مسئول سازندگی بسیج دانشجویی گفت: جهادگران دانشجو سیلی بی عدالتی را میخورند؛ اما عطششان برای خدمت رسانی بیشتر میشود.
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، انقلاب اسلامی که نقطه عطفی در تاریخ کشورمان است با رهبری امام خمینی و مشارکت اقشار مختلف مردم در بهمن ماه ۵۷ به پیروزی رسید و حالا با ایستادگی همان مردم و با همان روحیه انقلابی و آرمانهایی که با آن، انقلاب کردند به چهل و دومین سال انقلاب میرسیم. انقلابی که ثمرات، آرمانها و اهداف زیادی را داشت که یکی از آنها کمک به مستضعفان و یاری رساندن به هم نوع در هر شرایط و بحرانی است، تشکیل جهاد سازندگی و در پی آن گروههای جهادی دانشجویی این هدف را معنا کرد، حالا که چهل و دو سال از آن میگذرد، هنوز هم مشارکت، جهادگرانه، وارد میدان شدن و کمک به هم نوع تفاوت چندانی پیدا نکرده و چه بسا ورود به این عرصه نسبت به گذشته پررنگتر و تکامل بیشتری پیدا کرده است.
گروههای جهادی دانشجویی یکی از ثمرات انقلاب اسلامی است که همواره بدون هیچ چشم داشتی در صحنه کمک و یاری رساندن به مردم مستضعف حاضرند. دانشجویانی که در برخی بحرانها زندگی شخصی خود را رها کرده و حتی جان خود را در یاری رساندن به مردم در حوادثی مانند سیل و زلزله و هر بحران دیگر فدا میکنند.
به منظور اطلاع از فلسفه تشکیل گروههای جهادی و عرصه فعالیت آنها با صادق مفرد، معاون سازندگی بسیج دانشجویی به گفتگو نشستیم تا این موضوع را مورد بررسی قرار دهیم.
خبرگزاری دانشجو: پیروزی انقلاب اسلامی با حضور و مشارکت مردم به ثمر رسید و بعد از آن مشارکت در جنگ و خدمت رسانی به محرومان توسط جهاد سازندگی ادامه پیدا کرد؛ اما رفته رفته مشارکت مردم در کشور کاهش پیدا کرد و سرانجام گروههای جهادی شکل گرفت. فلسفه تشکیل گروههای جهادی چیست و از چه زمانی و با چه اهدافی شکل گرفت؟
مفرد: بلافاصله بعد از انقلاب اسلامی در دانشگاهها بخصوص دانشگاههای اصلی کشور این دغدغه به وجود آمد که عدهای از دانشجویان به مناطق دور افتاده بروند و در آنجا خدماتی را ارائه دهند. ابتدا هم با مناطقی که دچار التهابات دوران طاغوت بودند و وضعیت مناسبی نداشتند، آغاز شد. در ابتدا دانشجویان دانشگاههای علم و صنعت، تهران، امیرکبیر وچند دانشگاه دیگر تیمهای دانشجویی خود را به این مناطق اعزام کردند.
یکی از اساتید دانشگاه تهران ایدهای را خدمت امام(ره) برد و گفت: کارهای جهادی این مدلی را در قالب تیمهای ده و بیست نفره انجام دادیم که حضرت امام(ره) مسئله را بزرگتر و اساسیتر دیدند. یک سال پس از پیروزی انقلاب پیام تشکیل جهاد سازندگی را دادند. جهاد سازندگی با این هدف و با سخن امام که «ویرانی زیادی حاصل از دوره ستم شاهی در کشور به وجود آمده این ویرانی از آن مردم است و آباد کردنش به دست مردم است» تشکیل شد. همانجا امام از همه اقشار مردم از جمله دانشجو، کشاورز و کسبه دعوت می کنند که مشارکت کنند؛ چیزی شبیه دعوتی که برای جهاد سازندگی بود که ازهمه دعوت کردند این ویرانیها را از بین ببرند.
