در چهاردهمین قسمت برنامه تلویزیونی «نقد سینما» بهروز افخمی به واکنشها درباره اظهارات هفته گذشتهاش درباره شباهت دو فیلم «۱۹۱۷» و «دیدهبان» پاسخ داد.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، چهاردهمین قسمت برنامه تلویزیونی «نقد سینما»، جمعه شب ۱۱ مهرماه روی آنتن شبکه پنج رفت. در این قسمت از برنامه علاوهبر نقد و بررسی فیلم سینمایی «هایلایت»، در قالب گفتگویی ویژه با حسین انتظامی رئیس سازمان سینمایی، کارنامه گذشته و برنامه آینده این سازمان مورد بررسی قرار گرفت.
در بخش نخست برنامه امیررضا مافی میزبان پوریا ذوالفقاری و آرش خوشخو منتقدان سینما بود تا درباره «هایلایت» به کارگردانی اصغر نعیمی با آنها به گفتگو بنشیند.
مافی در ابتدای این بخش فیلم «هایلایت» را اثری «عجیب» از هر نظر توصیف کرد که در واکنش به آن پوریا ذوالفقاری گفت: در سالهای اخیر که سینمای ایران پروژههای گران و مرفهی با بودجههای کلان داشته است، در مقابل ورژن فیلمهای فقیر هم شکل گرفته است؛ البته نه به معنای فیلمهای ارزانقیمت و مستقل (لوباجت)، یعنی فیلمهایی که ممکن است خط اولیه داستانی خوبی هم داشته باشند، اما در مرحله ساخت، صرفاً تولید شده و احساس میکنید حتی عواملش نسبتی با دشواری تولیدش نداشته است! ما در این سالها، تأثیر وضعیت تولید را در خوب یا بد بودن فیلمها بهشدت شاهد هستیم.
وی افزود: «هایلایت» بهنظرم نمونه مطالعاتی خوبی است برای اینکه این مشکلات تولید در سینمای ایران موردبررسی قرار بگیرد.
آرش خوشخو ضمن آنکه موضع پوریا ذوالفقاری نسبت به فیلم را «محافظهکارانه» دانست، درباره فیلم گفت: «هایلایت» کارگردانی دارد که به ابزار تولید و دوربین و قاببندی مسلط است. این تسلط واضح است. او میخواهد حال و هوایی ملویلوار به فیلم حاکم کند و فضایی از تنگدستی و حس زوال به فیلم بدهد که این فقط با نمای اتوبان و سیگار کشیدن اتفاق نمیافتد. وقتی ما از ملویل و پوچی حاکم بر فیلمهایش صحبت میکنم، درباره نگاه فیلمساز در فیلمش صحبت میکنم، اما اینجا فیلم بهطور کامل خالی است و هیچ حسی را به ذهن مخاطب متبادر نمیکند.
این منتقد سینما ادامه داد: «هایلایت» برگرفته از داستانی هالیوودی است که آنجا زوجی سوار هواپیما هستند و سقوط میکنند و حالا بازمانده هر یک از این ۲ نفر با هم همسفر میشوند. یکی از مشکلات بزرگ فیلم شخصیتهای پیشپا افتاده هستند. همان مشکلی که در «لتیان» هم شاهدش بودیم. چرا ما نمیتوانیم برای شخصیتهای یک فیلم رنگبندی قائل شویم و آدمها اینقدر معمولی نباشند. شکست فیلم بهدلیل همین ریزهکاریها شکل میگیرد.
مافی در این بخش با نقد جدی نسبت به نگره اخلاقی حاکم بر داستان فیلم گفت: آیا وضع امروز اخلاقی ما به این سمت و سو میتواند برود؟ حتی اگر بخواهیم یک بیاخلاقی را روایت کنیم، شخصیتهای اصلی یعنی پژمان بازغی و خانم زارع نیاز به یک پرداخت قبلی دارند که بپذیریم به چنین رذیلتی رسیدهاند. این را در هیچ بخش فیلم نمیبینیم. ما حتی بحرانی در این آدمها نمیبینیم.
در ادامه پوریا ذوالفقاری از احساس نگرانی کارگردانان بابت اینکه شاهد مخاطب متوجه بحران موجود در فیلم نشده باشد انتقاد کرد و گفت: فیلم بهلحاظ شخصیتپردازی دستش خالی نیست، اما کارگردان در زمانبندی ارائه اطلاعات اشتباه عمل کرده است.
