم عادی گرفته تا بنگاههای اقتصادی دست به دامن بانکها هستند تا بتوانند وام دریافت کنند. به همین دلیل است که ما در حوزه وام هم به شدت شاهد دلالی هستیم. یعنی مثلا وام میدهند و کمیسیونی قابل توجه برداشت میکنند و سود زیادی روی آن میکشند و اگر هم پرداخت نشود سریعا وثیقه را به اجرا میگذارند؛ بنابراین اصلا نباید قدرت نفوذ بانکها را دست کم گرفت.