مسیری که سینمای ایران در دهههای ۶۰ و ۷۰ طی کرد، به مطرح شدن چهرههایی انجامید که به عنوان قهرمان یا سوپراستار، شخصیتهای محبوب سینمایی این ۲ دهه را میسازند.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، مسیری که سینمای ایران در دهههای ۶۰ و ۷۰ طی کرد، به مطرح شدن چهرههایی انجامید که به عنوان قهرمان یا سوپراستار، شخصیتهای محبوب سینمایی این ۲ دهه را میسازند. جمشید هاشمپور و فرامرز قریبیان از جمله این چهرهها هستند. اگر چه مسیری که سینما در نیمه دوم دهه ۷۰ طی میکند، مقدمات حذف یا تحدید قهرمانمحوری از سینمای بدنه را پیش میگیرد، اما درامها و فیلمهای عاشقانه نیز با میزانی از اکشن و آنچه مورد استقبال مخاطب آن روز بود، ساخته میشوند. ابوالفضل پورعرب و فریبرز عربنیا چهرههای جدی این فیلمها هستند. چهرههای محبوب آن دهه که عکسهایشان پوستر میشد و علاقهمندان سینما دنبالشان میکردند.
***
اگر بخواهیم برای سینمای دفاعمقدس در ژانر اکشن، تنها یک شمایل قهرمان نام ببریم، بیتردید آن یک نفر «جمشید هاشمپور» است؛ بازیگری که نزدیک به ۲ دهه قهرمان اول سینمای اکشن بویژه دفاعمقدس بود. عقابها، پایگاه جهنمی، بازداشتگاه، ضربه طوفان، رنجر، پرواز از اردوگاه، باشگاه سری، هیوا، نفوذی، قارچ سمی و مزرعه پدری از جمله فیلمهای دفاعمقدسی جمشید هاشمپور هستند که او در عمده آنها ایفاگر نقشهای متناسب با سینمای اکشن بود. هاشمپور در عین حال یکی از پرکارترین بازیگران سینمای ایران است که از سال ۴۷ تا امروز، طی ۵۲ سال در بیش از ۱۱۰ فیلم سینمایی بازی کرده است؛ فیلمهایی که عمدتا قهرمانمحور بودهاند. فرامرز قریبیان دیگر قهرمانی بود که با وجوه معنوی، قهرمان متفاوتتری را در این دهه معرفی میکرد. اما با این قهرمانها نامهربانی شد. حتی سیمرغ هم با آنها نامهربانی کرد. هاشمپور در حالی در جشنواره سیوششم فجر به عنوان بهترین بازیگر نقش مکمل مرد انتخاب شد که نقشش به هیچوجه یادآور قهرمان نبود. جمشید هاشمپور برای بازی در فیلم دارکوب، به خاطر ایفای نقش یک دلال خرید و فروش نوزاد این جایزه را گرفت؛ نقشی که هیچ ارتباطی به یک قهرمان ندارد و فرسنگها با «جمشید هاشمپور»ی که از هلیکوپتر روی هوا به زمین میپرید یا با حرکتهای خارقالعاده رزمیاش همزمان ۳۰ نفر را به زمین میکوفت، فاصله داشت.
***
حضور ابوالفضل پورعرب روی پوستر یک فیلم کافی بود تا مخاطبان سینما آن فیلم را برای تماشا انتخاب کنند. وقتی فریدون جیرانی در یک گفتوگوی اینترنتی پورعرب را «اولین ستاره مرد در سینمای پس از انقلاب ایران» خطاب کرد، او پاسخ داد: «اگر ما واقعا اینقدر مهم بودیم و اینقدر در جامعه بازتاب داشتیم، لااقل در بیمارستان باید سری به ما میزدند؛ سرطان که شوخی نیست». این ستاره پولساز دهه ۷۰، در نخستین گام با فیلم «عروس» بهروز افخمی آمد و، چون یک تیپ منحصربهفرد بود، بازیهایش به سرعت مورد توجه قرار گرفت. عشقهایی که پورعرب یک طرف آنها بود، موتورهایی که او سوار میشد، عینکی که به چشم میزد و... همه مولفههایی برای خاصتر شدن پورعرب میشد. رشد سینمایی با عنوان اجتماعی در نیمه دوم دهه ۸۰ از رونق بازیهای پورعرب کاست و همین کمکاری او را به حاشیه برد. بازیگری که در گرفتن دستمزد، همرده چهرهای مانند جمشید هاشمپور شده بود.
