داستان بلند «او» نوشته زاهد بارخدا توسط انتشارات روزبهان منتشر و راهی بازار نشر شد.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، داستان بلند «او» نوشته زاهد بارخدا توسط انتشارات روزبهان منتشر و راهی بازار نشر شده است.
داستان اینکتاب بر محور دیدار یک زن و مرد قرار دارد. زن برای بیان گذشته تردید دارد و مرد تلاش دارد آن را انکار کند. گویی هر دو تلاش دارند چیزی را از یکدیگر مخفی کنند. گفتگو و مکالمه زن و مرد باعث شود به اینواقعیت پی ببرند که از پیش همدیگر را میشناختهاند.
کتاب «او» درباره گذشته و امروز، و نسلهای پیر و جوان است.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
مرد میخندد. شاید برای اینکه جلو گریهاش را بگیرد. از نگاهکردن به زن پرهیز میکند. میترسد نشانهای از «او» را در زن پیدا کند. زن دیگر نمیخواهد حرف بزند. میخواهد فراموش کند. فکر میکند به برگشتن. به خودش میگوید شاید اگر نمیگفتم، میتوانستم او را برای خودم حفظ کنم. رابطه تازهای ممکن نیست. نمیتوان بعد از پوشیدن لباس، عریانی را بهانه آورد برای پوشیدن لباسی دیگر. فعلیتِ رابطه ما سالها پیش اتفاق افتاده است؛ جدایی هم دوره خودش را طی کرده است و دیگر نمیشود به رابطهای تازه فکر کرد. به مرد پیشنهاد میدهد که همهچیز را فراموش کند. سعی میکند به موقعیتی بخندد که در آن قرار گرفته است. دیدن لبخند زن، مرد را تکان میدهد. نشانهای از شادی یا رضایت در لبخند زن نمیبیند. احساس میکند چیزی پشت آن لبخند پنهان شده است؛ نهفقط تلاش برای پنهانکردن چیزی بلکه انکار آن. لبخند زن، جریان مبهمی از عاطفه را در قلب مرد بیدار میکند.