آرش خوشخو هم رویکرد پیام اخلاقی پایان فیلم را «توئیتری» توصیف کرد.
توزیع نامناسب اطلاعات در قالب سکانسهای خرد، تکرار برخی دادهها بدون جهش داستان و فقدان اتفاقات پیشبرنده در داستان از دیگر مواردی بود که پوریا ذولفقاری و آرش خوشخو در نقد «هایلایت» بر آن تأکید کردند.
امیررضا مافی در بخش دیگری از میز نقد پایانبندی «هایلایت» را هم دچار ضعف جدی میداند که حتی آن دسته از مخاطبان کنجکاو برای اطلاع از سرنوشت کاراکترها و پایان داستان را هم راضی نمیکند.
آرش خوشخو در ادامه با اشاره به بازی پژمان بازغی در فیلم گفت: بازغی از آن دست بازیگرانی است که میتواند حضوری غیرمنتظره در یک فیلم داشته باشد که نمونه خوبش را در فیلم «ناهید» آیدا پناهنده دیدیم. در آن فیلم پژمان بازغی شخصیتی را خلق میکند که از فرمت آشنای او در فیلمهای دیگر خیلی واقعیتر به نظر میرسد. او سعی نمیکند یک نقش را بازی کند و این سعی نکردن گاهی به یک بیتفاوتی منجر میشود که نمونهاش را در همین فیلم «هایلایت» میبینیم. اینکه در مواردی خودآگاهانه سعی میکند بازی ایرانی به سبک بازیگرانی همچون پرویز پرستویی، شهاب حسینی و حمید فرخنژاد نداشته باشد. بازغی میتواند بازی درونگرا داشته باشد.
افخمی: وقتی از «فرم» حرف میزنیم، از چه میگوییم؟
بخش پایانی برنامه شب گذشته به میز «آموزش فیلمسازی» اختصاص داشت که بهروز افخمی در این بخش با اشاره به بازتابهای اظهارنظر هفته گذشته خود درباره شباهت فرم ۲ فیلم «دیدهبان» و «۱۹۱۷» گفت: برخی واکنشهای طنز به این اظهارنظر بامزه و برخی بیمزه بود، اما معتقدم آنها که منتقد این قیاس شدند، چیزی از معنای فرم نمیفهمند.
وی در ادامه نکاتی را درباره شباهتهای فرمی ۲ فیلم «دیدهبان» و «۱۹۱۷» برشمرد و خاطرهای از تأثیر تجربه حضور در میدان جنگ بر زاویه فیلمبرداری و قاببندی در فیلمهای ابراهیم حاتمیکیا روایت کرد.
در ادامه وقتی مافی فیلم «۱۹۱۷» را به لحاظ «تکنیکی» فیلم بهتری از «دیدهبان» توصیف کرد، افخمی گفت: واقعیت این است که «۱۹۱۷» از نظر «مکانیکی» فیلم بهتری است و امکانات بهتری در اختیار داشته، اما از نظر تکنیکی حتماً فیلم بهتری نیست چرا که تکنیک در واقع همان «فرم» است.
افخمی در ادامه موسیقی خالص بدون کلام را «فرم» خالص توصیف کرد و گفت: کسانی که درکی از فرم در اثر هنری ندارند را باید تشویق کنیم که به موسیقی بدون کلام و بدون ملودی گوش دهند. اگر چنین موسیقیای را دریافت نمیکنید، شما اساساً استعدادی برای کار هنری ندارید چراکه از درک شکل خالص فرم هم ناتوانید. اما اگر آن را دریافت میکنید، سوال این است آن چیزی که از یک موسیقی بدون کلام و ملودی درک میکنید چیست؟ این آن چیزی است که از نظم و بهجا بودن اصوات درک میکنید و این همان فرم است.
وی افزود: وقتی سراغ هنرهای دارای مضمون مانند نقاشی، سینما و ادبیات میآییم، فرم با یک مضمون همراه میشود. حتماً باید با توجه به معنا، فرم را انتخاب کرد. این ارتباط میان فرم و مضمون اجتنابناپذیر است.
افخمی در ادامه نکاتی را درباره نسبت معنا با زیبایی مطرح کرد و از اصالت فرمهای ادبی در تجربههای سینمایی گفت و تأکید کرد: همه شگردهای خوب در سینما، از ادبیات آمده است.
برنامه «نقد سینما» به تهیهکنندگی یوسف بچاری جمعه شبها ساعت ۲۲ از شبکه پنج سیما پخش میشود.