***
در دهههای ۸۰ و ۹۰ سینمای بدنه در کمدی موفقیتش را با چهرههایی مثل رضا عطاران پیش میگیرد و حضور او در هر فیلمی تبدیل به یک برگ برنده برای فروش میشود. هزارپا، مصادره، نهنگ عنبر ۱ و ۲، خوابم میاد، ورود آقایان ممنوع، من سالوادور نیستم و فیلمهای دیگر شاهدی بر این ادعاست. اکبر عبدی شاید بسیار قبلتر از عطاران ویژگیهای او را در سینما داشت. بازیهای او در نزدیک به ۴ دهه اخیر، همواره غافلگیرکننده بوده و با شدت و ضعف از بازیگران بفروش سینما به حساب میآید. رضا عطاران در سالهای اخیر از عبدی هم محبوبتر و پرفروشتر شده است. از او به پولسازترین بازیگر سینما تعبیر شده است؛ ۱۶ میلیارد تومان برای «من سالوادور نیستم» (منوچهر هادی) در اکران ۹۵، ۲۱ میلیارد تومان برای «نهنگ عنبر ۲» (سامان مقدم) در اکران ۹۶ و نزدیک به ۴۰ میلیارد تومان برای «هزار پا» (ابوالحسن داودی) در اکران ۹۷. عطاران برای بازی در هزارپا ۳۰۰ میلیون تومان دستمزد به همراه ۱۰ درصد از مالکیت فیلم را دریافت کرد. این عدد برای بسیاری از چهرههای هنری دستنیافتنی است.
***
بهران رادان و تعدادی بازیگر دیگر با موج حضور چهرههای جذاب جوان به سینما میآیند. قبل از گلزار و رادان البته امین حیایی با حفظ ویژگیهای توأمان بازی در فیلمهای کمدی، اکشن و رمانتیک به سینما آمد و تقریبا تجربههای بسیار موفق و البته غیرقابل قیاسی با گلزار داشت. حامی، هتل کارتون، علفهای هرز، مزاح، مانی و ندا، زن زیادی، دایره زنگی، عروس خوشقدم، رز زرد، مهمان مامان، اخراجیها، کما، شارلاتان، شام عروسی، قلادههای طلا، شعلهور و دارکوب از جمله فیلمهایی هستند که امین حیایی در آنها ایفای نقش کرده است. حیایی چند سال رکورد تعداد بازی در فیلمهای سینمایی را هم میزند و از پرکارترین بازیگران ۲۵ سال گذشته است. حیایی فرصت کار کردن با چهرههای مطرح سینمایی را هم داشته است.
***
از اواخر دهه ۷۰، با تغییر فضای سیاسی و اجتماعی، فیلمهایی که از آنها به سینمای «دختر-پسری» تعبیر میکنند، ساخته شد. این عاشقانههای دهه هفتادی سینما تلاش میکنند با روایت شکاف نسلی از بازشدن فضای فرهنگی بهره ببرند. این سینما حتی «ایرج قادری» را که زمانی تیتراژ فیلمهایش فقط صدای بزن بزن بود، به سمت ساختن «سام و نرگس» میبرد و محمدرضا گلزار وارد سینما میشود؛ چهرهای که حضورش در سینما نقطه شروعی برای ورود جوانهای خوشچهره است. گلزار به یکی از بفروشترین بازیگران سینمای ایران تبدیل میشود و حتی بعد از یک دوره رکود، در سالهای اخیر با بازی در «سلام بمبئی» و «آینه بغل»، هنوز پرفروش است. گلزار از معدود بازیگرانی بود که تا سالها به عنوان ستارهای پولساز برای سینما کار کرد. در «بوتیک» نشان داد که فقط یک بازیگر خوشچهره نیست و بازیگری را میفهمد. در خبرهای مختلفی که در همه این سالها مطرح شده، از همکاری او با کارگردانهای صاحبسبک سخن به میان آمده، اما این اتفاق برایش رخ نداده است. یکی از خبرهایی که سال ۸۹ در مجامع سینمایی مطرح میشد، دستمزد عجیب و غریب (با عددهای آن موقع) گلزار برای بازی در «دموکراسی تو روز روشن» بود. اینطور در خبرها آمده بود که او برای ۳ روز فیلمبرداری ۹۰ میلیون تومان دستمزد گرفت. او نخستین بازیگر سینمای ایران بود که دستمزد ۲۰۰ میلیونی گرفت.
