ترکیب جدید مجلس شورای اسلامی عهدهدار مقابله با بخشی از این ناکارآمدیها و یا در واقع مقابله با بخشی از همراهی داخلی با فشار خارجی با هدف تضعیف یا براندازی نظام شده است.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، هادی محمدی، کارشناس مسائل بینالمللی، در گفتگویی تحلیل و ارزیابی خود از دلایل شکست سیاست فشار حداکثری آمریکا علیه ایران را ارائه کرده است. مهمترین بخشهای این گفتگو در ادامه آمده است.
نقش رهبر انقلاب در شکست سیاست فشار حداکثری آمریکا
- اگر فرآیند هشت ساله مذاکرات هستهای و رسیدن به توافق برجام و پس از آن اجرای برجام را در نظر بگیریم، چهار سال از این دوره مربوط به سیاستهای اسرائیلی دولت ترامپ بود که مشوق اصلی این سیاست فشار حداکثری صهیونیستها و جریان اوانجلیستهای آمریکایی یا همان راستگرایان افراطی بودند.
- ترامپ با اتخاذ سیاست فشار حداکثری به دنبال آن بود که ایران را به کرنش، تسلیم و یا فروپاشی وادار کند و پشت این سیاست نیز اهداف گوناگونی از جمله اهداف منطقهای، ضد مقاومتی و براندازانه وجود داشت.
- مهمترین عاملی که اولین عنصر شکست حداکثری سیاست فشار حداکثری بود مقام معظم رهبری بودند و این هم نه به خاطر اینکه ایشان صرفاً رهبر جمهوری اسلامی است بلکه نامگذاریهای سالهای اخیر و رهنمودهای ایشان که معطوف به اقتصاد مقاومتی و تکیه به ظرفیتهای داخلی بود و از سوی دیگر ایشان تدابیری را اتخاذ کردند تا گرایشی که سعی داشت فشار حداکثری را به براندازی ایدئولوژیک انقلاب تبدیل کند، مهار کنند و نگذارند به نتیجه برسد.
- در حوزههای دیپلماسی، اقتصاد ملی و اقتصاد خارجی مسیرهایی به تدریج باز شد و در واقع بخشی از تدابیر و اقداماتی که فشار حداکثری را به شکست حداکثری تبدیل کرد به خاطر مجموعه رفتارها، مدیریت، تدابیر و رهنمودهای مقام معظم رهبری بود.
- یکی از اهداف فشار حداکثری این بود که از طریق فشار تحریمها و فشار اقتصادی یک دگرگونی و حرکت به سمت براندازی جمهوری اسلامی ایران در کشور ایجاد کند، اما از آنجا که ماهیت تحریمهای دولت ترامپ ضد مردم بود تا ضد دولت و ضد نظام، فضای عمومی جامعه به سمت واگرایی، بیاعتمادی و بدبینی نسبت به مجریان و کسانی که توافق برجام را رقم زدند، حرکت کرد.
- این شکاف در واقع سرمایههای آنها را سوزاند به نحوی که تیمی که طرفدار مذاکره، امتیازدهی و غربگرایی بود و تلاشی برای دور زدن و بیاثر کردن تحریمها نکرد، امروز با واکنش جامعه مواجه شده و از طرفی اقبال خود را به سیاستهایی که رهبر معظم انقلاب توصیه و ترویج میکردند، نشان داده است.
مجلس یازدهم ناکارآمدیها را پوشش داد
- در کشور سه قوه حاکمیتی وجود دارند که به جز قوه مجریه که در اختیار یک جریان سیاسی خاص است، قوه مقننه در دوره یازدهم وارد فاز فعالسازی اجباری دستگاههای اجرایی شده تا تحت عناوین مختلف بتواند جلوی هرز رفتن سرمایههای ملی و ناکارآمدی دستگاه اجرایی و فساد به شدت ترویجشده را تا حد ممکن بگیرد و یک روند مقاومتی را در مقابل مؤثر کردن سیاستهای تحریم و براندازی شکل دهد.
- ترکیب جدید مجلس شورای اسلامی عهدهدار مقابله با بخشی از این ناکارآمدیها و یا در واقع مقابله با بخشی از همراهی داخلی با فشار خارجی با هدف تضعیف یا براندازی نظام شده است.
- از دیگر سازوکارها و ابزارهای حاکمیتی مؤثر در مقابله با این سیاست ترامپ، ابزارهای در اختیار مقام معظم رهبری مانند سازمانهای با کارکرد اقتصادی، اجتماعی و خدماتی مانند مؤسسه برکت، سازمان بنیاد مستضعفان و نهادهایی مانند اینهاست که نقش به سزایی در فعالسازی بخشهای اقتصادی خرد و متوسط داشتند.
- مجموعه این کارکردها سبب شده که بانک جهانی رشد اقتعصادی سال آینده کشور را حدود ۳ درصد اعلام کند. در حالی که این رقم امسال منفی ۴ درصد بوده که این یک حرکت بزرگ را نشان میدهد.
نیروهای مسلح در بحرانها دست دولت را گرفتند
- نیروهای مسلح به ویژه سپاه هم در بخش قدرت دفاعی و نظامی و هم در بخش خدماتی و کمکرسانی عملکرد درخشانی داشتند و در حالی که دولت در مقابله با آسیبهای زلزله، سیل و پیامدهای ناشی از کرونا ناتوانی خود را نشان داد و این میتوانست جامعه را به شدت تحت تأثیر قرار دهد، کارکرد مثبت نیروهای مسلح در حوزه خدمت به مردم و کمکرسانی و برپایی نهضت کمکهای مؤمنانه در ایام کرونا، موجب شد سطح کارکردی سیاست فشار حداکثری به مثابه یک راهبرد ضد ملی شکسته شود.
- اگر هدف فشار حداکثری این بود که از طریق اهرم جنگ اقتصادی با مردم و نظام، کشور به سمت تسلیم شدن، ناتوانی و فروپاشی اجتماعی، اقتصادی و امنیتی حرکت کند در عمل با مجموعه تدابیر و اقدامات، این فشارها به ضد خود تبدیل شد و تحریمها را کاملا بیاثر کرد.