شهید بهشتی طرحی را به امام ارائه داند و نهایتا منجر به تشکیل جهاد سازندگی شد
این اتفاق ذره ذره پا گرفت، شهید بهشتی با ارائه طراحی و با طراحیهای دیگران تقریبا به یک ساز و کاری تحت عنوان جهاد سازندگی رسیدند. سرانجام به عنوان یک نهاد سازمان دهی پیدا کرد و در کنار وزارت خانه و دستگاهها کار خود را آغاز کرد. حتی گفته میشود که در اوایل انقلاب کشور دو بال جدی داشت که یکی سپاه و دیگری جهاد سازندگی بود، هر کدام مخاطبانی را با خودش همراه کرده بود و اهدافی را دنبال میکرد.
شکل گیری جهاد سازندگی از بدنه دانشجویی بود که سوابق و مستندات آن در کتابهای دوران تشکیل جهاد سازندگی موجود است. وقتی به جنگ میرسیم، چون عقبه، عقبه دانشگاهی بوده، بچههای جهاد سازندگی عموما مهندسی جنگ را به عهده میگیرند. آنها را به دلیل اختیارات و فعالیتهایی که از لحاظ مهندسی در آن دوران داشتند به عنوان سنگرسازان بی سنگر میشناسند.
نگرانیهایی که شهید آوینی برای جهاد سازندگی داشت
جهاد سازندگی در اصل در ایام دفاع مقدس مدل جبهه و جنگ بود و بعد از آن جهاد دچار بروکراسی و تبدیل به وزارت خانه میشود. در یادداشتهایی مانند یادداشتهای شهید آوینی موجود است که میگویند ما رفتیم ادارات را جهادی کنیم، جهاد اداری شد. نگرانیهایی از حیث اینکه این جهاد مجموعه جوشیده از مردم است، نباید سازمان شود. متاسفانه این اتفاق میافتد و در سال ۷۹ جهاد سازندگی با وزارت کشاورزی ادغام و وزارت جهاد کشاورزی نام میگیرد. با این اتفاق بلافاصله رهبر انقلاب پیام تشکیل بسیج سازندگی را میدهند. از بسیج و وزارت جهاد کشاورزی دعوت میکنند که دستگاههای دولتی تامین عرصه کنند، بسیج هم مردم را سازماندهی کند و از این فرصت جوانان و از اوقات فراغتشان استفاده کرده و کارهای جهادی شکل بگیرد.
از ابتدای انقلاب کارهای جهادی مرسوم بود، ولی به این شکل که گروههای جهادی اعزام شوند از سال ۷۹ شکل گرفت و نظم جدی تری پیدا کرد. بدنه جهادی کشور تشکیل شد. در ابتد ۳۰ تا ۴۰ گروه جهادی بودند و به مرور زمان تعداد آنها افزایش یافت. در آن سالها ۳۰۰۰ گروه جهادی به مردم خدمات رسانی میکردند. این روند در سراسر کشور تا دو سه سال گذشته ادامه یافت، اما در چند سال اخیر توجه و تمرکز کشور به موضوعات جهادی بیشتر شد. عنایت ویژه حضرت آقا به این موضوع در طراحی که برای گام دوم انقلاب داشتند، گروههای جهادی را به عنوان یکی از مجموعههایی یاد می کند که جلودار است، سازماندهی میکند و نظم میدهد.
رهبر انقلاب در طراحی بیانیه گام دوم انقلاب جایگاه خاصی را برای گروههای جهادی قائل شدند
در دیدار دانشجویی اول خرداد سال ۹۸، این دیدار اولین دیداری بود که رهبر انقلاب بیانیه گام دوم را باز و اشاره میکنند که جوانان به مدیریت کشور وارد شوند. میگویند کارهای خدمت رسانی و جهادی از بهترین کارهای دانشجویی است و میفرمایند هر چه قدر رشد و توسعه پیدا کند و عمومی شود این یک اتفاق بزرگی است.