***
با این همه سینمای ایران در ۴ دهه اخیر بازیگران توانایی داشته که به واسطه آنها ماندگار شده است که از آن میان میتوان به ۳ چهره شاخص اشاره کرد. پرویز پرستویی، خسرو شکیبایی و شهاب حسینی قطعا به عنوان ۳ چهره شاخص سینما هستند که بازیهایشان محدود به ژانر خاصی نمیشد و نمیشود و شاید بتوان گفت بازیهای این سه نفر، جایگاه بخصوصی دارد. مرحوم خسرو شکیبایی با خط قرمز کیمیایی به سینما معرفی شد، با هامون مهرجویی مشهور شد و با کارهایی مانند خواهران غریب ماندگار شد. او نزدیک به ۲ دهه مهمترین نقشهای سینمای موسوم به اجتماعی ایران را بر عهده داشت. پرویز پرستویی سال ۶۶ در شکار با خسرو شکیبایی همبازی شد. با حضور جذابش در آدم برفی و سپس شناختهتر شدن با لیلی با من است به یکی از نقاط قوت سینمای دهه ۷۰ تبدیل شد. با حاجکاظم آژانس شیشهای در اذهان ایرانیان تثبیت شد. او با بازی در موج مرده، مومیایی ۳، مرد عوضی، مارمولک و دیوانهای از قفس پرید تسلط و توانایی خود برای بازی در نقشهای متفاوت را ثابت کرد. پرستویی چهارمین سیمرغش را برای بازی در بادیگارد حاتمیکیا دریافت کرد.
***
سینمای موسوم به اجتماعی نیز این روزها بازیگران خاص خود را دارد؛ بازیگرانی که به پرفروش شدن آثار کمک میکنند. نوید محمدزاده و جواد عزتی از جمله آنها هستند. جواد عزتی یکی از پرکارترین بازیگران دهه ۹۰ است که بازی در نقشهای مختلف بویژه کمدی را تجربه کرده است و به فروش فیلمها کمک کرده است. جواد عزتی اگر چه از سوی جشنواره فیلم فجر به شکل عجیبی نادیده گرفته شده است، اما خود نیز در حال تبدیل شدن به یک تیپ در ملودرامها و درامهای اجتماعی است.
***
سیدشهاب حسینی در دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ ظهور و بروز مشابهی در عرصه انتخاب نقشهای سینمایی و تلویزیونی داشت. او با پلیس جوان در تلویزیون معرفی شد و خیلی زود به سینما آمد. «سوپراستار» و «درباره الی» او را کمکم به ستاره اول سینمای ایران در دهه ۸۰ تبدیل کرد. او برای فیلم سوپراستار سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول را دریافت کرد و بعد از آن با «جدایی نادر از سیمین» همکاریاش با فرهادی را ادامه داد تا اینکه برای بازی در نقش عماد در «فروشنده» جایزه بهترین بازیگر مرد را از کن دریافت کرد. او بیشک ستاره دهههای ۸۰ و ۹۰ بوده است که فیلمهای خوب بسیار و جوایز داخلی و خارجی پرشماری در کارنامهاش به چشم میخورد. شهاب حسینی که فعالیت هنری خود را با کار مجریگری آغاز کرده بود، خیلی زود اجرا را رها کرد و وارد دنیای بازیگری شد و با تجربه نقشهای متفاوت در سینما و چند سریال پربیننده، روزبهروز شناخته شدهتر و محبوبتر شد.
