شهید نادر مهدوی و رئیسعلی دلواری؛ شهیدانی که غرور آمریکائی - انگلیسی را در هم شکست و رهبری در دیدار اخیر خود با اهالی بوشهر و پس از حوادث اخیر از جمله شهادت سردار سلیمانی و در همه شکستن هیمنه آمریکا در "عین الاسد" از آنان یاد کردند.
گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو_ زهرامهران راد؛ خلیج فارس را شاید از این رو، فارس مینامند که با وجود همه همسایگان عرب مردانی از فارس بودند که همواره برای آزادیاش جنگیدهاند. این را از جستجوئی که بعد از دیدار امسال رهبری با اندیشمندان بوشهری و پس از حوادث نفس گیر دی ماه داشتند به خوبی لمس کردم. "رئیس علی دلواری" و "نادر مهدوی" دو کلید واژه روشنی است که از سخنرانی روزچهارشنبه ۲۳ دی ۹۸ رهبری در بین دستاندرکاران کنگره ۲۰۰۰ شهید استان بوشهر در ذهنم جا خوش میکند و گلایه رهبری از نسل من که چرا کمتر نادر مهدوی و رئیس علی دلواری را میشناسیم.
حضرت آقا راست میگفتند؛ نام رئیس علی دلواری را البته در چند خطی از کتابهای تاریخ دوران دبیرستان شنیدهام، او نماد مبارزه با زیاده خواهی انگلیس هاست. زمانی که در خلال جنگ جهانی اول بوشهر را به تصرف خود درآوردند. در مورد او کمی میدانستم اینکه پس از اشغال بوشهر نیروهای انگلیسی قصد تصرف دلوار را کردند، محلی که پیش از آن، چند بار سربازان انگلیسی به آنجا یورش برده و هر بار طعم تلخ شکست را چشیده بودند.
رییسعلی همراه با یاران خود، علیه اشغالگران وارد نبرد شد و نیروهای متجاوز را که قریب به ۵ هزار نفر بودند، تار و مار کرد. قیام مردم تنگستان روی هم ۷ سال به طول انجامید. مردم مبارز جنوب ایران در ۲ قرن اخیر چندین بار با استعمارگران درگیر شدهاند، اما قیام رییسعلی دلواری در خلال جنگ اول جهانی، نقطه عطفی در مبارزات مردم جنوب به شمار میرود.
این دلاو تنگستانی هنگام مبارزه با دشمنانی که چشم طمع به خلیج فارس داشتند در سن ۳۳ سالگی، از پشت سر هدف گلوله یکی از همراهان خائنش قرار می گیرد و به شهادت می رسد اما نهضتی که او در جنوب ایران به راه انداخت تا سالها مایه وحشت انگلیسیها می شود.
اما نادر مهدوی اسم دیگری بود که رهبری از عدم شناخت او توسط نسل جوان گلایه مند بودند. اسم شهید مهدوی را حتی نشنیده بودم؛ نه در کتاب درسی و نه از لسان معلمی، مردی از مردان بوشهر، دیارخلیج فارس که رشادتهای او و هم رزمانش با دست خالی کابوس انتقام سخت آن روزهای آمریکا را رقم میزند.
در سالهای پایان جنگ، خلیج فارس برای ایران کاملا ناامن میشود. عراق خیلی راحت سکوهای نفتی ایران را هدف قرار میدهد و این مساله صادرات نفت ایران را عملا با مشکل مواجه میکند؛ در این بین کشورهای عرب که هرازگاهی سعی میکنند خلیج فارس را به نام خلیج عرب مصادره کنند از هیچ کوششی برای کمک به عراق فروگذار نمیکنند، کویت به صورت زمینی و عربستان آسمان خود را در اختیار صدام قرار میدهند. فرماندهان سپاه این شرایط و شرایط ناوهای آمریکایی که در خلیج فارس به نفع منافع عراق عمل میکنند را به امام اطلاع میدهند امام میگوید "اگر من بودم؛ میزدم."
عملکرد آمریکاییها ختم به همین نمیشود آنها با قرار دادن پرچمهای خود روی ناو کویتی نام آن را به بریجستون تغییر میدهند و با چهار ناو جنگی که آن را اسکورت میکنند، برای نشان دادن اقتدار نظامی خود در خلیج فارس به حرکت درمی آیند.