سیر حرکتهای جهادی در کشور اینگونه بود که ابتدا مبتنی بر نیاز کشور و ویرانی روستاها بود. عده ای از جوانان در این زمینه فعالیت کردند و بعد از آن با آغاز جنگ تحمیلی به مهندسی جنگ پرداختند؛ اما الان نگاهی که به جریان جهادی در کشور میشود نگاهی از جنس تمدن سازی و گفتمان سازی است. خدماتی که الی ماشالله در روستاها و مناطق شهری و غیرشهری انجام میدهند. این روند تا کنون به لحاظ کیفی و کمی رشد قابل توجهی داشته؛ یعنی میزان افرادی که درگیر کارهای جهادی بودند افزایش پیدا کرده و بهتر شده است. جنس ورود بچههای جهادی به مسائل پیشرفت، عدالت و مناطق محروم تخصصیتر و حرفه ایتر شده است.
از مجموعه بیانات رهبری در خصوص گروه های جهادی، منشور جهادی را تنظیم کردیم. رهبر انقلاب برای کار جهادی جایگاهی خاصی قائل هستند؛ با این توصیف که این کار، یک کار خودجوش مردمی و جهادی است و جنسش، بسیج کردن مردم برای پیشرفت و آبادانی کشور است که دارای الزاماتی از جمله عشق، ایمان، بصیرت و همت است که لازم است این عناصر وجود داشته باشند که کارهای جهادی شکل بگیرد. حتی رهبری برای هر کدام از این عناصر علتهایی را ذکر کردند، برای مثال گفتند اگرعشق نباشد انگیزه و شور حال هم نیست، اگر بصیرت نباشد، راه را اشتباه میروند، اگر پشتکار نباشد خسته میشوند و در مجموع کار جهادی را به این معنا تعریف کردند.
بخش زیادی از صحبت رهبری ناظر به پیامدهایی است که برای رشد گروههای جهادی است که برای خود افراد شرکت کننده در اردوهای جهادی جالب است. فارغ از اینکه جهادگران به مناطق محروم میروند اشتغال ایجاد میکنند، ساختمان میسازند و یا خدمات فرهنگی و آموزشی ارائه میدهند، هدف از برگزاری اردوهای جهاد خود دانشجویان هستند که در این فضای تربیتی قرار میگیرند، نمیتوانیم میزان رشد این افراد را بسنجیم که چه مقدار بود، اما میتوانیم جامعه مخاطب را ببینیم که کمتر و یا بیشتر شده است. در فضای دانشجویی در حال حاضر به جامعه مخاطب ۲۰۰ هزار دانشجو رسیدیم که مستقیما درگیر کار جهادی هستند و رشد بسیار خوبی در چند سال اخیر داشته است. ولی این اثرگذاری در بین افراد اثرگذاری غیرمستقیم است.
جامعه مخاطب دانشجویان جهادی در سالهای اخیر رشد قابل توجی داشته و به 200 هزار نفر رسیده است.
کار جهادی اثرگذاری دیگری بر مناطق دارد که برکت آن قابل مشاهده است. در مناطق اثرگذاری، بخشی از آن امید افرینی است اینکه دانشجویان به مناطق میروند، به سفیر کار و تلاش تبدیل میشوند و آنجا را احیا و زنده و امیدوار میکنند نتیجه این می شود دانشجویی که تخصصش این نیست و بدون هیچ پشتیبانی کارهایی را انجام می دهد، این انگیزه بین مردم مناطق محروم ایجاد می شود که می گویند ما هم میتوانیم با دست خودمان منطقه را آباد کنیم. یک بخش دیگر خدماتی هست که ارائه میدهند و پیامد سوم کارجهادی تمدن سازی و جامعه سازی است. یک حرکت عمومی در کشور ایجاد کردن و رفتن به سمت تمدن نوین اسلامی،ایدهی اصلی کار جهادی است که می توان گفت بیشترین اثر باید در این مسئله باشد.
سال گذشته که خدمت رهبری رسیدیم، روی پیامدهای فیزیکی کار جهادی و اینکه اشتغال ایجاد کردیم و کارهای دیگری انجام دادیم صحبت کردیم، برایمان جالب بود در آن دیدار آقا خیلی استنادی به آن بخش از صحبتها نکردند به همین کفایت کرده و تاکید کردند که هر چه قدر جلوتر رفتید، توانمندتر شدید و این را ده تا صد برابر تقویت کنید. برسید به قلههایی که دیگران شما را نشان بدهند و بگویند اینها چه قدر حرفهای شدند.
