شورای نگهبان نهادی قانونی است که نظیر آن را در کشورهای دیگر هم میبینیم، اما چرا بر عملکرد این شورا در ایران انتقادات زیادی مطرح میشود؟
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، امین شیخی؛ * بر اساس اصل ۹۹ قانون اساسی، شورای نگهبان مسئولیت نظارت بر انتخابات مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان رهبری، ریاست جمهوری و همچنین مسئولیت مراجعه به آرای عمومی را بر عهده دارد. نهادی کاملا قانونی که مصداق آن نیز در کشورهای دیگر موجود است. برای مثال اعضای شورای قانون اساسی در فرانسه، دادگاه قانون اساسی در آلمان، دادگاه ویژه در انگلستان، دیوان عالی و مجلس سنای آمریکا همگی از فیلترهای تایید صلاحیت عبور میکنند. اما چرا در ایران هجمه به این ساختار دیگر ماجرای تازهای نیست؟ چه کسانی درصدد تضعیف شورای نگهبان برمی آیند؟ به راستی آیا مواجهه با شورای نگهبان یک ترفند سیاسی است و منفعتی در خود دارد یا هدف اصلاح مکانیسم نادرست است؟ آیا نظارت شورای نگهبان توهین به آرای مردم است یا حذف عناصر مسئله دار؟ و سوالات از این دست که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت.
۱. باید گفت: در میان منتقدان شورای نگهبان بیشترین فشار از طیف اصلاحات وارد میشود. اصلاح طلبان که خود بارها در انتخابات مختلف در نظام جمهوری اسلامی شرکت کرده اند و به واسطه همین مکانیسم سالهای طولانی در راس دولت و مجلس قرار داشته اند، ولی باز هم به ساختار قانونی شورای نگهبان حمله میکنند. این راهبرد سه کارکرد مثبت برای طیف موسوم به اصلاحات داشته و دارد؛ الف) سبب مظلوم نمایی اصلاح طلبان و ترسیم یک فضای نابرابر برای آنان میشود؛ ب) عملکرد ضعیف آنان در گذشته و حتی آینده توجیه میشود، با این بهانه که نمایندگان شاخص آنان تایید صلاحیت نشده و با لیست ضعیف خود به میدان آمده اند؛ ج) به واسطهی دو قطبی سازی کاذب خود را مطرح میکنند و دیده میشوند.
۲. حال برای اینکه مشخص شود نبود نظارت استصوابی، منفعتی برای مردم، در مکانیسم انتخابات دارد یا نه، ابتدا باید به این سوال پاسخ داد که اگر بناست به واسطه حذف متغیر شورای نگهبان از مکانیسم انتخابات در نتیجه بهبودی برای مردم حاصل شود، چرا در شورای شهر و فسادهای افسارگسیخته این شورا تاکنون هیچ نتیجه قابل عرضهای رخ نداده است؟ چرا برای مثتل در شورای شهر تمام اصلاح طلب تهران جز تعویض نام بزرگراه و خیابان عملکرد مثبتی نداشته اند؟ یا چرا فساد در شورای شهر گستردهتر است؟ از همه اینها که بگذریم، اگر طیف اصلاحات معتقد است نتوانسته نیروهای کارآمد خود را روانه مجلس کند، مشخص کند از آقای عارف و مطهری و صادقی چه فرد توانمندتری داشته است که رد صلاحیت شده؟ به واقع پاسخ به این پرسشها خبر از یک بازی سیاسی میدهد.
۳. این روزها تنشهای حول محور شورای نگهبان به اوج خود رسیده است. آقای روحانی، رئیس جمهور ایران به عنوان یک چهره اجرایی که خود از فیلتر همین مکانیسم عبور کرده، در خط مقدم تضغیف شورای نگهبان قرار گرفته است. با توجه به نخ نما شدن ادعای همیشگی اصلاح طلبان، این جناح سیاسی نیاز دارد که از طریق یک مرجع رسمی ادعایش مورد تایید قرار بگیرد. اینجاست که آقای روحانی پازل حمایت و هدایت اصلاح طلبان را تکمیل میکند و به مردم نیز القا میکند که با فشار سیاسی اصلاح طلبان از صحنه قدرت کنار گذشته میشوند. البته که این خوش خدمتی آقای روحانی به اصلاح طلبان در پاسخ به حمایت همه جانبه اصلاحاتیهای مجلس از او بوده است، اما این فضای تنش زا برای دولت هم بدون فایده نخواهد بود و کنار صدای طبل رد صلاحیتها دیگر صدای حقیقیای شنیده نمیشود، دیگر از عملکرد اصلاح طلبان و روحانی پرسشی نمیشود و هنرمندانه با اسم رمز انتخابات تشریفاتی کاهش مشارکت مردمی به اسم رد صلاحیتها زده شود، نه عملکرد ضعیف دولت و مجلس و ناامیدی مردم از انتخابات گذشته.
محمدامین شیخی، جانشین بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان البرز انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.