سروش جمشیدی درباره قسمتی از «دورهمی» که خودش مهمان آن بود، گفت: آقای مدیری در این قسمت گفتند سروش زیراب همه را زد. این سری خودم زیراب خودم را هم زدم! این سری بحث دعوت کردن و نکردن نبود.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، سیدعلی ضیا در آخرین شب از ویژه برنامه تحویل سال شبکه یک میزبان سروش جمشیدی بازیگر و کمدین بود و از دلیل خداحافظی از «دورهمی» گرفته تا ماجرای لو رفتن چت هایش با مجری شبکه من و تو در این گفتگو صحبت به میان آمد.
جمشیدی در ابتدا گفت: امیدوارم در این روزها و شرایط خیلی خوب باشیم. چند ساعتی بیشتر تا سال تحویل نمانده و میخواهم آرزو و دعا کنم که هرچه زودتر این روزها بگذرد و دوباره سلامتی و آرامش به سرزمینمان زندگی هایمان برگردد. همانطور که تاریخ و تقویم دارد تغییر میکند و طبیعت متحول میشود زندگی ما هم متحول شود.
داشته هایمان را شکر نمیکنیم
وی در پاسخ به ضیا که به آرامشی که پیش از کرونا داشتیم و قدر آن را نمیدانستیم اشاره میکرد، اظهار کرد: من فکر میکنم اکثریت ما شکر نمیکنیم. داشته هایمان را شکر نمیکنیم. امکان ندارد ما در روز وقتی را بگذاریم برای چیزهایی که در زندگی مان داریم و بابت داشتنشان حالمان خوب است شکر کنیم. از همه مهمتر سلامتی است.
وی اذعان کرد: وقتی بچه و خانواده ام سالم هستند خیلی مهم است. وقتی نداریم چرا یادش میافتیم. یکی از بزرگترین مشکلات ما آدمها است که وقتی چیزی را نداریم یاد آن میافتیم. چه خوب است وقتی را در روز شکرگذار باشیم. من خودم اگر ریا نباشد این کار را انجام میدهم و برای این قضیه تمرین میکنم. زمانی که از خواب بیدار میشوم و هنوز سیستم عاملم بالا نیامده، برای همه داشته هایم شکر میکنم. اینگونه روزم را خیلی خوب شروع میکنم و انرژی مثبت دارم و اثرش را در زندگی ام دیده ام. این شکرگذاری را به بچه هایمان یاد بدهیم تا به خاطر داشته هایشان شکر کنند و به خاطر نداشته هایشان غر نزنند و دنبال مقصر نگردند.
بازیگر «دورهمی» یادآور شد: از من بازیگر که ذهنیت بیننده از من فضای کمدی است توقع این حرفها نمیرود، اما واقعا ما هم یک چیزهایی داریم که برایمان ارزش است و آنها را دوست داریم. خود ما آدمها میتوانیم در شکل زندگی مان تاثیر داشته باشیم.
در ادامه ضیا نیز به خاطره اش از حادثه منا در سفر حج اشاره و دعا کرد خدا در این روزها به بچهها رحم کند.
جمشیدی با اشاره به توکل و دعا یادآور شد: ما باید یک چیزهایی را رعایت کنیم. من اصلا اخبار گوش نمیدهم، قبل از این هم گوش نمیدادم و حالم را بد میکند. اما باید مسائل بهداشتی را رعایت کنیم. تا جایی که میتوانیم در خانه بمانیم و بعد از همه اینها توکل کنیم. اگر اتفاقی برای یکی از اعضای خانواده ام بیفتد حداقل وجدان من راحت است که تلاشم را کرده ام.
