بازیگر نقش «وارش» گفت: مادر بودن، قدرتمند بودن، عاشق بودن و همه خصوصیات اخلاقی که یک زن را دوست داشتنی میکند و من دوستش داشتم در شخصیت وارش بود و این برایم جای کار زیادی داشت که میتوانستم روی تمام ابعادش کار کنم.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، شاید خیلیها با شروع پخش «وارش» میگفتند قرار است ادامه پس از باران را از قاب تلویزیون تماشا کنید. اما بعد از پخش نظرها تغییر کرد و داستان به سمتی رفت که کمتر صحبتی از این قیاس شد. چند شبی است که مخاطبان تلویزیون شاهد پخش سریالی هستند که علاوه بر اینکه جذابیتهای بصری شمال کشور را در خود گنجانده است، از حضور قهرمانی زن نیز بهره میبرد. اما این قهرمانهای زن بایستی در بستر قصه مناسبی قرار بگیرند که به قهرمانی ماندگار تبدیل شوند.
جابر قاسمعلی بعد از نگارش سریال «نرگس» به عنوان شاخصترین سریالش که از قضا قصه زندگی قهرمان زنی را نیز به تصویر کشیده بود بعد از سیزده سال دوباره به تلویزیون برگشته است و قصه زندگی شخصیتی به نام وارش را مصور کرده است. وارش زنی است که اگرچه با سختیهای بسیاری بزرگ شده و زندگی خود را هر چند با سختی با فرزندانش ادامه میدهد و خود را به امرار معاش میرساند.
این سریال قصه زنی است در چند برهه زمانی و به همین دلیل ۲ بازیگر اصفهانی و شمالی این نقش را در دو برهه زمانی بازی کردهاند. «الهام طهوری» بازیگر نقش جوانی و میانسالی وارش با اینکه تا به حال در سریالهای «بی قید و شرط»، «پدر»، «پرستاران»، «نفس گرم» بازی کرده است، اما برای اولین بار نقشی محوری را در این سریال ایفاگر شده است. او که اصالتا اصفهانی است و هنوز مادر هم نشده است، برای ایفای این نقش با چالشهایی مواجه بوده است، اما با همه این احوال هنوز نقش وارش را دوست دارد و آرزو دارد تا این سریال ادامه داشته باشد. با طهوری درباره تمام چالشهایی که برای ایفای نقش وارش داشته است، گفتگو کردیم.
** در سریالهای تلویزیونی کمتر به خانمهای بازیگر پیشنهاد نقشهای محوری و قهرمان قصه میشود. وقتی که این نقش به شما پیشنهاد شد چقدر به این جریان فکر میکردید؟ و چقدر این نقش را با نقشهای اینچنینی قیاس میکردید؟
- زمانیکه فیلمنامه این سریال را خواندم واقعا سورپرایز شدم به این خاطر که تمام ابعاد زنی که من دوست داشتم یک روز در تلویزیون آن را بازی کنم، در این نقش وجود داشت. مادر بودن، قدرتمند بودن، عاشق بودن و همه خصوصیات اخلاقی که یک زن را دوست داشتنی میکند و من دوستش داشتم در شخصیت وارش بود و این برایم جای کار زیادی داشت که میتوانستم روی تمام ابعادش کار کنم و هم برایم خوشحال کننده بود. واقعا هم در این چند ساله در سریالهای ما قهرمان زن کمتر دیده میشد، اما جدیدا به قهرمانهای زن در قصهها اهمیت بیشتری به نسبت قبل میدهند.
