به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، حادثه سقوط هواپیمای اوکراینی که متاسفانه منجر به شهادت رسیدن جمعی از هموطنان ما شد، شرایطی را فراهم آورد تا عده ای سو استفاده گر داخلی و خارجی در جهت فشار بیشتر به ملت و نظام دست به کار شده و به اصطلاح از آب گل آلود به سود خود ماهی گیری کنند.
طبق روال هر سال که با فرارسیدن ایام دهه فجر جشنواره های هنری اعم از موسیقی، تئاتر و فیلم های سینمایی در بالاترین سطح داخلی و بین المللی آن برگزار می شود، امسال هم این رویه برقرار است و هنرمندان بسیاری با ارائه آثار خود آماده حضور و رقابت در بخش های مختلف این جشنواره ها شده اند.
اما در این میان برخی از هنرمندان کشور که تحت عنوان سلبریتی شناخته می شوند، تصمیم گرفتند اقدام غیرمنطقی و خلاف منافع ملی را انجام دهند مبنی بر اینکه سوار بر موج افکار عمومی که از سانحه سقوط هواپیما و شهادت عدهای از هموطنان مان غمگین و ناراحت هستند شوند و به بهانه همدردی با مردم و بازماندگان این حادثه تلخ، منافع شخصی خود را تامین کنند.
بله، برخی هنرمندان با به راه انداختن موج استعفاها، از حضور در جشنواره فجر پیش رو انصراف دادند تا به این صورت به زعم خود با بازماندگان حادثه سقوط هواپیمای اوکراینی همدردی کرده باشند!
برخی از افراد شناخته شده در میان کسانی که در استعفاهای پس از سقوط هواپیما شرکت کرده اند شامل، رخشان بی اعتماد، باران کوثری، سارا بهرامی، ترانه علیدوستی، مهتاب کرامتی، سارا خوینی ها، فاطمه معتمد آریا، آتیلا پسیانی، نوید محمدزاده، پیمان معادی و امیرمهدی ژوله هستند که هر یک به نحوی در پیشبرد این اقدام نقش آفرین بودند.
در خصوص این اقدام سلبریتی ها پس از حادثه سقوط هواپیما نکاتی وجود دارد که تلاش میشود در این گفتار به برخی از آنها اشاره شود.
در وهله اول اینکه، اکثر کسانی که این موج را ایجاد کردهاند صرفاً بازیگر و هنرپیشه هستند و نه تهیه کننده و کارگردان که بخواهند آثاری در جشنواره داشته و اکنون با استعفا و عدم حضور خود خللی در برگزاری جشنواره ایجاد کننده یا از اعتبار آن بکاهند.
این به اصطلاح هنرمندانی که تاکنون به طرق مختلف خبر از استعفای خود داده اند اگر به واقع هدف و نیت خیری داشتند و صرفاً در جهت همدردی با خانواده و بازماندگان شهدای حادثه سقوط هواپیما دست به چنین اقداماتی زدند، چرا از همان ابتدا و از روز اول حادثه چنین موضعی را نداشتند؟
به راستی اگر این مدعیان دفاع از حقوق ملت ایران و وطن دوستان، درد مردم داشتند و برای همدردی با مردم ایران استعفای خود را مطرح و بیانیه صادر کردند، چرا در سه روز ابتدایی که هواپیما سقوط کرد و خبر آن اعلام شده بود و تا پیش از صدور بیانیه ستاد کل نیروهای مسلح مبنی بر پذیرش اشتباه و خطای انسانی این حادثه، سکوت اختیار کرده بودند؟
آیا پس از ۳ روز از سقط هواپیما و پذیرش اشتباه رخداده از سوی سپاه که اقدامی صادقانه و شجاعانه هم به حساب می آید، در اصل حادثه تغییری ایجاد شده بود؟
چنین رفتاری از سوی کسانی که با اعتبار و سرمایه ملت ایران به جایگاه اجتماعی و شهرت رسیده اند، می تواند در این مقطع زمانی حساس که کشور تحت شدیدترین تحریمهای ظالمانه سیاسی، اقتصادی و جنگ شدید تبلیغاتی و رسانهای قرار دارد، دردی از آلام مردم و بازماندگان شهدای حادثه سقوط هواپیما بکاهد یا به عکس بر مشکلات آنها اضافه کرده و باری بر دوش کشور خواهد بود؟
هنرمندان و سلبریتی های مستعفی، اقدام خود را در چارچوب تکمیل پازل فشار حداکثری دنبال شده از سوی آمریکا و ایادی غربی و منطقهای آن ببینند. طرح شکست خورده ای که با اعمال سخت ترین فشارها و تحریم های همه جانبه به ملت و نظام ایران، شرایط سختی را بر ما تحمیل کرده است.