عمومی شدن گفتمان جهادی مطالبه رهبری از جهادگران
موضوعی که رهبر انقلاب در دیدار جمع جهادی مطالبه کردند عمومی شدن گفتمان جهادی بود که الان ما باید موفقیتمان را با این مسئله که سال گذشته آقا مطرح کردند، بسنجیم. آقا فرمودند شما، ده تا ۱۵ درصد جوانان را نهایتا تشکیل میدهید، مابقی مردم چی. و اشاره کردند که محروم لزوما اینهایی نیستند که شما به آنها خدمات میدهید آنهایی محروم هستند که در بین بچههای جهادی نیستند و نمیتوانند خدمت جهادی کنند، اینها محرومیتشان بیشتر است به داد این دسته از محرومین برسید؛ بنابراین ما اگر افق رشد گروههای جهادی را بخواهیم در این نقطه قرار دهیم خیلی عقب هستیم و با آن فاصله جدی داریم. هنوز نتوانستیم بخش عمدهای از جامعه و جوانان را درگیر کار جهادی کنیم. ناظر به این مسئله عقب هستیم. اما ناظر به کیفی شدن کار جهادی، کار رشد خوبی داشته، اوایل گروهها در محیطهای روستایی کار میکردند، اما الان در حاشیه شهرها و در شهرهای بزرگ کار میکنند گستردگی شان افزایش پیدا کرده و در همه عرصهها حضور دارند؛ سردرمدار همه بحرانها بچههای جهادی هستند در حوزههای مختلف علمی، فرهنگی و اشتغالزایی هستند و در بخش اشتغال کارهای موثری صورت گرفته است.
این پراکندگی جغرافیایی، عرصهای و مخاطبی اتفاق افتاده و اخیرا در یکی دو سال اخیر ورود گروه های جهادی مسئله محوری شده به این معنی که صرفا خدمات ارائه ندهند؛ بلکه باید مسئله و مشکلی را برطرف کنند، اینها اتفاقات خوبی است که رخ داده است.
در ادامه تخصصی کردن کارهای جهادی به نقطهای رسیدیم که جهادگران میتواند بار بردارند، کار اصلی و و ویژه تری انجام دهند. شاید میتوان گفت این دانشجویان فارغ التحصیلان جهادی در حوزههای پیشرفت و محرومیت زدایی هستند، منتهی در این افق رشد، رشد قابل توجه بوده و انتظارمان بیش از این نیست؛ چرا که بدنه ما بدنهای است که در دوره کارشناسی درس میخوانند کارها و فعالیتهای دیگری دارند و نمیتوانیم بلند مدت با گروهها و دانشجویان کار کنیم.
به لحاظ رسیدن به آن سطح از کارهای که گفتمان جهادی عمومی شود، اتفاقات خوبی افتاده، ولی باز خیلی عقب هستیم. در قصه کرونا
بیش از 13 هزار جهادگر دانشجو در بحران کرونا وارد میدان خدمات رسانی شدند
سال گذشته تقریبا پیش بینی ما ۱۲ و ۱۳ هزار نفر جهادگر برای حضور در اردوهای جهادی بود، که با شیوع کرونا احساس کردیم که حضور جهادگران کاهش چشمگیر داشته باشد، بالاخره خانوادهها مخالفت میکنند وعرصه، عرصهای ناشناخته است هر کسی نمیتواند خدمات ارائه دهد، اما برای ما جالب بود که نوروز سال گذشته مشابه سالهای ماقبل همان جمعیت از دانشجویان آمدند و فعالیت کردند وحتی بخش زیادی از این دانشجویان جمعیت جدید بودند. دانشجویانی بودند که شاید مایل به حضور در اردوهای هجرت هم نبودند، اما در بیمارستانهای نزدیک خودشان حضور پیدا کردند و خدمات ارائه دادند، در حوزه شهری کار کردند و نشان دادند بحرانها همیشه فرصت است، طیف جدیدی از جریان جهادی به خاطر کرونا به جمعیت جهادگران اضافه شد. ولی همچنان با افق صد در صدی و درگیر شدن جوانان که رهبر انقلاب گفتند فاصله داریم.