** از زمانی که این نقش به شما پیشنهاد شد با توجه به اینکه خودتان هنوز مادر نشدید، بزرگترین چالشی که با وارش داشتید چه بود؟
- مهمترین ویژگی شخصیت وارش مادر بودنش بود و همین برای من سختترین هم بود. چراکه خیلیها به من گفته بودند تا مادر نشوی نمیتوانی حس مادری را درک کنی. خودم هم میدانم که حس پیچیدهای است برای همین بزرگترین چالشم با مادر بودن او بود. در کل اغلب حسهایی که وارش تجربه میکند حسهای عجیبی هستند که شاید برای همه افراد در طول زندگیشان اتفاق نیفتاده باشد. از دست دادن عزیز، آنقدر مورد ظلم قرار گرفتن، بدون کمک دیگران برای زندگی جنگیدن، امرار معاش و بزرگ کردن بچهها همه چیزهایی است که شاید همه آن را تجربه نکرده باشند. وارش حسهای پیچیدهای را تجربه میکرد که همه آنها سخت بودند مخصوصا مادر بودنش.
** چطور با این جریان کنار آمدید و آن را در بازی در آوردید؟
- بیشتر از تکنیک، از حسم کمک میگرفتم. اینکه خودم را به جای شخصیت وارش میگذاشتم و خواهر زاده و برادرزادههایم که از کودکی کنار من بزرگ شدند را به جای بچههای وارش میگذاشتم و این حس را عمیقتر میکردم و از این طریق در آن فضا قرار میگرفتم و تمرین میکردم.
** و در این بخش موفق هم شدید؟
- بله خداروشکر.
** شما نقش وارش را در جوانی و میانسالی بازی کردید. گریم و صدای شما در بخش دوم بازیتان متفاوت شد. چقدر گریم و این تفاوتهای ظاهری به کمک شما آمد تا وارش را از جوانی به میانسالی برسانید؟
- همانطور که دیدید اختلاف سنی وارش در جوانی با اختلاف سن او با میانسالی چیزی حدود ۱۰ سال بود. معتقدم با ده سال اختلاف سن آدم پیر نمیشود، اما قطعا یک نوع پختگی در رفتار و حرکات او بوجود آمد که او را مقاومتر کرد. من نیز از این طریق سعی کردم تا به میانسالی او برسم. از طرفی یکسری فنها از جمله حرکتهای بدن و بیان نیز در این بخش کمکم کرد و امیدوارم که در نشان دادن اختلاف این ده سال موفق عمل کرده باشم.
** از ابتدا که قرار بود این سریال پخش شود زمزمههایی بود که شبیه به سریال «پس از باران» ساخته سعید سلطانی است. اما سریال که پخش شد از تصاویر زیبای بصری شمال کشور، پس از باران را برایشان تداعی کرد و در ادامه بخش کوتاه قصهای درباره اختیار کردن همسر دوم کاملا مصداق بارزی برای شبیه بودن این دو سریال به یکدیگر البته در کلیات بود. اما کم کم که قصه جلو رفت حضور رحیم نوروزی در وارش و تکرار نقش «فرخِ» سریال «پس از باران» در این سریال به این ماجرا دامن زد. خودتان چقدر این قیاس را درست میدانید؟
- فضا، لوکیشن، لباسها و ... تقریبا شبیه به پس از باران است، فضای ارباب و رعیتی، حضور فردی مظلوم و فردی ظالم همه مشترکهای بین این دو سریال بود. اما به نظر من تفاوتهای بسیاری بین این دو سریال وجود دارد و نمیتوانم بگویم از لحاظ فیلمنامه و کاراکترها به هم شباهت دارند چراکه در این دو مورد کاملا با یکدیگر متفاوت هستند، اما خب در یک فضا کار شده بود و هر دو به تاریخ گذشته برمیگشت و یک کار تاریخی به شمار میآمد.
** داستان این دو سریال که با یکدیگر متفاوت بود، اما در بخشهایی شباهتهایی هم وجود داشت.
- مسلما هر چقدر هم فیلمنامه نویس فیلمنامهای را بنویسد در بعضی جاها میگویند شبیه به فلان کار شده است. جالب است بدانید خیلیها در این مدت به من میگویند اینکه وارش دو بچه را بدون پدر و به تنهایی بزرگ میکند، او را شبیه به ستایش کرده است و این به این معنی است که همه داستانهایی که نوشته میشوند ممکن است در یک جاهایی شبیه به هم شوند. این نقد اصلا منفی نیست و اتفاقی است که شاید در زندگی هر فردی رخ دهد و خیلی عجیب نیست.