شاید بهتر است که این به اصطلاح هنرمندان وطن دوست، حاصل اقداماتی چون استعفای دسته جمعی خود یا صدور بیانیه اشان را در رسانههای معاند سعودی و انگلیسی ببینند که با ذوق و شوق فراوان نسبت به اقدامات آنها برنامه ها و گزارش های مختلفی را کار می کنند تا بلکه بتوانند از این موضوع هم در جهت فشار بیشتر بر نظام و مردم بهره برداری کنند.
موضوع قابل تامل دیگری که در این خصوص مطرح است آنکه برخی از هنرمندان و سلبریتی هایی که در مواقعی از جمله حادثه سقوط هواپیما روحیه میهن دوستی شان شکوفا می شود، حتی حاضر نیستند که فرزندان خود را در ایران به دنیا آورند، حال با این شرایط چگونه میتوان ادعای وطندوستی آنها را باور کرد؟
آنها باید به این نکته توجه کنند که انجام چنین اقداماتی که آب در آسیاب دشمن ریختن است و به نوعی تبدیل به بلندگوی بدخواهان این ملت شدن به حساب میآید، هویت ایرانی آنها را خدشه دار کرده و نیت و هدف آنها را هم حتماً زیر سوال خواهد برد.
بهتر است آنها شفاف و صادقانه بگویند که هدفشان از چنین رفتارهایی ( تشویق به اعتراضات خیابانی و فراخوان مردم جهت حضور در میادین و مراکز مختلف جهت اعتراض و همچنین حمایت از ناآرامیها و اغتشاشات اخیر به همراه به راه انداختن موج استعفاها) چه بوده است؟
افزایش فشارها و تحریم های بین المللی بیشتر به ایران؟ از بین بردن اتحاد و انسجام مردم در داخل؟ اختلاف میان مردم و مسئولان؟ کاهش اعتبار نیروهای مسلح به خصوص سپاه پاسداران که ازجمله حافظان امنیت کشور هستند یا تخریب چهره سردار شهید سلیمانی که مردم با حضور دهها میلیونی خود در مراسم های تشییع برگزار شده نشان دادند که محبت و عشق به سردار شهید سلیمانی به عنوان نماد مبارزه با تروریسم و حافظ امنیت کشور، امری است که هیچ کس و هیچ چیز نمی تواند آن را تغییر دهد.
نکته قابل ملاحظه دیگر، همسویی این عده از هنرپیشگان داخلی با سفیر انگلیس در تهران در راستای حمایت از تجمعات اعتراضی است.
.
همانطور که مشخص شد، سفیر انگلیس به همراه «مجتبی میرطهماسب ایلخانی زاده» که سابقه حضور در اغتشاشات 1388 را دارد در تجمعات غیر قانونی روزهای گذشته شرکت کرد. وی عهده دار پروژه استمراربخشی به اغتشاشات آبان ماه شده و در چارچوب اهداف سفارت انگلیس با تهیه بیانیه هایی به دنبال جمع آوری امضاء از مستندسازان و هنرمندان برای ادامه هتاکی و تداوم اغتشاشات شده است.
امیدوارم پاسخ سوالات مطرح شده از سوی نگارنده این یادداشت روزی بر همگان روشن شود. اینکه کسانی که در جایگاه تهیهکنندگی و کارگردانی آثار نیستند چرا و با چه هدفی اقدام به استعفا و عدم حضور در جشنوارهها میکنند؟ آیا آنها دچار کمبود شخصیت و جایگاه اجتماعی هستند و با این قبیل اقدامات قصد خودنمایی دارند؟ آیا قصد انتقال پیام خاصی را دارند و اگر چنین است مخاطب آنها برای این پیام ها کیست؟ آیا به دنبال اخذ امتیاز و تسهیلاتی از سوی رهبران کشورهایی هستند که فرزندان خود را در آن کشورها به دنیا میآورند؟ و۱۰ها سوال دیگری که برای جلوگیری از زیاده گویی، ازطرح آن ها پرهیز می شود.
در پایان آنکه به اعتقاد نگارنده، اگر سلبریتی های داخلی عزادار واقعی بودند و برای همدردی با مردم و بازماندگان آن حادثه به چنین اقداماتی دست زده اند، حتماً در مراسم تشییع شهدای سقوط هواپیما شرکت می کردند یا به منازل خانوادهها و بازماندگان شهدای آن حادثه تلخ سرکشی می کردند و به هر نحوی به فکر کمک به آنها بودند که چنین موضوعی رو شاهد نبودیم.
چرا از روز اول که هواپیما سقوط کرد استعفا ندادن ؟
کاملا معلومه دارن واسه عده حوش رقصی میکنن.
اصلا بهتر شد که رفتن اون جشنواره نبود شوی لباس و ارایش ادمایی بود که کمبود نگاه داشتن