سالهاست که آموزش آکادمیک پذیرای رشته طراحی لباس است. ظرف مشکلات حیطه آموزشی این رشته خالی نیست. نخ کمکاریها و کمبودها آنچنان دراز است که پیدا کردن ابتدا و انتهای آن تلاشی مضاعف می طلبد و شاید به کلافی سردرگم تبدیل شده است.
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- فاطمه احمدی؛ ترمهای پایانی رشته طراحی لباس را سپری می کنند. روزهای ژوژمان طراحی لباس برایشان به مهمانی میماند که میزبانی آن را دانشگاه بر عهده گرفته است. چند ماه زحمت مدرس و دانشجو به پایان میرسد و جای همه اتودهای اولیه دیروز، تصاویر پر رنگ و لعاب و لباسهای طراحی شده امروز مینشیند. پشت این همه هیاهو, جمله «از این آموزشها آبی گرم میشود؟» ذهن دانشجوی گوشه سالن را پر میکرد. به نظرش اگر طرحها از قاب مستطیلی بیرون میآمدند و جان میگرفتند, از دست برخی طراحان تحصیلکردهشان گله میکردند.
با شنیدن اسم رشته طراحی لباس ممکن است اذهان به سمت کشیدن چند خط و منحنی و تصویرسازیهای رنگی برده شود. چیزی که در ظاهر ممکن است با نقاشی سر سوزن تفاوتی نکند. اما اگر ذره بین را برداریم و با مقیاس مناسبی بررسی کنیم, از سطحی نگری فاصله خواهیم گرفت. وقتی قرار است یک رشته دانشگاهی دایر شود، معمولاً ابتدا یک خلأ در صنعت احساس میشود و درخواست صورت میگیرد. طراحی لباس هم از این قافله عقب نمانده است و سالهاست که آموزش آکادمیک پذیرای چنین رشته ایست. ظرف مشکلات حیطه آموزشی طراحی لباس نیز خالی نیست. نخ کمکاریها و کمبودها آنچنان دراز است که پیدا کردن ابتدا و انتهای آن تلاشی مضاعف می طلبد و شاید به کلافی سردرگم تبدیل شده است. هرچند هم که کلاف آموزش آکادمیک سردرگم باشد شانه خالی کردن برای باز کردنش پیچیدگی مسئله را چند برابر میکند.
ترازوی بازنگری در آموزش آکادمیک طراحی لباس
اولین شرط در تألیف کتب دانشگاهی این است که اینگونه کتابها باید براساس سرفصلهای وزارت علوم و نیاز آموزشی دانشجویان باشد. برطرف كردن نيازهاي آموزشي در كنار جامعه محوري آموزشها- خصوصا در حوزه طراحی لباس- مطرح است اما جامعه محور بودن در اغلب كتب رنگ باخته است. اينجاست كه حرکت مهره بازنگري و تجزيه و تحليل محتواي کتابها سهم بسزایی دارد.
به فرآیند ترميم زیرساختهای آموزشی بايد فرصت داد تا پختهتر شود. بازنگري، ارزشيابي و تجديدنظر اصولي و علمي در کتب حوزه طراحي لباس زماني اثرگذارتر خواهد بود كه با صنعت جهانی مد و اتفاقات پیرامون آن پيوند برقرار كند. پیوندی که با فرهنگ جامعه نیز هم پوشانی داشته باشد. تجديد چاپ ساليانه کتب دانشگاهی بدون تغييرات اساسي و کاربردی در سرفصلها, فاصله ما را تا محتوای مطلوب روز به روز زيادتر مي كند. لازم به ذکر است که اقداماتی از جنس تالیف کتب و بومی سازی محتوا به موازات کارهای عملی مورد تاکید است.
