عضو حقوقدان شورای نگهبان گفت: انتخابات نماد مردمسالاری است کسی که این موازنه را به هم میزند و پول سالاری را در اصل حاکم میکند این باعث میشود که مردم انتخاب دقیق و آگاهانه ای نداشته باشند.
گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو- فرزانه باطنی؛پس از پشت سر گذاشتن هیجانات انتخابات باید به این سوال پاسخ داد که چه عاملی باعث کاهش مشارکت مردم شد؟! آیا ناکارآمدی مجلس دهم و دولت یازدهم تنها عاملِ رویگردانی مردم از انتخابات است؟! به غیر از عوامل سیاسی و اقتصادی، نوع برگزاری انتخابات چه تاثیری بر میزان مشارکت میگذارد؟ نقش مجلس یازدهم در ترمیم کاهش مشارکت برای دوره بعدی چیست؟ چه عاملی باعث میشود؛ مجلس مانندی توپی از زمین اصلاح طلبان در دوره دهم به زمین اصولگرایان در دوره یازدهم پرتاب شود؟!
هر انتخاباتی در هرجای دنیا بر اساس یک الگو اجرا میشود که به آن نظام انتخاباتی میگویند؛ به این معنی که فرمول انتخاباتی، نحوهی پیروزی نامزدها را در انتخابات مشخص میکند؛ الگوی برگزاری انتخابات تا حدی در کشورهای مختلف گوناگون است که میتوان گفت به اندازهی تعداد کشورها نظام انتخاباتی وجود دارد، اما مجموع آنها در سه دسته جای میگیرند.
دکتر هادی طحان نظیف عضو حقوقدان شورای نگهبان و استاد دانشگاه تهران، استانی شدن انتخابات و اهمیت مزایا و معایب این طرح را در این گفتگو مطرح کرده است که در ادامه میخوانیم.
در ابتدا خارج از بررسی طرح استانی شدن انتخابات به نظر شما اساسا چه مشکلی در فرآیند انتخاب نمایندگان یا عملکرد مجلس وجود داشته که نمایندگان تصویب چنین طرحی را مقدم بر بسیاری از مسائل حیاتی کشور میدانند؟ چرا از مجلسی که توقع میرود طرح هل و لوایح اقتصادی خروجی اصلی اش باشد شاهد چنین طرحی هستیم که چندین سال هم در انتظار تایید شورای نگهبان است؟
- طبیعتا هر مجلسی اولویتهای خاص خودش را دارد. این هم باید عرض کنم شاید هیچ نهادی مثل مجلس وجود ندارد که به طور مستقیم با مردم و مشکلاتشان در ارتباط باشد؛ لذا ما نمیتوانیم این اولویت را برای مجلس قائل باشیم که چرا سراغ این طرح یا این لایحه یا تصویبش میرید؛ چراکه هر مجلس طبعا اولویتهای خودش را دارد، اما انتظار واقعی این هست که بالاخره اگر طرحی در خصوص انتخابات زمانی میخواهد به تصویب برسد باید این طرح مشکلات موجود را کم بکند و خلاءهایی را که ما در مقام اجرا با آن مواجه هستیم برطرف کند، این حداقل انتظاری است که میشود از این طرح انتخاباتی یا لایحهی انتخاباتی میتوانیم داشته باشیم.
آیا این طرح با آنچه از مجلس پنجم سال ۱۳۷۸ مطرح شد تفاوت ماهوی دارد؟ آیا ایرادات شورای نگهبان به این طرح ایرادات ماهوی است یا با اصلاح موادی از طرح قابل تایید است؟
- اگر منظور انتخابات استانی هست ما بارها عرض کردیم که شورای نگهبان با کلیت موضوع انتخابات استانی مشکلی ندارد چراکه قانون اساسی اساساً حکمی در این خصوص ندارد چه سلبا و چه ایجابا، بحث شورای نگهبان همیشه مدل پیشنهادی انتخابات استانی بوده. مدلی که در آخرین اصلاحیه نتوانست نظر موافق اعضای شورای نگهبان را به خودش جلب کند یکسری مشکلات مهم داشت همچنین این مدل با ابهاماتی مواجه بود ودرمواردی اصلا قابلیت اجرا نداشت؛ اعضای شورا معتقد بودند که این اصلاحیه نقش مردم در حوزههای کوچکتر ممکن است کم رنگتر کند. البته این طرح حتما مزایایی هم داشت، ولی برای اعضای شورا مهم بود این پیوند میان منتخبان با تودههای مردم از بین نرود و تضعیف نشود. اعضا معتقد بودند با تجربهای که بالاخره در برگزاری حدود ۴۰ سال انتخابات داشتند این طرح در جاهایی در مقام اجرا با مشکلاتی مواجه است و ابهاماتی را ایجاد میکند. ما حتی در مقام تبیین طرح برای مردم هم مشکلاتی داشتیم و در مقام بیان نمیتوانستیم بگوییم این طرح دقیقا چه مختصاتی داره و خروجی رای مردم در نهایت چه خواهد بود.