یک سال را فدای یک عمر نکنیم
کسانی که سفر میروند دلایل بیخودو غیرمنطقی دارند
وی درباره سفر گفت: قرار بود بروم، اما نمیروم. واقعا حس کردم این اتفاق باید بیفتد. ما یک سال را فدای یک عمر نکنیم پیش پای خودمان را نبینیم. من امروز اتفاقی چیزی دیدم و متوجه شدم یک تعدادی هنوز که هنوز است دارند سفر میروند و وقتی با آنها گپ میزدم دلایلشان خیلی دلایل بیخودی بود. صادقانه. یک وقت چیز ضروری بود. اما طرف میگفت: مادرزنم اصرار کرده بیا. اگر به این خانواده علاقه دارید نروید. یک سری شغلها مجبورند بیرون بیایند. تعارف نداریم. من به نوبه خودم دلم میخواهد از کادر درمانی کشورم تشکر کنم. دمشان گرم. حداقل به این عزیزان رحم کنیم. خیلی هایشان برای اینکه به خانواده شان آسیبی وارد نشود خیلی وقت است خانه نرفته اند. آنها هم دل دارند عید است و آنها میخواهند پیش خانواده هایشان باشند به آنها و خودمان رحم کنیم. یک سری منطقها و دلایل را نمیفهمم و آدم حرص میخورد.
زیرابم در «دورهمی» خورد
جمشیدی درباره قسمتی از «دورهمی» که خودش مهمان آن بود، توضیح داد: آقای مدیری در این قسمت گفتند سروش زیراب همه را زد. حتی سیامک انصاری که ما با هم ۲۵ سال رفیق بودیم زیرابش خورد. این سری خودم زیراب خودم را هم زدم! این سری بحث دعوت کردن و نکردن نبود. سری قبل هم این صحبت شده بود که فضای برنامه به شکل فعلی اش باشد، ولی ما باز بخش نمایشی را ادامه دادیم، اما این سری اینکه فضای برنامه تاکشو باشد و استندآپ را خود آقای مدیری اجرا کند و بخش نمایشی نباشد قطعی شد.
قرار است در یک سریال ۹۰ قسمتی بازی کنم
وی درباره کارهای تازه اش گفت: این روزها یک سریال تلویزیونی در حال پیش تولید است که در ۹۰ قسمت تولید خواهد شد و بعد از مشکل کرونا شروع خواهد شد. البته قرارداد من برای مهر ماه بود. من از شهریور پارسال که فیلم سینمایی «زیر نظر» ساخته مجید صالحی را کار کردم دیگر یک سال و نیم است که کار نکرده ام. اتفاقات کاری افتاد. یک کاری را من قرارداد نبستم و شد و یک کاری را قرارداد بستم و نشد. اسم نمیبرم، چون اتفاق خوبی نیست، اما هنوز منتظریم آن کاری که نشد بشود.
جمشیدی یادآور شد: خودم هم صادقانه خیلی وسواس به خرج دادم. یک سری فیلمنامهها را خواندم و دوست نداشتم. تکرار در فضای سینما و تلویزیون خیلی وجود دارد و من زیر بار نمیروم. یک سال و نیم است من دارم خودشناسی میکنم. شاید حرف عجیب و غریبی باشد، ولی ما خیلی وقت برای خودمان کم میگذاریم و من این را در این یک سال و نیم فهمیده ام. ما خیلی وقتها به خودمان و نقطه ضعفهایمان نگاه نمیکنیم و همه مشکلات را تقصیر دیگران میدانیم. اما هراتفاقی در زندگی مان افتاده خودمان مقصریم. من یک سال و نیم پیش مهمان خندوانه بودم و حالا پس از این مدت خیلی سعی کرده ام روی خودم کار کنم و دیگر وقت اتفاق بدی برایم بیفتد دنبال مقصر نمیگردم و وقتم را صرف حل کردنش میکنم. اینطور دارم خیلی راحتتر زندگی میکنم.
هنوز مستاجرم و این ماه سر سالم بود، اما صاحبخانه ام هوایم را داشت
جمشیدی همچنین با اشاره به مصاحبهای که در آن گفته بود پراید دارد و پراید لاکچری تلقی شده بود، گفت: من هنوز مستاجرم دم صاحبخانه ام گرم که قرار بود فروردین بلند شوم و دم او گرم که گذاشت بمانم. چون حالا دیگر بازدید هم نمیگذارند و میگویند نکند آلوده باشی. دم صاحبخانههایی که هوای مستاجرانشان را دارند گرم. نگاهی که از بیرون به ما میشود عجیب است. من روزی ۱۰ تا دایرکت در اینستاگرام دارم که میگویند پول دستی میخواهیم! همه هم یک ماهه برمی گردانند. ولی واقعا نمیدانم چنین تفکری نسبت به ما میشود. فحش خورمان هم که ملس است.