ربابه غزالی, عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا و استاد طراحی لباس, در گفتوگو با خبرگزاری دانشجو ميگوید:« طرح تالیف کتاب در حوزه طراحی لباس شروع و انجام شده است. حمایت های پژوهشی از جانب وزارت علوم و نهادهای مربوطه نقطه عطفی در جهت بهبود آموزش رسمی است. علاوه بر کتب, برای رسیدن به استانداردهای تعیین شده باید مقالات و نشریات علمی که حاصل مطالعه و پژوهش هنرجویان و حتی اساتید است در بطن این بومی سازیها وارد شود. یکی از دغدغههای جدی کارگروه ساماندهی مد و لباس کشور بررسي مقالات دانشگاهی اين حوزه است؛ به طوريكه به صورت هدفمند مورد استفاده قرار بگيرند و مانند برخي از فعاليتها خاك نخورند. گرچه فاصلهمان تا مطلوب زیاد است اما بسیاری از پراکندگیها طی سالهای اخیر تا حدودی به تجمیع رسیدهاند.»
اين موضوع را از اين ديد مي توان نگاه کرد که مقالات پربازده در سطح كلان مورد بررسی قرار گیرند و از عصاره آنها در تالیف كتب آموزشي بهره برد. دستیابی به یک خروجی مناسب در این زمینه مستلزم این است که بودجه قابل قبولی صرف پروژههای تحقیقاتی و مقالات شود. با رویکردی علمی و فرهنگی در این زمینه، سهم پروژههای دانشگاهی در جریان مدسازی بیش از پیش افزایش پیدا میکند.
فاطمه صالح, از فارغ التحصيلان این حوزه, در زمینه بازنگری سرفصل دروس دانشگاهی اشاره میکند:« گلهمندی نسبت به سر فصلهای آموزشی همیشه وجود داشته است. از بیشتر محتویات دروس نظری باید فاکتور گرفت و به دروس عملی اضافه کرد. دانشگاه تنها روش کار را نشان می دهد و در اغلب موارد, تنها بخش کوچکی از تکنیک های تئوری به صورت عملی به مرحله اجرا میرسند. من به عنوان یک طراح لباس باید با صنعت پوشاک, بازارکار و هم چنین طراحان سرشناس و تولیدکنندگان بزرگ آشنایی داشته باشم اما دریغ از اشارهای قابل توجه در سرفصلهای دانشگاهی».
وی در ادامه افزود:« از سوی دیگر, استاد نقش اجتناب ناپذيري در ایجاد دید کاربردی و بازنگریها دارد؛ برای مثال, از ما خواسته میشد که نیازسنجی شرکت هواپیمایی در حوزه جنس, رنگ و مدل لباسها را جویا شویم و مسئولیت طراحی لباس ارکان های مختلف را بپذیریم. با چنین نگاهی اصول آموزشها و طراحیها به خوبی ملکه ذهن میشد. اما برخی اساتید مطرح بدون نگاه آینده نگرانه, دانشجو را ملزم به انجام کارهایی با هزینه های گزاف میکردند, به طوریکه با نگاه به پشت سر هیچ بار علمی و کاربردی در آن دیده نمیشد».
در نخ بازنگریها گره اسلامی نبودن آموزشها نیز به چشم میخورد. اگر کتب دانشگاهی حوزه طراحی لباس را با چنین امیدی ورق بزنیم, امیدمان ناامید خواهد شد. مهين دمرچلي، از فارغ التحصيلان رشته طراحي لباس در اين باره ميگويد:« واژه اسلامي براي آموزش و طراحيها غريب است. لباس هاي طراحي شده اغلب با عنوان لباس اجتماع و با تفكر و سليقه فردی طراحي میشود و چنين لباسهايي لزوما از جنس لباسهاي پوشيده براي افراد محجبه نيست». اما به کورسوی امیدی, هر چند کوچک میرسیم که نشان میدهد این گره تا حدی بازتر شده است.
