آن کسی که نوحه بد میخواند دغدغه اش شعر و موسیقی نیست، دیده شدن است. او بیشتر روی رسانه اش وقت میگذارد. نوحههای خوب ساخته میشود اما چرا آن نوحه بد را ما بیشتر میشنویم؟ چون آن کسی که نوحه بد میخواند به دنبال دیده شدن است.
گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو- سید علی حسنی؛ در دفتر پربرگ ادبیات ایران فصل مهم و باارزشی به نام ادبیات آیینی است. اشعار آیینی و بر اساس آنها آواها و نوحهها در زندگی مردم نقش پررنگی دارند. ابیات و آواهایی که واسطه پیوند مردم با ائمه معصومین هستند. به یک معنا شعر مداح، رابطی است میان امت و امام و به همین دلیل انتظاراتی که ازآن میرود ورای دیگر اشعار است. امروز در عرصه مدیحه و مرثیهسرایی، با سبکهای گوناگونی مواجهیم که بعضا در حد شان حضرات معصومین علیهم السلام نیستند. درباره سبک در مداحی و ریشه این مسائل با مهدی زنگنه شاعر، مداح و پژوهشگر حوزه مداحی گفتگویی کردیم که مشروح آن را میخوانید:
لطفا به عنوان اولین سوال در باب چیستی "سبک" نظر تان را بفرمایید. واژه سبک واژه غلطی است که در بین جامعه هیئتی ما نهادینه شده است. وقتی میگوییم سبک منظورمان آیا یک سبک ادبی است؟ خیر! در حقیقت واژه سبک را برای این جعل کردهاند، چون در گذشته به واسطه اینکه قشر، قشر مذهبی بوده، نمیخواستند از واژه موسیقی استفاده کند، آن زمان این طور تفکیکی که امروز وجود دارد که موسیقی حلال دارد و حرام وجود نداشته، برای همین یک معنای خاصی داشته موسیقی. اینطور بوده که اگرمیگفتند یک آهنگی خواندیم، ملودی جدیدی خواندیم، کار بدی کردهایم، نزدیک شده به حوزه موسیقی حرام به همین دلیل از واژه سبک استفاده میکردند.
امروز میدانیم موسیقی هم حرام دارد هم حلال. در آن دورهای که این واژه جعل و ساخته شده به جای اینکه بگویم آهنگ جدید ساختم برای نوحه و سرود، نمیخواستند کلمه آهنگ استفاده کنند گفتند واژه سبک، و الا ما چیزی تحت عنوان سبک نداریم، آهنگ داریم این به نظرم یکی از نکاتی است که باید کمکم در حوزه موسیقی آیینی تکلیفش مشخص شود، آن زمان دیگر منِ نوحه سرا وقتی قرار باشد آهنگ بسازم، قرار نباشد سبک بسازم یک سری ملاحظات را درنظر میگیرم، آن زمان دیگر باید موسیقی را بدانم و بلد باشم که بتوانم به درستی از آن استفاده کنم.
یک نوحهسرا که آهنگ جدیدی میسازد که به آن میگویند سبک جدید، در حقیقت ملودی جدیدی ساخته، وقتی بداند ملودی جدید قرار است بسازد باید موسیقی هم بشناسد، ضرب را بشناسد، بنابراین به نظرم میرسد در ادبیات رسانهای مذهبیمان واژه سبک را کنار بگذاریم؛ این کلمه را در همین گفتگوهایمان کنار بگذاریم، آهنگ جدید ساختیم ملودی جدید ساختیم تکلیفمان با خیلی مسائل معلوم میشود به نظرم این یکی از نکات مهم است بگوییم فلان آقا نوحه سراست، منظورمان از نوحهسرا همه حوزههاست، یعنی شور میسازد، واحد میسازد، دم سینه زنی و ... همه اینها نوحه سرایی میشود، حالا سرود هارا را چه کار کنیم.
ما در «هیئت علمی مجمع شاعران اهل بیت» با این واژه تکلیفمان را روشن کردیم، زمانی که میگوییم دفتر مطالعات نوحه و سرودهای مذهبی هیچ عیبی ندارد، ما نوحه سرا داریم و کسی که سرود مذهبی میسراید.
آیا فضای امروز مرثیه و مدیحهسرایی، از لحاظ شعر و موسیقی، نسبت به آنچه در گذشته بوده ضعیفتر است؟ واقعیت این است که در همیشه تاریخ، در حوزه موسیقی آیینی، اثر ضعیف وسخیف داشتهایم، اثر متعالی هم داشتهایم. این که بگوییم در گذشته همیشه آثار مذهبی قوی بوده، این طور نیست. الان بروید وارد حوزه شعر و موسیقی تعزیه بشوید که یکی از تاثیرگذارترین کارها بود الا ماشالله شعر ضعیف وجود داشته؛ قافیه و ردیف ندارند، اما در حوزه موسیقی اینطور نیست. قطعا آثاری که در تعزیه در گذشته بود قوی بوده، اما یکی از دلایلی که تعزیه به فراموشی سپرده شد شعر ضعیفش بود. شعرایی که برای تعزیه شعر گفتند خیلی اوقات شاعران کوچه و بازاری بودند. منظور این است که خیلی از ساختار کلاسیک شعر اطلاعی نداشتند؛ از وزن و قافیه و آرایه ادبی و این دست مسائل. همان بلایی که سر تعزیه آمد الان سر هیئتها دارد میآید. این خیلی مهم است.
دقیقا موسیقی تعزیه که متعالی بوده، وقتی شعرش کوچه بازاری میشود، شعرای خیلی تازه کار میایند شعر تعزیه میگویند، کم کم به شعر سخیف تبدیل میشود. همیشه شعر خوب و نوحه خوب بوده، شعر و نوحه ضعیف هم بوده. آن چه امروز ما داریم ازآن لطمه میخوریم فقط شعر و موسیقی ضعیف نیست، چون شعر و موسیقی ضعیف همیشه بوده.