این بازیگر ادامه داد: یک چیزهایی آدم را اذیت میکند، من یک سال و نیم است کار نکرده ام و کسی حالم را نپرسیده است، اما کافی است یک کلمه در همین برنامه بگویی که مشکل درست بشود و به مذاق عدهای خوش نیاید توی صفحه ات میریزند و بد و بیراه میگویند. ما هم زندگی و خانواده داریم. مطمئن باشید وقتی این حرفها را میزنید اولین چیز انرژی آن به زندگی خودتان برمی گردد.
یک وقتهایی میخواهم صفحه اینستاگرامم را بنندم و یک ریال از آن درآمد نداشته ام
جمشیدی اذعان کرد: این روزها با هم مهربانتر باشیم و هوای هم را داشته باشیم. مگر ما از خوب بودن بدی دیده ایم که بدی میکنیم؟ یک وقتهایی به خودم میگویم صفحه را ببند و آرامش داشته باش، اما به احترام کسانی که دوستم دارند نگهش داشته ام. من در صفحه ام یک هزار تومانی درآمد نداشته ام. هرچیزی هم گذاشته ام برای این نبوده که از خودم تعریف کنم و برای حال خوب مردم بوده است، اما هزار و یک برداشت دیگر میشود.
مردم فکر میکنند من خود قیمتم!
وی درباره بامزهترین برخوردش با مردم گفت: آنقدر مردم به من لطف دارند و همیشه محبت داشته اند، اما شکل و فرم برخوردها متفاوت است. هرکسی بسته به نگاهی که دارد برخورد میکند. یکی از کارگردانها سر اجرای ما آمد و گفت: در تصویر قدت بلندتر به نظر میرسید و من برای نقشی در نظرت داشتم، اما پشیمان شدم. درباره مردم هم از ما که کار کمدی میکنیم در بیرون هم توقع دارند همینطوری باشیم، چه از لحاظ برخورد چه بامزه بودن چه حتی نوع پوشش! برخی فکر میکنند مهران مدیری اصل جنس را پیدا کرده و گذاشته!
وی ادامه داد: در تئاتری به عنوان مهمان تماشاچی بودم و یکی از مخاطبان برگشت و مرا دید و به کنار دستی اش گفت: این چقدر تمیز است! من هم شنیدم. خیلی وقتها باید از مردم عذر بخواهم. یا میخواهند عکس بگیرندو فکر میکنند بدون خنده اگر عکس مرا به خانواده شان نشان دهند مرا نمیشناسند و در حالی که ممکن است هزار و یک مشکل داشته باشم توقع دارند آن خنده معروف را بکنم. برخی کارگردانها هستند که چنین رویکردی دارند و مردم هم چنین تفکری دارند.
ماجرای چت جمشیدی با مجری من و تو چه بود؟
جمشیدی درباره حواشی چتی که از او منتشر شده بود، بیان کرد: من معمولا توضیح نمیدهم. تکلیف من با خودم معلوم است در صفحه ام همینطور. رویکرد من در این سالهایی که همه مرا میشناسند مشخص بوده است نه از کسی گلایه کرده ام نه غر زده ام و بالعکس. اما طبق تفکری که داشته ام همیشه گفته ام ما باید اول خودمان را درست کنیم بعد جامعه و همه چیز درست میشود. درباره آن مسئله هم هیچ جا توضیح ندادم و هیچ توضیحی هم ندارم بدهم. من پیش وجدان خودم راحتم نه حرفی زده ام نه کاری کرده ام نه موردی بوده است.
