تصویری که از این شخصیت والامقام در ذهن مخاطب ایجاد میشود دقیقا چیست؟ آیا امیرالمومنین علیه السلام را به جهت جنگاوری بینظیرشان میستاییم؟ یا آنکه ایشان را امام و خلیفه الهی میدانیم که بعد از رسولالله، قرار بوده سکاندار تمام جنبههای اجتماعی و شخصی مسلمین شود؟
گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو- سید علی حسنی؛درباب اهمیت شعر، سخن بسیار است. به نظر میرسد آنچه در فضای امروز هیئات مهجور و مغفول است، همین موضوع شعر است؛ جایگاه شعر در نهاد هیئت که تاریخی صدهاساله دارد، به قدری جدی و پررنگ است که در هر دورهای، رجال فرهنگی آن زمان مجبور به موضعگیری در آن خصوص بودهاند. اما دلیل این اهمیت چیست؟
آنچه مبرهن است اینکه در ساحت الهیاتی، آن فضایی که برای درک مخاطب از مفهومهای دینی ایجاد میشود، به وسیله شعر صورت میگیرد. اینجاست که باید زنگ هشدار جدی در ذهنمان به صدا دربیاید که گسترش اشعار سطحی و غیرمعرفتی، ما را با چه آسیبی رو به رو خواهد کرد؟ مخاطب پس از مواجهه با این اشعار نه تنها معرفتی کسب نخواهد کرد، که شاید حتی شناختی ناصحیح از آنچه باید بداند به او منتقل شود.
برای بررسی این موضوع اشعار ناظر به شخصیت والای حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام را در پنج سال اخیر، در هیئاتی که فضایی صرفا شورمحور دارند، بررسی کردیم. نتیجه به دست آمده فراتر از فاجعه است. در بررسی موضوعی اشعار یکی از مداحان هیئت دار شهر قم، عینا در هر پنج سال، اشعار خوانده شده با یک مضمون بودهاند؛ جالبتر اینکه متوجه میشویم این وجهه از شخصیت حضرت امیرالمومنین جنگاوری و مبارز بودن ایشان است! یعنی مخاطب، پنج سال، در هر مناسبتی، هر شعری در مدح حضرت علی بن ابیطالب شنیده است، یکی از جنبههای بروز خشم الهی در ایشان بوده است.
تصویری که از این شخصیت والامقام در ذهن مخاطب ایجاد میشود دقیقا چیست؟ آیا امیرالمومنین علیه السلام را به جهت جنگاوری بینظیرشان میستاییم؟ یا آنکه ایشان را امام و خلیفه الهی میدانیم که بعد از رسولالله، قرار بوده سکاندار تمام جنبههای اجتماعی و شخصی مسلمین شود؟
مطلب روشن است؛ زمانی که شعر دچار ضعف محتوایی میشود، تصویری که برای مخاطب ترسیم میکند لاجرم ناقص است. این نواقص گاه به ایرادات معرفتی هم تبدیل میشود. سرمنشا تمام این مشکلات عدم تسلط شاعر بر جنبههای معرفتی-دینی است. شاعری که میداند در مورد چه شخصیتی میسراید و مداحی که میداند در مورد چه شخصیتی میخواند، مگر ممکن است در دام این خطای محاسباتی گرفتار شود؟
مگر ممکن است بدانیم علی بن ابیطالب علیه السلام، علت هستی و مقتدای جن و انس است، حافظ میراث نبوت است و عالم و آدم در مدح و ثنایش عاجزند و آن وقت این شخصیت والا را تقلیل بدهیم به یک جنگاور ماهر که هنگام ورودش به عرصه نبرد دشمنان از تیغش میگریزند؟ این نوع از سرایش مدیحه و مرثیه، ریشه در عدم شناخت دارد و نتیجهای غیر از انحراف نخواهد داشت؛ انحرافی که نهایتا منجر به ظلم هم خواهد شد.
در طول دوران امامت حضرات معصومین علیهم السلام، همواره حکام وقت، سعی بر جداسازی امام از امت را داشتند، دلیل این اقدامات، این بود که اگر حقیقت وجودی ذوات مقدسه بر عموم مردم آشکار میشد و نسبت به امام شناخت کاملی کسب میکردند، کسی را جز ایشان لایق حکومت بر خودشان نمیدیدند! عرصه کربلا خود به تنهایی مثالی کافی برای اثبات این ادعاست.
اینکه از میان دهها هزار مسلمان آن زمان تنها کمتر از دویست نفر، با احتساب خانواده، نسبت به امام شناخت حقیقی را کسب کردند و دیگر در مقابل هرآنچه غیر از او سر فرو نیاوردند وتا پای جان ایستادند؛ نشان میدهد اگر امام، مجال ایجاد بستر برای شناخت خود را داشته باشد، اغیار هرگز نخواهند توانست در مقابل آنها سربلند کنند و بایستند. به همین منظور همواره در طول تاریخ سعی بر دور نگه داشتن مردم از امام را داشتند. فتنه سقیفه، بیست و پنج سال خانه نشین کردن امیرالمونین، تطمیع سرلشکران امام محتبی و تحمیل صلح به او، قتل حسین بن علی در کربلا، اسارت خاندان ایشان و به شهادت رساندن تمام امامان در کنار حبس ایشان، این فضارا برای ما ترسیم میکند که دشمن تلاشی بیوقفه برای از بین بردن بسترهای شناخت امام توسط امت را در دستور کار خود قرار داده است.
امروز وظیفه ما برای شناخت امام، پس از هزار و اندی سال، در بستر هیئات معنی پیدا میکند.زمانی که اشعار به سمت و سویی میرود که مانع بسط بسترهای معرفتزایی میشود، آیا ما با نوعی نوین از تحریف حضرات معصومین مواجه نیستیم؟
مراثی و مدایح ما باید به سمتی برود که ابعاد قدسانی وجود امام را به مخاطبین معرفی کند و مادامی که آنچه در مجالس ما خوانده میشود در این راستا نباشد، ما هم امام را سانسور کردهایم و مانع ایجاد معرفت در مخاطب شدهایم. اگر چنین شد، این بار محبین ایشانند که این ظلم تاریخی را نسبت به امام خویش، اتفاقا در مجالس مدح و مرثیه، روا میدارند.