بتازگی در یک نظرسنجی که توسط «سینما تیکت» برگزار شده، در میان خیل بازیگران و ستارهها، شهاب حسینی با ۶۴ درصد آرا محبوبترین بازیگر سینمای ایران انتخاب شده است. این در حالی است که چند سالی است کمکارتر از قبل است و حتی با مواضع سیاسی و اجتماعیاش با بخشهای مهمی از سینما دچار چالش شده است. انتخاب شهاب حسینی دارای پیام معناداری است. انتخاب او توسط یک سایت سینمایی که مخاطبان خاص خود را دارد، نشان میدهد در فضای عمومی توجه بسیار بیشتری به او وجود دارد. بازیگری که صراحت قابل تأملی در اظهار نظراتش دارد و بخشهایی از سینما، حتی برای حذف او تلاش کردهاند. او با حضور در نشست خبری جشنواره فیلم فجر نکاتی درباره نقش سینماگران در فضای اجتماعی ایران مطرح کرد. شهاب حسینی در واکنش به ماجرای تحریم جشنواره فیلم فجر از سوی برخی هنرمندان گفته بود: «۴ سال است اصلا در جشنواره نبودهام. دینی به این جشنواره ندارم که از آن دفاع کنم. من از چیز دیگری دفاع کردم؛ از وحدت بین مردم دفاع میکنم، از جدا نکردن طیفهای مختلف. از هر تلاشی دفاع میکنم تا تفرقه میان این سرزمین ایجاد نشود».
شهاب حسینی که به خاطر دفاع از جشنواره فیلم فجر حسابی مورد توهین قرار گرفته بود، با اشاره به بازتابهای مجازی نامهنگاریهای اخیرش گفت: «چیزی که من را ناراحت و نگران کرد، کامنتهایی بود که قابل بازپخش و خواندن نیست! و این غمانگیزترین قسمت ماجراست که مردمی نتوانند حرف دیگران را تحمل کنند. ۲ نامه نوشتم و تمام تلاشم را کردم با ادب باشد، جواب آن فحش و فضیحت نبود. یکی من را به باد انتقاد بگیرد، اشکالی ندارد. به خاطر خودم ناراحت نیستم، خدا را شکر که تکلیفم روشن شد، فکر نمیکنم ورای توانایی خودم دیگر نیاز باشد که احترام بگذارم، تعارفها دیگر برداشته شد».
در این نشست اشاره او به مسأله مهم همراهی درست هنرمندان با مردم بود: «اگر هنرمندیم و ادعا داریم صدای مردم هستیم، هزینهها را کم کنیم. قهر کردن چاره کار نیست. نمیخواهید بیایید، نیایید. با نیامدن شما چه میشود، من نوعی بمیرم دنیا آخ نمیگوید». او در ادامه گفت: «مشکلات ما با هیچ دستی از خارج از کشور حل نمیشود؛ مشکل را در درون، خودمان باید حل کنیم. هیچکس خارج از کشور نمیآید مشکلات ما را حل کند. ۲ سال است دنیا را میچرخم و فهمیدم تنها راه نجات ما در داخل است». به هر ترتیب انتخاب شهاب حسینی به عنوان محبوبترین بازیگر در یک نظرسنجی موجب شد ناظران با تأمل بیشتری به رمز و رازهای محبوبیت بنگرند.
***
نداشتن قهرمان زن یکی از مسائل اصلی سینمای ایران است و با همه بازیهای خوبی که از برخی از بازیگران زن در سینما ماندگار شده، سینما نتوانسته یک قهرمان یا ستاره زن معرفی کند. اگر چه بازیگران زنی که با حضورشان به فروش فیلمهای سینمایی کمک کردهاند، تعدادشان زیاد نیست. لیلا حاتمی، ترانه علیدوستی و طناز طباطبایی و البته در مقطعی در دهههای ۷۰ و ۸۰، هدیه تهرانی و نیکی کریمی این جایگاه را داشتند.