وی افزود: در صفحه ام بعد از این ماجرا فحشهایی دادند که خیلی دلم شکست. فحش میدهید به خودم بدهید به خانواده و بچه و مادر و خانممان ندهید. ما داریم پوست کلفت میشویم. این جو را هم ایجاد نمیکنم که از جواب دادن در بروم. تکلیف من با خودم مشخص است. مطمئن باشید اگر تکلیف دیگران با من معلوم نبود الان اینجا نبودم. ولی یک ذره انصاف داشته باشید دیواری کوتاهتر از ماها پیدا نکردید؟ چرا فکر میکنید مقصر همه بدبختی هایتان ما هستیم؟ اگر مشکلی برای مردم هست حال من هم بد است و بالعکس، اما هیچ وقت دنبال مقصر نبوده ام. اینها مشکلات فرهنگی نیست؟ همه ما کارمان درست است و هیچ ایرادی نداریم که همه اش دنبال مقصریم؟ من آن شب تا صبح حالم بد بود به خاطر چیزی که واقعا حق ام نبود. من سالهای سال پیش میتوانستم از اینجا بروم شرایطی جور شد تا از این مملکت بروم. بارها هم جور شده. من هیچکسی نیستم، اما سرزمینم را دوست دارم. سرزمین من جایی است که سرم را روی زمین میگذارم و دوستش دارم و اگر قرار است هنری داشته باشم برای مردم خودم اجرا میکنم بدون هیچ شعار دادنی.
جمشیدی ادامه داد: دو سال پیش تئاتر داشتیم و به کشورهای مختلفی رفتیم و ایرانیهای مقیم کشورهای مختلف درباره زمان و سالن اجرا سوال میکردند. من هم به ایشان به عنوان یک آدم همینطوری جواب دادم نه اینکه نمیدانستم آن زمان چنین برنامههایی نبود و کل برنامه ایشان درباره سگ و گربه و افتادن آدم از نردبان بود. من به عنوان یک آدم ایرانی به ایشان جواب دادم نه چیز دیگری. در چت من هم همیشه معلوم است و من وجدانم راحت و حسابم پاک است و همه حرفهایی که شنیدم بی انصافی بود و دلم شکست، اما نه حرفی زدم نه از خودم دفاع کردم نه تکذیب کردم. الان هم واقعیت را گفتم تا فکر نکنید بغض کردم که از جواب دادن در بروم. به خدا بی انصافی است ما، چون شناخته شده ایم هرچه که میخواهید به ما میگویید. من که کوچکترین هستم و شاید خیلی از همکاران بگویند تو که یک سال و نیم است کار نکردهای و در جایگاهی نیستی. هیچکس در این یک سال و نیم نیامد بگویی کجایی. کسی در دورهمی نگفت ما این همه از دست تو خندیدیم کجایی؟ از کجا نان میخوری. اما تا یک چیز کوچک اتفاق افتاد و از اصل ماجرا خبر نداریم میبریم و میدوزیم و فحش میدهیم. سر همین قضیه هم خواستم بروم پیج ام را ببندم تا آرامش داشته باشم. همیشه برای همه آدمها خوب خواسته ام و برای همه آرزوی خوبی میکنم.
این بازیگر عرصه کمدی ادامه داد: این یک سال و نیم را واقعا احتیاج داشتم در عین حالی که اتفاقاتی افتاد و نشد کار کنم. بد هم نشد، چون تعدادی قیمت را فراموش کرده اند و حالا میتوانم کار بهتری کنم و قول میهم سال ۹۹ اگر عمری باشد دو سه کار خوب کنم هم تئاتر هم تلویزیون هم اگر خدا بخواهد سینما.
جمشیدی در پایان نوشتهای که امروز به قلم خانم صرافیان که او را نمیشناسد، اما متن او را پسندیده برای مخاطبان «فرمول یک» خواند:
این بهار، در خانه سبز میشویم، در خانه جوانه میزنیم، در خانه شکوفه میدهیم. این بهار را در خانه میمانیم و دعا میکنیم برای رسیدن روزهای خوب، برای دوباره سبز شدن... آگاهیم به اینکه بیرون از این خانه درختان شکوفه زده اند، گنجشکها آواز میخوانند، پرستوها دنبال آشیانه میگردند، آگاهیم به اینکه زندگی ادامه دارد، ولی ما بیرون از این خانه در دل سبز بهار، به زردیِ پاییز میرسیم!
باید صبر کنیم، باید خانه هامان را تا سبز شدن تمام شهر و آدم ها، سبز نگه داریم.
ما سکوت و تنهاییِ این پیله را به شوق پروانه شدن مان به جان میخریم و میدانیم که روزهای خوب خواهند رسید، روزهای خوب که رسیدند؛ باهم جشن آغوش و لبخند میگیریم... و کاش کسی از ما کم نشده باشد!
در خانه بمانید که کم نشویم، در خانه بمانید که سبز بمانیم...