خبرگزاری دانشجو: چقدر گروههای جهادی ضعف و کم کاری دستگاههای متولی را باید جبران کنند؟
مفرد: سیر ورود مردم به کارهای جهادی اینگونه بود که وقتی پیروزی انقلاب رخ داد، گفتند مردم انقلاب شده دیگر نگران نباشید کنار بروید، حکومت و دولت ویرانیها را برای شما میسازد؛ حتی در موضوعات فرهنگی به امام گفتند که ما قبلا به صورت پنهانی هیئت برگزار میکردیم و حالا باید هیئت سازمانی باشد، که امام گفت دستگاه امام حسین (ع) باید مردمی پیش برود و اگر سازمانی میشد مطمئن باشید الان به این عظمت نه اربعین و نه هیئتی داشتیم. فقط کافی بود این مسائل نیز لنگ بودجه و مجوز باشد که کاملا به بن بست میرسید.
در حوزه محرومیت زدایی گفتند نظام این کار را انجام میدهد و مردم کنار بروند وقتی ذره ذره جلو رفتند، گفتند که نظام به تنهایی نمیتواند کار کند و باید نیروهای مردمی از جنس جهاد سازندگی به روستاها کمک کنند، جلوتر که رفتیم با این پدیده مواجه شدیم. با اینکه مردم به عنوان مداخله گر از شهرهای دیگر که وضع مالی بهتری دارند، ولی باز هم مردم آنجا نظاره گر هستند.
جهاد کردن مردمی شد؛ اما مردم منطقه درگیر نشدند. یک پله جلوتر که رفتیم، گفته شد در کار جهادی و رسیدگی به محرومین وقتی مردم منطقه درگیر نشوند، اتفاق خوبی نیست. حتی سال گذشته در دیدار با رهبر انقلاب یکی از جهادگران گفت بیست سال است کار جهادی میکنم و رهبری بلافاصله گفتند آیا توانستید مردم منطقه را درگیر کنید یا خیر، یعنی اگر کاری در این زمینه نکردید موفق نبودید.
نه تنها باید کار جهادی کرد؛ بلکه باید به نقطهای برسیم که مردم منطقه را درگیر و با همکاری یکدیگر محرومیت را برطرف کنیم. در صحبتهای امام موسی صدر داریم که میگوید منطقهای از محرومیت خارج نمیشود؛ مگر اینکه مردمش از محرومیت آن را دربیاورند. پس پیشرفت و رفع محرومیت فقط کار جسمی نیست؛ بلکه باید مردم به نگاهی برسند که خودشان محرومیت را رفع کنند.
الان به این نقطه رسیدیم که نه تنها ما باید در منطقه حضور پیدا کنیم؛ بلکه باید مردم نیز مشارکت کنند، هستههای جهادی باید تشکیل شود و گروههایی که از تهران یا شهرهای بزرگ میروند پشتیبان آنها باشند؛ یعنی در اصل باید کار را آنها انجام بدهند. در بشاگردی که بیست واندی است که گروههای جهادی فعالیت میکنند و همین گروهها در زلزله کرمانشاه، سیل و سایر حوادث به استانهای دیگر کمک کردند. بچههایی که اوایل انقلاب از دیگران کمک میگرفتند، خودشان هسته و گروه جهادی تشکیل دادند و به شهرهای دیگر خدمات رسانی میکنند.
ادبیاتی مانند مساوات که رهبری به کار برده، نسخه جلوتر از کارهای خیریهای است که در دنیا مرسوم است. الان کشور ما به لحاظ تاریخی شاید برترینها نباشد؛ مثلا انگلیس و آمریکا کارهای خیریهای دارند؛ اما ما وقتی ادبیاتی به عنوان مساوات را به کار میبریم یعنی نسخه جدید اتفاقات جهادی به این سمت است که شبکه اجتماعی از مردم تشکیل شود که خودشان واکسینه بشوند و حواسشان به همدیگر باشد. اگر در یک منطقه حاشیه شهر و محله همه هوای همدیگر را داشته باشند، آن منطقه آباد میشود.
