تلویزیون باید در این روزهای تلخِ کرونایی، کنار مردم باشد نه اینکه با تبلیغ برخی کالاهای لوکس و لاکچری، مخاطب وفادار به رسانه ملّی را ناراحت و آزردهخاطر کند.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، تلویزیون این روزها باید بیشتر کنارِ مردم باشد. شاید این روزها فراموش کردهاند که طیفِ وفادار به آنتن صدا و سیمای جمهوری اسلامی از میان اقشار متوسط و زیر متوسطِ جامعهاند تا عمده متمولین جامعه که توجهشان بیشتر به مدیومهای دیگر است. تلویزیونگردی، علاوه بر مشاهده برنامهها و بعضاً سریالهای ضعیف، ما را متوجه مشکلی جدّی میکند که بیشتر از توجه به این دسته از مخاطبین، ثروت و سرمایه برای مدیران تلویزیون اهمیت دارد.
زیرا صاحبان سرمایه و مؤسسات تبلیغاتی که برای بازرگانی صدا و سیما، تیزر تبلیغاتی تولید میکنند و نامشان در سایت مربوطه وجود دارد انگار برای مدیران بازرگانی تعیین تکلیف میکنند و هرطور آنها میگویند باید کالا عرضه شود. مثل اسپانسرهایی که هرکاری میخواهند با آنتنِ جمهوری اسلامی میکنند. روزی تلویزیون را به سمت بختآزمایی میکشانند، سلبریتیها را به جای کاربلدهای تلویزیون میگمارند. حتی این روزها پایشان به تولیدِ سریالهای تلویزیونی هم باز شده است.
فقدان نظارت بر برنامهها، سریالها و آگهیها به جایی رسیده که تاجران و سرمایهداران برای تلویزیون تصمیمگیری میکنند. مردم از این تبلیغات سرسامآور و اغواگر خسته شدهاند و حتی بعضاً در جریان برنامه و سریال مورد علاقهشان آنقدر با تبرّج، تجمل و خودنمایی روبرو میشوند که برخی اوقات قیدِ تماشای تلویزیون را هم میزنند و به سراغِ فضایمجازی، VODها و حتی شبکههای ماهوارهای میروند؛ چرا که دستاندرکاران ساخت، تولید و مدیریت آگهیهای بازرگانی فراموش کردهاند تماشاگر اصلی جعبهجادو، خانوادههای ایرانی هستند و هدف تلویزیون جمهوری اسلامی صرفاً پخش تبلیغات آن هم برای اقشاری خاص نیست.
زمانی به میز صبحانه و لوازمِ آشپزخانه، خانهها، استفاده ابزاری از خانمها و اغواگری در تبلیغات بازرگانی انتقاد میکردیم و حالا باید به قیمتهای گزاف، کالاهای غیراولویتدار و صرفاً لاکچری و بعضاً خارجی اعتراض کنیم که چرا باید در این روزگارِ سخت اقتصادی، تبلیغ شوند؟ ماساژوری که خریدِ آن برای خیلی از اقشار جامعه که حقوقشان حداقلی هم نیست و دغدغه معاش خود را دارند اصلاً در اولویت قرار ندارد و در رؤیاهایشان هم به خریدِ چنین کالایی فکر نمیکنند، کالای غیرضروریای که عموم مردم جامعه نیازی به خرید آن ندارند. ماساژورِ لاکچری که در بازار با قیمت گزاف عرضه میشود و با نگاهی به نشانِتجاری و اطلاعات داخل وبسایت این کالا، میتوان دست یافت که این کالا ایرانی نیست.
در اینجا این سؤال پیش میآید که در این وضعیت و اوضاع اقتصادی نابسامان چه لزومی دارد چنین تبلیغات و آگهیهایی از رسانه ملّی پخش شود. فروشگاهها و کالاهایی که هر روز جایشان در آنتنِ جمهوری اسلامی بازتر میشود و پدرِ خانواده به هنگام تماشای آنها فقط تأسف میخورد.
باید پرسید تبلیغ کالاهای لوکس و لاکچری که اغلب تولید کشور خودمان هم نیست و ترغیب مخاطب برای خرید آنها چه فایدهای برای مردمی دارد که در شرایط سخت اقتصادی حتی توان خرید کالاهای ضروری خود را هم ندارند و حتی اگر کشور ما در شرایط تحریم هم قرار نداشت آیا تبلیغ تجمل گرایی از اهداف تلویزیون در یک کشور اسلامی است؟
بیشک تمام ابزارها در یک جامعه اسلامی باید در خدمت تربیت و آموزش و پرورش انسان و نسل فردا باشد و اینکه چطور انسانهایی خودساخته، ارزشمند، مؤمن و موفق باشیم و چگونه از مهارتهای فردی خود برای کسب روزی حلال، زمینگیر کردن معضلات و ساختن جامعهای بهتر بهره ببریم، باید بیش از این در رادیو و تلویزیون آموزش داده شود.