امروز از چیزی که لطمه میخوریم، رسانه است. یعنی در گذشته دورهای که بر فرض حاج اکبر ناظم نوحه گفته است، خیلیهای دیگر هم نوحه میگفتند، اما نوحه او، چون از همه جهات سالم بوده، ماندگار شده است.الان مشکل این است که نوحه خوب و بد ساخته میشوند، ولی هر دو به یک میزان بازتاب رسانهای دارند، تازه نوحه بد بازتابش بیشتر است.
آن کسی که نوحه بد میخواند دغدغه اش شعر و موسیقی نیست، دیده شدن است. او بیشتر روی رسانه اش وقت میگذارد. نوحههای خوب ساخته میشود اما چرا آن نوحه بد را ما بیشتر میشنویم؟ چون آن کسی که نوحه بد میخواند به دنبال دیده شدن است. هرچه در اختیارش قرار بگیرد میخواند، اما از طرفی روی رسانه اش کار میکند. معتقدم هم چنان کار خوب هم ساخته و خوانده میشود اما مشکل از بازتاب رسانهای است.
ما الان ضربهای که میخوریم این است که در حوزه مذهبی مدیریت فرهنگی نداریم! در حوزه هیئت مدیریت فرهنگی نداریم، زعیم مدیریت فرهنگی هیتها کیست؟ سازمان تبلیغات اسلامی؟ حوزه علمیه؟ صدا و سیما؟ بحث این است که در ساختار سنتی هیئات یک ناظم داشتند، پیرغلام داشتند، با یک عالمی در ارتباط بودند، اینها نظارت میکردند بر محتوای هیئت. امروز اما اینطور نیست. امروز اشعاری که برخی از این آقایان میخوانند از چه فیلتری رد میشوند؟
مهمترین عامل رشد و دیده شدن این مدل از مداحیها که شعرشان هیچ محتوایی ندارد یا به اصطلاح سخیف است، به نظر شما چه چیزی است؟ آیا ذائقه مردمی تغییر کرده است؟ ما با این پدیده در موسیقی هم مواجهیم. این اتفاق محصول دنیای جدید است، انفجار اطلاعات محصول دنیای جدید است که هر کسی میتواند برای خود یک رسانهای خلق کند و برای رسانه خودش مخاطب جذب کند، نتیجهاش میشود شرایطی که امروز با آن مواجهیم.
در حوزه موسیقی هم این اتفاق میافتد، خیلیها خواننده نیستند، اما لباس خوانندگی تن میکنند و مخاطب دارند، خیلیها نقاش نیستند، اما گالری برگزار میکنند و نقاشی شان فروخته میشود، خیلیها که شاعر نیستند به اسم شاعر مخاطب کسب میکنند، این اتفاق دردنیای امروز میافتد و ما ناگزیریم از این وضعیت.
با تمام احترامی که برای شاعرانی که این شعرها را میگویند و برای مداحانی که این اشعار را میخوانند قائلم به عنوان کسانی که اهل بیت را دوست دارند و محبت اهل بیت در دلشان هست، اما به خاطر آثاری که از آنها منتشر میشود مورد احترام نیستند. کودکان تازه به دوران رسیدهای در عرصه مداحی هستند که نه شعر را میشناسند و نه اهل بیت را. این آدمها اگر درباره پدر و مادر خودشان شعری بخوانند با این لحن و ادبیات نمیخوانند.
تجربه به ما ثابت کرده این صداها بلند میشوند، اما ماندگار نمیشوند، قطعا سلیقه عمومی مردم پیچهای اینستاگرام نیست، شما تمام مخاطب فضای مجازی اینها را روی هم بگذارید، فرض بگیرید میشود دویست هزار نفر. این عدد در مقابل جامعه هشتاد میلیونی ایرانی و جامعه بزرگتر شیعی و حتی امت اسلامی، واقعا به یک درصد هم نمیرسد. برای همین نمیشود گفت آثاری که از اینها دست به دست میشود میتواند تاثیری جدی بر سلیقه عمومی بگذارد. نباید از این بترسیم که مداحی کشور به خاطر این نوع خوانش به انحراف کشیده میشود. مشکل انحراف در مداحی کشور چیز دیگری است؛ رسانه زدگی است. چه ذاکران جوان و چه میانسال نوعا در مقابل رسانه و به ویژه این پدیده اینستاگرام مرعوب شده اند. مرعوب اینستاگرام شدن موجب تهی شدن از معنا میشود. این اتفاقی است که درباره اش میشود ساعتها صحبت کرد.
این نکته مهم است، مرعوب اینستاگرم و فضای مجازی شدن، نتیجهاش میشود تهی شدن از معنا، وقتی قرار باشد در اینستاگرام زندگی کنید دیگر مجبورید هفتهای یک بار یک چیزی از خودتان در فضای مجازی بگذارید، آن موقع چه اتفاقی میفتد؟ تعدد کارها بالا میرود، اما کیفیت کارها و ارزش محتواییاش پایین میآید.
آفت دیگری که مرعوب این فضای مجازی و اینستاگرام شدن دارد، تهی شدن از معنویت است! به ما یاد دادند علمای دین، در آموزههای دینی مان هست که باید از شهرت دوری کنیم، اینستاگرام ما را به سمت مشهور شدن ترغیب میکند یعنی در فضای مجازی یک مداح و روحانی که باید دنبال دیده نشدن باشد، نه دنبال دیده شدن است. امروز آنچه آفت هیئت ماست یک نوع خاصی از مداحی نیست، مرعوب فضای مجازی شدن است.