این اتفاق علاج واقعی است، شاید بگویم با کار جهادی به معنای واقعی کشور آباد نمیشود؛ اما با آدمهای جهادی کشور آباد میشود؛ این شعار نیست و واقعیت است. این افراد لزوما مسئولیتی ندارند. اینگونه نیست که فقط دانشجویان را به اردوهای جهادی ببریم که مسئول شوند و کار جهادی انجام بدهند؛ بلکه کشور هم به مدیر جهادی وهم مردم جهادی نیاز دارد؛ یعنی با هم بودن اینها با یکدیگر کشور را در این حوزه واکسینه میکند.
سیری که اتفاق افتاده نوع نگاه و توجه به این مسائل است. انقلاب کشور ما مردمی بوده و تا الان هم مردم این انقلاب را جلو بردند و هزینه دادند. سی هزار شهید یعنی هزینهای که مردم دادند و از اینجا به بعد هم مدل، مردمی است، پروسه پیشرفت در کشور که مسئله محرومیت است، یک پروسه جمعی است؛ پس به این مسئله ارتباطی ندارد که دولت بهتر سر کار بیاید، کلا به این سمت حرکت کردن به نظرم اتفاق ویژه است.
خبرگزاری دانشجو: کنار هم بودن مردم و دولت برای کارهای جهادی به چه صورت است؟ آیا دولت همکارهای لازم را با گروههای جهادی که به شهرها اعزام میشوند، دارد؟ یا مانع فعالیت آنها میشود؟ مشکل اصلی که دانشجویان جهادی درعرصه خدمت رسانی با آن درگیر هستند، چیست؟
مفرد: اولا هر چقدر کشوری به لحاظ حاکمیت و دولت قوی باشد، به این معنا نیست که دانشجویان جهادی میتوانند بیلها و اهدافشان را کنار بگذارند و کشور به نقطه کلیدی و آبادانی برسد؛ بلکه افق، افق تمدنی و رشد کردن آدمهاست، در ضمن کار جهادی به تنهایی شدنی نیست و در کنار دولت باید کارهای جهادی انجام شود.
جهادگران کارهای جهادی و مردمی را در امتداد کارهای دولتی میبینند. بماند که الان در دوره و شرایطی هستیم که به جریان مردمی بها نمیدهند. مثلا در ستاد ملی مبارزه با کرونا نمایندهای از مجموعههای مردمی را نمیبینیم که حضور داشته باشد. مشکل ما در این نقطه است، بدنه مردمی خودش را در ادامه حاکمیت تعریف می کند و کمک میدهد، ولی اینکه چه بخش از دستگاههای دولتی و مسئولین ما اینها را در کنار خود و کمکشان را میبینند این اتفاق کامل نیفتاده است. ایراد و گلهای که داریم همین است، در دیدار رهبری هم این گله را مطرح کردیم و ایشان این گله را تایید کردند و گفتند این ایراد وارد است.
ما با کشورهای دیگر که چنین مردم خوبی ندارند، تفاوت داریم؛ برای مثال اگر در فرانسه سیل بیاید مردم اینگونه پای کار نمیآیند، ولی همان قوانین و ضوابطی در ستاد ملی بحران وجود دارد که در کشورهای دیگر وجود دارد. ما چنین مردم پای کار داریم، یک چنین گروههای جهادی و ضرورت بالقوه و ویژه داریم؛ اما به این ظرفیت نگاه ویژه در سیاست گذاری ها، برنامه ریزی و در اجرا نمیشود. نهایتا در اجرا کار به بدنه جهادی واگذار میشود و آن هم جهادی میرود از دستگاه مسئول به زور کار را میگیرد و میگوید ماموریت را واگذار کن من رایگان انجام میدهم.