بیتردید نشان دادن خانوادهای یکپارچه که اعضای آن یکدیگر را درک میکنند و برای حل مشکلات هم آستین همت بالا میزنند؛ تبلیغ خانهای که شاید با تجملات تزیین نشده باشد، اما اعضایی متحد، بامحبت و غیور دارد که هر یک از جایگاهی ویژه برخوردارند و در هر سن و سالی ارزشمند و محترم هستند؛ نشان دادن خانواده به عنوان جامعهای کوچک که اعضای آن با توکل به ذات اقدس الهی و اتکا به توان علمی و عملی خود با هم همفکری و همکاری میکنند و برای خود و دیگران مفید و مؤثر هستند و الگوسازی و ابلاغ این پیام که "ما میتوانیم و به یاری خدا موفق خواهیم شد"، از اهداف صداوسیما در کشور جمهوری اسلامی ایران است.
با اینکه شاهد هستیم تلویزیونیها خودشان بعضاً به لاکچریبازی در ساخت سریالهای خانگی انتقاد دارند، اما انگار سازندگان آگهیها و مدیران مربوطهاش در جایی غیر از ایران زندگی میکنند. چرا باید تریبون اصلی انقلاب اسلامی مدام زندگی لوکس را تبلیغ کند و نوع خاصی از زندگی مرفه و آدمهای سرخوشی را که مشغول خوردن و آشامیدن جلوی دوربیناند، نشان دهد؟ آیا سبک زندگی ایرانی - اسلامی اینچنین است؟
مسبب اصلی گسترش روند سرمایهسالاری و لاکچریبازی، فضای غیرقابل کنترل برخی صاحبان کالا و مؤسسات تبلیغاتی هستند که فقط به کسب درآمد و میزان سود خودشان میاندیشند. از طرفی تلویزیون در این سالها نتوانسته اسپانسرها و حامیان مالیاش را درست هدایت کند. همچنین دستاندرکاران بخش بازرگانی صدا و سیما هم هیچوقت حاضر نبودهاند درباره پشت پردهها و سبکِ زندگی غلطی که بهواسطه تولید و پخش تبلیغات تلویزیونی برای مردم ساختهاند، صحبت کنند. ما برای بررسی این سوء مدیریتها بارها با مدیران صداوسیما بهخصوص رئیس بخش بازرگانی تماس گرفته ایم که یا خودش نمیخواهد اظهارنظری کند یا اجازه صحبت کردن، ندارد.
باید برای مخاطب، منتقدین و رسانهایها روشن شود که آنتنفروشی به چه قیمتی است؟ چه کسانی از این فضای آشوبزده مدیریتی، منفعت میبرند؟ چرا تاجران و صاحبان سرمایه، آگهیهای لاکچری و مفرح را به تلویزیون تحمیل میکنند و از ساختار فرهنگ تبلیغی ایرانی و اسلامی برخوردار نیستند؟ آیا کسی بر مؤسسات تبلیغی زیرمجموعه بازرگانی صدا و سیما نظارت میکند؟ چرا کسی آنها را نمیشناسد و همیشه پنهانی کارهایشان را جلو میبرند؟ مگر آقای مهدویمهر مسئولیت بازرگانی صدا و سیما را بهعهده ندارد، پس چرا نمیخواهد یا شاید حق ندارد مثل خیلی از مسئولین و مدیران دیگر در رسانه ملّی جوابگوی رسانهایها باشد.
ناظرین مثلِ غفلت در برنامههای زنده و تولیدی باید پاسخگوی مشکلاتِ آگهیهای بازرگانی هم باشند. چون گفته میشود آگهیهای تبلیغاتی هم مثل سریال و برنامه تولیدی قبل از پخش کنترل میشوند، اما اینکه چرا اینقدر ضعیف و مسئله دارند سؤالی است که بسیاری از مدیران بازرگانی تلویزیون دارند و تا به امروز هم پاسخی به این ابهامات و شائبهها داده نشده است. انگار ناظران با آگهیهای بازرگانی کاری ندارند یا بازرگانی صدا و سیما در جغرافیایی دیگر سِیر میکند؟!
شاید نمیدانند که اینجا رسانه ملّی است و جای رفتارِ کاسبکارانه و تجارت و منفعتطلبی به هر قیمتی نیست. هر رفتارِ تلویزیون چه در عرصه برنامهسازی و سریالسازی و چه تبلیغِ کالاهای لوکس، خارجی و لاکچری بهمثابه الگوسازی و فرهنگسازی است و با این نوع رفتار، خیلی زود سبک زندگی جامعهمان، به سمت غربگرایی میرود. همانطور که در بخشهایی از جامعه خصوصاً در طیفهای متموّل جامعه دیگر خبری از سبک زندگی ایرانی و اسلامی نیست. متأسفانه این رویه تبلیغی در تلویزیون نشان میدهد مدیران نقطه توجهشان به همان طیفی است که از اساس با تماشای تلویزیونِ ایران بیگانهاند.