** در بخش سوم این سریال که به زمان حال مرتبط است، شما دیگر بازی نمیکنید و نقش وارش را در سنین پیری خانم نسرین بابایی ایفاگر شده است. نیازی بود که بازی شما با خانم بابایی از نظر حسی هماهنگ شود؟
- خانم بابایی اصالتا شمالی هستند. زمانیکه هنوز بازی من تمام نشده بود و بازی او هم شروع نشده بود تعدادی از سکانسهای من را دیده بودند و بعد از آن با هم صحبت کردیم و من درباره حسهایی که حین بازی در نقش وارش داشتم برایش گفتم و میزان لهجهای که برای این نقش به کار بردم را توضیح دادم و سعی کردم هر آنچه که خودم حس کرده بودم را به وی انتقال دهم. خانم بابایی بازیگر حرفهای شمالی است که کار خود را به خوبی بلد است. بعد از این سریال هم با همدیگر دوست شدیم.
** چرا ادامه نقش را تا پایان خودتان بازی نکردید؟
- وقتی که نقش دو پسر من (امیررضا دلاوری و علیرضا جلالی تبار) انتخاب شدند، از لحاظ سنی و فیزیکی از من خیلی بزرگتر بودند و اگر من میخواستم مادر آنها باشم خیلی باورپذیر نمیشد و به همین خاطر ترجیح دادیم تا بازیگر دیگری را برای نقش وارش در پیری انتخاب کنیم. توسط گریم برای ایفای میانسالی وارش سنم را زیاد کرده بودند و اگر میخواستند باز هم پیرترم کنند که نشد. به همراه کل گروه ترجیح دادیم تا با تغییر بازیگر، اتفاق بهتری را رقم بزنیم.
**البته شاید هم فکر میکردند با استفاده از هنر گریم نمیتوانند آنچه در نظرشان هست را دربیاورند.
- بله نگرانی هم از این موضوع داشتند که مبادا گریم باورپذیری درنیاید و به کلیت نقش آسیب وارد کند.
**با اینکه اصالتا اصفهانی هستید، برای ایفای نقش وارش چه طور با فضا و لهجه و آداب و رسوم آنجا آشنا شدید؟
- من دیرتر از سایر بازیگران به گروه تولید اضافه شدم و در همان مدتی که داشتم سعی میکردم به شهر و بازار بروم و نوع زندگی و صحبت کردنشان را از نزدیک ببینم. همچنین سفرهای زیادی به لاهیجان داشتم و با دوستانی که در آنجا دارم صحبت کردم تا با مدل رفتار و کلامشان آشنا شوم. همچنین از دو بازیگر شمالی که در این سریال نقش پسران من را بازی میکردند هم کمک گرفتم و این برایم مهم بود که مادرهایشان در خانه با آنها چطور رفتار میکنند و بیشتر چه ادبیاتی را به کار میبرند. مادران شمالی ریتم صحبت کردن خاصی دارند و من هم تلاشم را به کار بستم تا با این ریتم آشنا شوم و به همین خاطر از این دو بازیگر کمک گرفتم.
** قرار است سریال ادامه داشته باشد یا اینکه پروندهاش در پایان قسمت ۳۴ برای همیشه بسته خواهد شد؟
- فکر میکنم بسته میشود و ادامهدار نباشد. از پایان بندی سریال اطلاعی ندارم، اما صحبتی درباره ادامه تولید وارش نشنیدم.
** خودتان دوست دارید تا ادامه داشته باشد؟
- من که خیلی دوست دارم باز هم در این سریال نقش آفرینی کنم، آن هم به این دلیل که نقش وارش را خیلی دوست دارم به این دلیل که احساس زنانهای داشت، اما با قدرت وارد میشد و این دو حس را در کنار یکدیگر به یک تعادلی رساند و با اینکه زندگی پر از فراز و نشیبی داشت، اما از همه آنها به سلامت و با قدرت و با احساس عبور کرد.