جهادگران باید کار پژوهشی کنند. ببینند آب از کجا گل آلود میشود و فقط ظاهر را نبینند که مشکلات را برطرف کنند. باید ببینند چه چیزهایی منجر به حاشیه نشینیها شده و آنها را تقویت میکند. در کنار این که به حاشیه شهرها میروند و خدمات ارائه میدهند، مشکلات و مسائلی که منجر به پررنگ شدن حاشیه نشینی در شهرهای بزرگ در کشور شده، مسئله را فهم و با آنها مبارزه کنند و از ظرفیت سایر بخشهای دانشگاهی که مطالبه میکنند میتوانند مطالعاتی از این جنس را به آنها ارائه دهند که ما مسئله از این جنس را رفتیم کف میدان و درک کردیم.
رهبری به بدنه جهادی به عنوان بدنهای نگاه میکند که از نزدیک با مسائل مردم آشنا هستند و فرق دارند با کسانی که کتاب و مقاله میخوانند، صحبت میشنوند. اینها رفتند و از نزدیک مشکلات مردم را لمس کردند، میتوانند پیگیری کنند در کنارش به این نقطه اکتفا نمیکنند. شاید تفاوتشان با بچههای جنبش عدالتخواه و مجموعههای دیگر که مطالبه میکنند این است که خودشان هم وارد میدان عمل میشوند. به این بسنده نمیکنند به اینکه یقه مسئولی را بگیرند که چرا فلان کار را نکردی در کنار مسئولاین خودشان کار را انجام میدهند، اگر اینها همه کنار همدیگر نباشد. چند درصد بودجه کشور دست بچههای جهادی است چند درصد با بودجههای مردمی میتوان کشور را مدیریت کرد اینها باید به نوعی با هم گره بخورد تا مشکل حل شود.
خبرگزاری دانشجو: گروههای جهادی با چه آسیبها و مشکلاتی مواجه اند؟ برای افزایش بهروری گروهها چه اقداماتی انجام شده؟ آیا ابزاری برای همگرایی گروههای جهادی وجود دارد؟ ساختارمند کردن گروههای جهادی نیاز است یا آفت محسوب میشود؟
مفرد: اگر بخواهیم مسائل و مشکلات گروههای جهادی را آسیب شناسی کنیم، اصل اتفاق این است ظرفیت ویژهای به نام گروه های جهادی در نظام وجود دارد و هر سال یک جمع زیادی به آنها اضافه میشود، که توانمند هستند و شاید اولین بار که به اردوی جهادی میروند از سر کنجکاوی است، ولی هر باری که میروند دغدغه مندتر میشوند، عطششان بیشتر میشود و شاید دوست دارند بیشتر بیایند و میتوان گفت سیلی ناعدالتی را دراین روستاها و شهرها میخورند، اما دوست دارند در این مسیر کارهای بزرگتری را انجام دهند.
اما این بدنه آن چنان متصلی نیست و به نوعی باید بگویم که منفصل است. ما نمیخواهیم جهادی را سازمانی کنیم که ذیل کدام ارگان و سازمان است. بسیج کارش بسیجی کردن است، ولی اگر بخواهیم بگوییم اتصال سازمان یافته میخواهد که نهادهای دولتی داشته باشد. عرض ما این است بچههای جهادی در لایه سیاست گذاری کشور نیستند. مثلا دانشگاه امیرکبیر ده سال است که در منطقه خراسان فعالیت میکند و به مشکلات منطقه مسلط است. اگر قرار است اتفاقی در این منطقه بیفتد میتواند اعلام کند که راهکار حل مشکلات این است. اما متاسفانه اهمیتی به کارهای جهادی داده نمی شود.
صندلی، کرسی و نقطه اتصالی حداقل بین نخبگان و افرادی که کار جهادی بزرگ انجام میدهند با بدنه سیاست گذاری کشور وجود ندارد. که در این زمینه پیشنهاداتی داریم، به رهبری ارائه دادیم که اینها صندلیهایی در حوزههای برنامه ریزی کشور که تصمیم گیری میشود، داشته باشند. در بحرانها همین طور، همچنان که در سه بحران اخیر، جهادی خیلی بین مردم شناخته شد. در زلزله و سیل و کرونا، اما همچنان با وجود چنین نقش پررنگی حضور و یا صندلی به نام صندلی گروه جهادی در ستادهای بحران کشور نداریم.
