نابغه علوم سیاسی، بسته اقتصادی مد نظر رئیس و اکثریت مجلس را کلیگویی خواند.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، صادق زیباکلام در روزنامه سازندگی نوشت: تا به اینجا که حدود دو ماه از آغاز به کار مجلس یازدهم میگذرد، این مجلس و نمایندگان آن، هیچ موضعگیری نداشتهاند که تعجببرانگیز و خلاف انتظار ما باشد.
نکته دیگر اینکه اکثر آنچه که بر زبان نمایندگان مجلس یازدهم جاری است همان شعارها و همان کلیگوییها و همان ژستهای انقلابی است که جریان تندرو ۴۲ سال است که در جمهوری اسلامی ایران علمدار آنها بودهاند. یعنی ظرف این دو ماه گذشته هیچ کدام از ما شاهد صحبت، طرح و یا حرکتی از سوی نمایندگان درباره مسئلهای نبودیم که نشان بدهد هدف آنها حل مسائل مختلف موجود در کشور است. مثلاً در سیاست خارجی ما به جز جنجالآفرینی بیشتر و ارائه طرحهایی همچون طرح توقف اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی از سوی این نمایندگان نبودیم؛ در حالی که امروز به بحرانی در سیاست خارجی دچاریم. در این شرایط آیا مجلس نباید طرحی تهیه کرده و به این سؤال پاسخ بدهد که سیاست خارجی ما باید بر چه اساسی تدوین شود که ما تا این اندازه دشمن نداشته باشیم؟!
وی میافزاید: این آرزو و این حسرت برای ما باقی ماند کهای کاش برای مجلس یازدهم مشکلات مسائل اصلی و جدی کشور مطرح میشد و نه ژستهای تبلیغاتی و انقلابیگری و سیاسی...
زیباکلام نوشت: آقای قالیباف در دیدار اخیر خود با مقام معظم رهبری طرحی را با عنوان بسته اقتصاد مردمی به ایشان تحویل داد. در حالی که محتوای این طرح نشان داد تماماً کلیگویی است و جز این چیز دیگری در آن وجود ندارد. یعنی مجموعهای از حرفهای قشنگ و عبارات زیبا بدون هیچ محتوای کاربردی.
این اظهارنظر آقای زیباکلام در حالی است که وی اصلاً کارشناس و صاحبنظر اقتصادی نیست تا بتواند درباره طرحهای اقتصادی مجلس- نفیاً یا اثباتاً- اظهار نظر بکند؛ و اگر دقیقتر نگاه بکنیم، وی در هیچ حوزهای صاحبنظر نیست. چنان که قبل و بعد از برجام، سالهاست که درباره توافق و از جمله برجام اظهار نظر کرده، اما در عین حال اذعان نموده که برجام را نخوانده است؟! یقیناً اگر از ایشان بپرسید که آیا بسته اقتصادی مد نظر قالیباف را خوانده و چیزی از مفاد آن به خاطر دارد، جواب مشابهی خواهید شنید.
تخطئه کلیگویی و شعار و وعده در حالی است که شخص آقای زیباکلام در ماجرای اعتماد به شیطان بزرگ و تنظیم توافقکذایی، میداندار کلیگویی و نشاندادن در باغ سبزهای فضایی بود، اما اکنون که تمام ادعاها نیز وارونه از آب درآمده، ترجیح میدهد به جای پاسخگویی، جریان انقلابی را متهم کند.
نکته قابل تأمل، اما یادداشت وی در آذر ماه ۹۲ در روزنامه شرق است که نوشت: «اگر نامم به جای صادق» «آلفرد» یا «دیوید» و نام فامیلی من هم به جای زیباکلام، «جانسون» یا «اسمیت» بود و به جای استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در دانشگاه «ییل» یا «استنفورد» تدریس میکردم، در آن صورت حتماً برای وضع نظریه «دیپلماسی مثبت» در برابر «دیپلماسی منفی» در ایران به عنوان یک نظریهپرداز سیاسی، شهره خاص و عام میشدم! و حتماً صدها رساله فوق لیسانس و دکترا در خصوص بسط و تبیین نظریه دیپلماسی مثبت و منفی و انطباق آن با شرایط ایران و... به نگارش درآمده بود. اما خب اسمم صادق است و در محله بازارچه آبمنگل تهران بزرگ شدهام.»
با این اوصاف میتوان گفت که اگر نام آقای زیباکلام جانسون و اسمیت بود، حتماً تا به حال به عنوان نابغه دزدیده بودندش.