پیش از این اقدام از 100 خبرنگار بین المللی از سرتاسر دنیا دعوت میکنند تا در ناوهای آمریکایی حضور داشته باشند و لحظه به لحظه از اقتدار آمریکا و مورد هدف قرار دادن پایگاههای نفتی ایران گزارش تهیه کنند.
در این شرایط شهید نادر مهدوی و هم رزمانش که پیام امام را شنیده بودند، تعدادی مین دریایی را در مسافتی حدود ۸۰ مایل دریایی در شرایطی بسیار سخت و بدون حداقل امکانات و در شرایطی که چندین بار احتمال واژگونی مینها وجود داشت حمل می کنند به طوری که بدن خود را میان مینها، حائل میکنند تا از واژگونی آنها جلوگیری شود.
با این سازوکار بالاخره مین ریزی دریایی در محل مورد نظر انجام میشود و روز بعد هنگام عبور ناوهای آمریکایی (در جزیره فارسی) نفتکش بریجستون آمریکائی مورد اصابت مینهای دریایی قرارمیگیرد و حفرهای به بزرگی ۴۳ متر مربع در آن ایجاد میشود. این اتفاق درست در شرایطی رخ میدهد که تعداد زیادی از خبرنگاران بین المللی برای مخابره دستاوردهای آمریکا در محل حاضر بودند و لاجرم این اتفاق و شکست مفتضحانه آمریکا بازتاب گستردهای در جهان پیدا میکند.
پس از این اتفاق و به پاس قدردانی از رشادتهای نادر مهدوی و همرزمان او برنامه دیدار با امام خمینی (ره) برای آنها هماهنگ میشود و امام پیشانی نادر مهدوی را به پاس این اقدام میبوسد.
موضوع به همین جا ختم نمیشود و این بسیجی جوان یعنی نادر مهدوی محور تفکرات و درگیریهای فکری آمریکاییها میشود در ۱۶ مهر ۶۶ تقریبا سه ماه بعد از اقدام مهدوی در انهدام ناو آمریکایی وی به همراه همرزمانش برای گشت زنی به سمت جزیره پارسی میروند، غروب به آنجا میرسند و پس از مدتی رادار پایگاه فرماندهی مورد اصابت موشکهای آمریکایی قرار میگیرد و بدین ترتیب ارتباط ناو گروه با مرکز، به طور کلی قطع میشود.
سپس یک بالگرد بی صدای آمریکایی بالای سر آنها قرار میگیرد و تمام قایقها را مورد هدف قرار میدهد و تنها قایق باقیمانده، قایق شهید نادر مهدوی است که با آمریکاییها درگیر میشود و بعد از بیست دقیقه درگیری ناوچه آنها هم مورد هدف قرار میگیرد و آمریکاییها نادر و هم رزمانش را به کشتیهای خود منتقل میکنند. همرزمان نادر متفق القول میگویند در تمام بازجوییهای صورت گرفته توسط آمریکاییها محور سوالات نادر مهدوی است. از این جهت که شناسایی مهدوی برای آمریکاییها از اهمیت بالایی برخوردار است.
در حالی که آمریکاییها بدن بی جان نادر را چنان محکم با طناب بستند که گویی از جسم بی جان او هم میترسند، بالاخره بعد از گذشت ۶ روز پیکر اسرا و شهدا از طریق مسقط، پایتخت عمان در شرایطی تحویل جمهوری اسلامی میشود که آمریکاییها سینه شهید «نادر مهدوی» را با میخهای فولادی بلند سوراخ کرده بودند و با چند تیر به قلب، بازو و سجدهگاهش او را به شهادت رسانده بودند.
این چنین یکی دیگر از مدافعان خلیج همیشه فارس مردانه و استوار پای حفاظت از میهن میایستد، دلاورانه میجنگد همان که این روزها و به بهانه حمله ناجوانمردانه و وحشیانه آمریکاییها به سردار سپهبد قاسم سلیمانی مقام معظم رهبری یادی از او کرد تا شاید به یاد ما که تجربه و حافظه تاریخی مان چندان قطع نمیدهد، بیندازد که آمریکا در هر دوره، دهه و با هر مستاجری که ساکن کاخ سفیدش باشد، خوی خصومت و وحشی گری خود را علیه اسلام عزیز، ایران و ایرانی تغییر نخواهد داد.