فرض کنید اگر طرح حاج قاسم که توسط مردم انجام می شود هزاران اتفاق دیگر در حوزه کرونا رخ میداد. شان و جایگاهی که دستگاهها باید برای گروه جهادی قائل باشند، آن شان را قائل نیستند. برخی فکر میکنند شان کارهای جهادی یک بخشی از آن کار خوب و مردمی است و به همین حد کفایت کرده، این طرز فکر دارد به خود بچههای جهادی تزریق میشود و اهداف جهادگران را کوچک میبینند و اجازه نمیدهند که دانشجویان گامهای بلندی بردارند.
رهبر انقلاب سال گذشته در پیامی که به گروه های جهادی دادند و مطالبهای که داشتند فرمودند شعار عدالت و پیشرفت را همگانی کنید. این جنس کارها از بدنه جهادی انتظار میرود و آن هم عمومی کردن عدالت و پیشرفت است. از طرفی میگوییم کار جهادی مردمی است، اعتقاد ما این است و در آیه قران هم داریم. بدنه جهادی در این جایگاه و موقعیت نشسته، نه در موقعیت ساختمان سازی و صرفا خدمات فیزیکی و پخش بستههای حمایتی. متاسفانه بازتاب رسانهای کارهای جهادی فقط کارهای اولیه است و این نیست که چه قدر مردم را پای کار آورده و درگیر کارهای جهادی کردند.
یک باز طراحی متناسب با این اهداف نسبت به جریان جهادی باید شکل بگیرد. این مسائل از ابتدا بوده، هست و خواهد بود و شاید باید بگویم که یکی از مشکلات شکل گیری کار جهادی کمبود امکانات است، جایی که امکانات باشد کار جهادی هم شکل میگیرد.
در موضوع کرونا هم بچههای جهادی نشان دادند که نسبت به شرایط میتوانند تغییر حالت پیدا کنند. قبلا به شهرها اعزام میشدند که یه دوره چند روزه در سال بود، اما الان تمام سال را دارند خدمات ارائه میدهند. نگرانی که از این جهت داریم این است که این جنس کارها در رده جهادی بخواهد، بماند و اپیدمی شود و کارهایی از جمله هجرت را کم رنگ کند.
برای نوروز امسال در مجموعه بسیج دانشجویی طراحیها و برنامه ریزیهایی شده که برای ایام نوروز اعزامها به مناطقی که آلودگی جدی ندارند و قرمز نیستند را داشته باشیم.اعزام به این مناطق با جمعیت کم، با رعایت پروتکلها و با این عنوان که عرصه کرونا را هم به خدماتشان اضافه کنند باشد. خدمات بهداشتی، درمانی و مشاورهای و این جنس کارها باشد. هدف این است دوره های هجرتها را شروع کنیم که تقریبا این دورهها آغاز شده و دانشگاههای اصلی کشور کارهایشان را شروع کردند.
احتمالا دو تا سه قرارگاه در جزیره هرمز، خوزستان و مازندران داشته باشیم، قرارگاهها زمان بندی به گونه ای است که اجتماع نشود. احتمال میدهیم امسال نزدیک به ده هزار دانشجوبرای کارهای جهادی هجرت اعزام داشته باشیم.
البته نگران این مسئله هستیم که نسل جدیدی از جهادگران که دارد شکل میگیرد، احساس کند کارهای جهادی همین کارهای خیریه است که این مدل کارها در دزار مدت در مواجهه با مناطق محروم کفایت نمیکند. اخیرا کارهایی برای گسترش فعالیتها داشتیم از جمله پویش «دست به دست تولید» و کارهایی از این جنس که حتی در شرایط کرونایی بچهها در لایه توانمندسازی ورود پیدا کنند، کارهای اقتصادی کرده و به کسب و کارهایی که از کرونا آسیب دیدند، کمک کنند و نوع ورود به کرونا را به سمت فعالیت های اقتصاد تغییر دادیم.