همانطور که میدانیم علاوه بر حوزهی انتخابیه چند متغیر دیگر مانند فرمول انتخابات، برگه رای، حد نصاب و موارد این چنینی وجود دارد که بر نتیجهی انتخابات تاثیر میگذارد. به نظر شما برای اصلاح وضعیت انتخابات مجلس، اصلاح باید در چه حوزهای صورت بگیرد؟ ما یک سند بالادستی به نام سیاستهای کلی انتخابات داریم که راهکارهای خوبی در این سند پیشبینی شده البته بخاطر شأن این سیاستها، راهکارها کلی هستند و جزئی ترینها را باید در مصوبات مجلس و اصلاحیه ببینیم. مواردی که اشاره شده را خدمت شما عرض بکنم:مثلاً برای تشخیص و احراز صلاحیت افراد شاخصهای اساسی مثل التزام عملی به نظام به اسلام که شرط اساسی در تصدی مسئولیت مهم نمایندگی هست باید برایشان معیارهای دقیق تری در نظر گرفته شود یا اینکه برای احراز صحت مدارک علمی و پاکدستی داوطلبان باید فکر اساسی شود. حتی پیش بینی بشود از وزارت علوم، سازمان مالیاتی، بانک مرکزی امکان استعلامات در مورد مدارک دانشگاهی در مورد بحث پرداخت مالیات قانونی اشخاص میزان بدهی اشخاص به نظام بانکی به وجود بیاید. یا اینکه بجای منابع تحقیق را محدود بکنیم، به گزارشهایی که صحیح هستند مثل سوتزنها و گزارشگران فسادها میشود بهایی داد و اعتباری در نظر گرفت.
برای بحث ثبتنامهای انبوه و بیمهابا که ما شاهدش هستیم قطعا در آن مدل پیشنهادی باید پیشبینیهایی داشته باشد؛ برای بحث عدالت انتخاباتی و تقسیم صحیح حوزههای انتخاباتی حتماً باید فکری بشود؛ برای احزاب شناسنامهدار در نظام انتخاباتی ما حتماً باید نقش تعریف شود و به آنها مسئولیت سپرده شود . مواردی از این دست به نظر میرسد در این طرحی که میخواهد در نظام انتخاباتی با اصلاحاتی انجام بده باید موارد در نظر گرفت.
همانطور که میدانیم با گسترده شدن حوزهی انتخاباتی هزینهها هم افزایش میابد نتبجتا یکی دیگر از موضوعات قابل بررسی افزایش هزینهها در جریان عملی شدن این طرح است که موافقان چند راهکار برای برطرف کردن آن داده اند. به طور مثال آقای کولی وند در پاسخ به این سوال میگویند که تبلیغات در زمان حال مانند قبل نیست که با پلاکارد و حضور حقیقی افراد در میدان صورت بگیرد، در بحث فرم برگزاری انتخابات هم باید این روش سنتی از بین برود. ضمن آنکه قطعا هزینه های فردی بیشتر از هزینهی حزبی و تشکلی است و این باعث میشود تا نمایندگانی که فقط برای اوضاع مالی نمیتوانند کاندید شوند به میدان بیایند. نظر شما در این زمینه چیست؟
لزوماً با استانی شدن انتخابات هزینه کاهش پیدا نمیکند، چون وقتی انتخابات در سطح یک حوزه کوچک باشد تبلیغات هم در سطح شهرستان صورت میگیرد، اما با انتخابات استانی و حوزهای که انتخابات تبلیغات در آن صورت بگیرد حیطهی گستردهتر و بزرگتر است، اما ما با تحول در حوزههای تبلیغاتی و با تحول در ابزارهای اطلاعرسانی به شکل نوین در شورای نگهبان کاملاً موافق هستیم و از ااقتضائات زمانه ما است.
شورای نگهبان به خاطر برگزاری حدود ۴۰ سال انتخابات در حوزه تبلیغات نکاتی دارد که خدمت شما عرض میکنم: یکی اینکه تبلیغات حتماً باید سقف داشته باشد و هر کس هر چقدر که ثروت هم داشته باشد نمیتواند بی حد و حصر در تبلیغات هزینه تبلیغات پرخرجی داشته باشد و ما معتقدیم که این پرخرجی عدالت را در تبلیغات از بین میبرد و مردم نمیتوانند انتخابات دقیق انتخاب درست و دقیق داشته باشند.
انتخابات نماد مردمسالاری است کسی که این موازنه را به هم میزند و پول سالاری را در اصل حاکم میکند این باعث میشود که مردم انتخاب دقیق و آگاهانهای نداشته باشند. من عرض میکنم کسی که تبلیغات آنچنانی انجام میدهد هزینههای سرسامآور انجام میدهد نماینده مردم نخواهد بود نماینده آن بخش برای افرادی خواهد بود که وامدار آنها است و به محض اینکه به مقام نمایندگی دست پیدا کرد دغدغهی او دغدغهی آن افراد بود نه مردم لذا مسائل آنها را پیگیری خواهد کرد و از مسائل مردم دور میشود.
نکته دوم که باید عرض کنم منابع تبلیغاتی حتماً باید شفاف و روشن باشد البته قانون مرتبط با این موضوع قبل از انتخابات به تصویب رسید و بر اساس این قانون باید داوطلب منابع تبلیغاتی خودش را اعلام بکند من در انتخابات اخیر هم دیدم که برخی از داوطلبان و منتخبان و به صورت شفاف و منابع خودشان را اعلام کردند و این خیلی کار خوبی است و باید تبدیل به فرهنگ بشود لذا در تبلیغات انتخاباتی نباید پولهای کثیف نقش جدی و اثرگذار داشته باشد.
آیا تابحال چنین طرحی در حوزههای دیگر عملیاتی شده است؟ مثلا انتخابات خبرگان رهبری که به طور استانی برگزار میشود میتواند با چنین طرحی در رابطه با مجلس مقایسه شود؟
به نظر میرسد که نه نمیشود مقایسه کرد، چون اساساً کارکردهای این دو مجلس با همدیگر متفاوت هستند و انتظاراتی که که از مجلس شورای اسلامی دارند از نهادهای دیگر ندارند.
نمایندگان محترم به اندازه هیچ نهادی با مردم مرتبط نیستند لذا این ارتباط دو طرفه است و مردم هم از آنها انتظاراتی دارند که این مقایسه شاید مقایسه خیلی دقیق و درستی نباشد.