** زنهای قوی که کمتر در سریالها میبینیم.
- بله به همین خاطر است که از تجربه کردنش سیر نمیشوم و دلم برایش تنگ میشود.
** چند ماه است که تصویربرداری و بازی شما در سریال به پایان رسیده است؟
- حدود یکسالی میشود که کارم در سریال «وارش» به پایان رسیده است.
** اگر اشتباه نکنم نام ابتدایی سریال، بهترین سالهای زندگی ما بود، اما به وارش تغییر نام داد.
- بله، از همان ابتدا اسم وارش در فیلمنامه وارش بود و نام سریال بهترین سالهای زندگی ما. فکر میکنم هم به خاطر طولانی شدن قصه و هم به این دلیل که شخصیت اصلی داستان وارش بود، نام سریال تغییر کرد. من که از این اتفاق خیلی خوشحال شدم چراکه جدای از اینکه نام شخصیت اصلی روی کل سریال گذاشته شده بود، نام وارش نام بسیار زیبایی است که هم معنی زیبایی دارد و هم اینکه در تلفظ جذاب است.
** فکر میکنم تا به حال فضای شمال کشور و تجربه بازی در روستاهای این چنینی را نداشتید.
- قبل از اینکه به شمال سفر کنیم و بازیم شروع شود مدام به فضای بکر آنجا فکر میکردم. وقتی به آنجا رفتم هم به شدت لذت میبردم و گاهی اوقات واقعا حس میکردم در بهشت زندگی میکنم، اما یک جاهایی آنقدر شرایطمان سخت میشد که دیگر از زیبایی آنجا فاصله میگرفتیم و سختی غالب میشد. در کل خیلی خوب بود و زمانی که به تهران برگشته بودم آنقدر که آنجا تصویر زیبا دیده بودم، به سختی در تهران زندگی میکردم. در هر صورت زندگی در فضای روستایی آنهم برای کسانی که در شهر بزرگ شدند سختیهای خاص خود را به همراه دارد.
** با توجه به اینکه سریال به نیمه راه رسیده است و بازی شما نیز به خوبی دیده شده است، پیشنهادهای بازی به چه صورت است؟
- با اینکه پیشنهادهای بسیاری دارم، اما فعلا کاری را قبول نکردم، به دلیل مراقبت از پدرم که کمی کسالت دارند.
** در این بین نقشهایی شبیه به وارش به شما پیشنهاد شده است؟
- قبل از اینکه سریال وارش پخش شود این اتفاق برایم افتاد و یکسری سریال و فیلمهایی که برای مراکز استانها بود با نقش زن شمالی پیشنهاد شد، اما غیر از آن نه.
** اگر پیشنهاد شود قبول میکنید؟
- بستگی به فیلمنامه و کاراکتری که قرار است بازی کنم دارد.
** شما برای بار اول با آقای کاوری همکاری کردید. از این تجربه راضی هستید؟
- از این همکاری بسیار راضی هستم، چونکه آقای کاوری خودشان بازیگر درجه یک و حرفهای هستند و همین علاوه بر راهنماییهایشان در جایگاه کارگردان، در زمینه بازی نیز به من کمک میکرد.
احمد کاوری کارگردان، محمودرضا تخشید تهیه کننده و جابر قاسمعلی نویسنده این مجموعه تلویزیونی هستند.
در خلاصه داستان این سریال آمده: یار محمد براى فرار از گرسنگى و خشکسالى به شمال کشور مىرود تا شغل ماهیگیرى را پیشه کند. او که نمىداند ماهیگیرىِ آن منطقه در سلطه گردنکشى به نام تراب است، به دریا مىزند و مقابل تراب مىایستد.
وارش بیوه جواد که سالها تراب در خیال ازدواج با اوست، با دیدن دلاورى یارمحمد دل به او مىبندد و به تراب جواب رد مىدهد. تراب نقشهاى مىچیند تا یارمحمد را از سر راه بردارد، اما اتفاقى که هیچکس انتظارش را نمىکشد، از راه رسیده و سرنوشت آدمها را به هم پیوند مىزند.