گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، فاطمه بریمانی ورندی؛ امروز سیصد و شصت و پنجمین روز شهادت است. در این مدت نه چندان کوتاه آنقدر به بعد اخلاقی شخصیت حاج قاسم پرداختیم که شاید رفتارهای مدیریتی و نظامی وی در عرصههای مختلف منطقهای مغفول واقع شده است. بهراستی به فعالیتهای او در لبنان، درگیریهای یمن، سوریه، افغانستان، کودتای ترکیه و ... بسیار کمتر پرداخته شده.
وی از سال هفتاد و نه به فرماندهی نیروهای قدس سپاه پاسداران منصوب شد اما فعالیتهای نظامی خود را پیشتر از اینها در جنگ تحمیلی ایران و عراق در عملیاتهای والفجر هشت، کربلای چهار و پنج آغاز کرده بود و حال به عنوان فرمانده نیروهایی که بهمنظور آزادسازی قدس فعالیت میکردند، ایفای نقش میکرد.
در بسیاری از جریانات، حاج قاسم سلیمانی نه تنها به عنوان یک فرمانده نظامی بلکه به عنوان یک نیروی مدیریتی به سازماندهی شرایط میپرداختند. سید حسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان طی سخنرانیهای متعدد به نقش پررنگ حاج قاسم در جنگ سی و سه روزه اشاره کردند. حین وقوع این جنگ در لبنان، ایشان در سوریه حضور داشتند و فرماندهی کنترل درگیریهای آنجا را به عهده داشتند، اما پس از اطلاع از اتفاقات لبنان، به سرعت خودشان را به آنجا رساندند؛ چراکه ایشان معتقد بودند باید شرایط را خود از نزدیک رصد کنند تا بتوانند بهترین طراحی و جهتدهی نیروهای نظامی را داشته باشند. در جنگ سی و سه روزه حاج قاسم سلیمانی به عنوان یکی از فرماندهان نظامی مجرب که در عرصه بینالمللی که در جنگهای متعدد نقشآفرینی کرده بودند، حضور پیدا کرد و با طرح و برنامههای تاکتیکی نظامی خود توانست نیروهای مقاومت لبنان را ساماندهی کند و جنگی که ابرقدرتهای نظامی علیه لبنان به راه انداخته بودند را در مدت حدود یک ماه به سرانجام برساند و دشمن را در خاک کشور همسایه شکست دهند.
از دیگر رفتارهای مدیریتی ایشان میتوانیم به اقداماتشان در کودتای ۲۰۰۶ ترکیه و جلسهای که برای مدیریت شرایط در پانزده تموز _شب قبل کودتا_ برگزار کردند، اشاره کنیم. نورالدین شیرین یکی از تحلیلگران رسانهای این کشور، در برنامه قدس ترکیه بر نقش موثر حاج قاسم در جلوگیری از موفقیت کودتاچیان تاکید کرد. وی در این برنامه حاج قاسم را به عنوان فرزند کرمانی ایرانی میخواند و میگوید که ایشان در مقابل صهیونیسم و آمریکا ایستادگی کرد و گفت که باید از روی سینه من رد بشوید. سپس در قالب استفهامانکاری از مجری برنامه میپرسد که کدام یک از مردم ترکیه به عنوان یک وطندوست چنین کاری کرده؟ و حاج قاسم را شجاعترین مردم در مقابل امپریالیسم میخواند.
از مهمترین فعالیتهای نظامی ایشان که شاید یکی از ارزشمندترین آنها نیز به شمار میرود، بحث نابودی و ریشهکن کردن داعش بود. داعش یا همان دولت اسلامی عراق و شام که مروّج عقاید وهابیت در پوشش اسلام بودند، از سال ۱۹۹۹ در قالب گروههای مختلف بهصورت نیمهمستقل به فعالیت میپرداختند اما در سال ۲۰۱۱ همزمان با آغاز جنگ در سوریه آنان خود را به عنوان حکومت اسلامی معرفی کرده و در پی این هویتسازی کاذب، با نیروهای سوری به مقابله پرداخته و روز به روز تصراف خود را گسترش میدادند. شاید تعبیر مقام معظم رهبری از داعش به عنوان توده سرطانی یکی از هوشمندانهترین تعابیر برای این گروه تکفیری بوده، چراکه به سرعت در حال پیشروی بودند و شهرهای سوریه را یکی پس از دیگری نصیب خود میکردند.
در این خلال که داعش سیطره کامل بر سوریه را از هرچیزی به خود نزدیکتر میدانست،حاج قاسم سلیمانی به همراه نیروهای مخلص خود چنان برنامه و نقشه حرفهای علیه داعش ترسیم و اجرا کردند که تمام تصرفات داعش یکی پس از دیگری از تحت سیطرهشان خارج شده و موجب ضعف آنان شد و در بازپسگیری شهر ابوکمال که به عنوان آخرین محل تصرف داعش بود حاج قاسم سلیمانی شخصاً در منطقه عملیاتی حضور پیدا میکنند تا بر روند اجرای این عملیات نظارت داشته باشند. آنطور که شبکه المیادین اعلام کرده بود، سردار سلیمانی خود فرماندهی این عملیات را برعهده گرفته بودند. این عملیات نیز بعد از درگیری چند روزه با داعش، موفقیتآمیز بوده و بالاخره میتوانند شهر ابوکمال را هم پس بگیرند و عملاً وعده سردار سلیمانی که گفته بود ۳ ماه دیگر یا کمتر از ۳ ماه دیگر، "پایانِ داعش و حکومتش در این کره خاکی را اعلام خواهیم کرد" محقق گردید. در نهایت حکومت داعش با تمام تجهیزات و حمایتهای خارجی که از جانب کشورهای متجاوز به آنها میرسید، در سال ۲۰۱۷ به طور کامل نابود شد.
یکی از برجستگیهای مدیریتی حاج قاسم ارتباط نزدیکی بود که با نیروهایشان داشتند و سعی بر این داشتند که از نزدیک شاهد مسائل باشند. ایشان معتقد بود مدیری که در طبقه دوازدهم دفتر کارش بنشیند نمیتواند مشکلات را لمس کند و برای حل آن تلاش کند.
با توجه به اینکه گاهی در خلال جنگ، حضور در صحنه جنگ برایشان تهدید محسوب میشد، اما باز هم ترجیح میدادند که شرایط را از نزدیک بررسی کنند. شاید همین هوش عاطفی و مدیریت رفتاری سردار موجب میشد تا بتوانند بهترین نقشههای نظامی را در کمترین زمان با درنظر گرفتن تمام جوانب، ترسیم کنند. مردم سوری پس از نابودی داعش و آزادسازی مناطقی از سوریه، آزادی سرزمین خود را مدیون حاج قاسم میدانند چراکه ایشان همواره در تلاش بودند که هر تاکتیک نظامی با توجه به شرایط سرزمینی سوریه اجرا شود. همین موجب تسریع نابودی داعش و آزادسازی هرچه زودتر سوریه شد.
حاج قاسم سلیمانی خود را مرد جبهه مقاومت میدانست و نسبت به تمامی آشوبها و درگیریهای جهان اسلام حساس بود. این نوع نگرش او صرفاً برای دفاع از آرمانهای اسلامی نبوده بلکه اقداماتی از این قبیل یک نوع رفتار نظامی امنیتی حرفهای برای ایران نیز بهشمار میرود؛ چراکه اگر یک حکومت بتواند در کشور دیگری با دشمنانش مقابله کند و مانع از نفوذ و ورود دشمن به خاک کشور خودش شود، اقدامی هوشمندانه در راستای اهداف امنیتی خودش انجام داده. تمام این اقدامات نظامی نیازمند تقویت جبهه مقاومت بوده و حاج قاسم برای این امر اتحاد را در میان نیروهای نظامی ممالک تقویت میکرد چراکه معتقد بود تمامی ممالک آزاده و اسلامی، در یک مورد با هم مشترکند، و آن در مقابله و ایستادگی در برابر نظام سلطهگر و متجاوز است. شاید هم این آزادی اندیشهشان موجب میشد که هر کسی با هر عقیده و گرایشی، جذب شیوه مدیریتی ایشان در پی وقوع رخدادی شود.
همه نکاتی که گفته شد قطرهای از دریای وجودی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی هم نمیتواند باشد و هنوز ما نتوانستیم به تمامی ابعاد وجودی چنین سردار بینظیری پی ببریم. او همان است که لیبرمن رهبر حزب افراطی اسراییل خانه ما و وزیر دفاع سابق اسراییل دربارهاش میگوید: رژیم اسراییل در هر منطقهای از غزه گرفته تا لبنان و سوریه و یمن، نقش قاسم سلیمانی را به عنوان فرمانده سازماندهنده جبهه مقاومت ضد اسراییلی مشاهده میکرد و برای اسراییل سه مشکل اصلی وجود دارد: ایران، ایران، ایران.
فاطمه بریمانی ورندی - دانشجوی کارشناسی علومسیاسی دانشگاه تهران
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.