غزالی در اینباره اشاره میکند:« از سال1392, در دانشگاه الزهرا به عنوان دانشگاه مادر در حوزه طراحی لباس, تغییراتی در مباحث درس حجاب و عفاف رخ داده است. متاسفانه اين درس حتی در اکثر دانشگاهها ارائه نميشود كه حال به مرحله بهروزرساني و بازنگری برسد. برخلاف توجه به لباس اسلامی, تنها به هنر اسلامی توجه شده بود. اقدامات مربوطه در جهت نگاه متخصصانه به بحث لباس اسلامی انجام شد که به طور اجمالی شامل افزودن سرفصل های شاخصه های لباس اسلامی, نمایش لباس اسلامی(مد مادستی), فشن اسلامی, حجاب در سایر ادیان ابراهیمی و مد عفیفانه (عفاف در کشورهای غیر اسلامی) است.»
اما صرفا گذراندن چند واحد درسی مختصر با رنگ اسلامی راهکار موضوع نیست. غزالی هم چنین به لزوم تاسیس رشته طراحی پوشاک اسلامی با محتواسازی مناسب و کاربردی اشاره کرد. میتوان گفت نقطه سر خط رشته تخصصی طراحی پوشاک اسلامی سال هاست که در دفتر دغدغه مندان این حوزه گذاشته شده است.گويا قلم شكسته است و كاري پيش نميرود.
آفتی به نام فردگرایی و تخصص محدود
مدیریت منابع انسانی در ایران کار دشواری است چرا که اساساً دانشجویان برای کار گروهی آنگونه که باید تربیت نمیشوند و هر کدام بر طبل خود میکوبند. مد و لباس هم بههیچ عنوان فرد محور نیست و به تخصصهای مختلفی نیازمند است. در مدرسههاي مد کشورهای مدعی اشاعه این صنعت, شاخه های تخصصی مد و طراحی لباس برای هنرجویان تعریف شده است؛ از طراحی, بازاریابی و عکاسی گرفته تا توسعه و روزنامهنگاري مد. علاوه بر اینها, در رشته «مد تخصصی» افق هایی از روانشناسی, جامعه شناسی و مهندسی نیز دیده میشود.
اين نگاه تخصصي عميق شدن در هر گرايش را دوصدچندان ميكند و به دنبال آن دانشجويان اين رشتهها در دوران تحصيل و حتي پس از ورود به بازار كار, چنان سبك هایی را پياده مي كنند كه در نتيجه آموزش تخصصي و کار تیمی است. با روند فعلی آموزش, تفکر کار تیمی یکباره حادث نمیشود و مسئله فردگرایی موضوعی است که بهشدت با آن مواجه هستیم. لازم است دانشگاهها گرایشهایی برای جبران این مسائل در نظر بگیرند تا این حوزه دیر یا زود در برابر تخصصها سر تعظیم فرود نیاورد و میدان را واگذار نکند.
تحصیل آنسوي مرزها
«زانویش را میگذارد بیخ گلوی ماندن و با تیزیِ رفتن خرخرهاش را میبُرد. بالاخره بین رفتن و ماندن باید یکی مغلوب میشد. ادامه تحصیل در رشته طراحی لباس برایش آرزو شده بود. سوختن بخش زیادی از فرصتها, نبود مقطع کارشناسی ارشد در برخی از دانشگاهها و حتی دکترا او را برای مهاجرت مصممتر کرده بود. قصد داشت پس از پایان تحصیل به کشور برگردد و وارد بازار کار شود.»
به طور نسبی میتوان گفت فرار مغزها یک پله جلوتر رفته است و به فرار خلاقیتها هم رسیده است. دانشگاه چراغهای اولیه در این حوزه را روشن کرده است اما تا چه حد باید به استمرار نور آن امید داشت؟ صالح در این باره معتقد است:« ایرادی که در سطح آموزش آکادمیک در کشور دیده میشود این است که تمرکز بر روی توانایی, بروز خلاقیت و تیزبینی به پشت پرده رفتهاست. به جای الگوبرداری, کپیکاری فوران میکند. مدرسی که نتواند توانایی دانشجو را ببیند چطور می تواند توانایی را پرورش دهد. تمرکز بر روی توانایی در خارج از کشور تا حد زیادی اجرا میشود و وسوسه تحصیل در خارج را نشانه میرود اما باید توجه داشت که عدهای با تحصیل در خارج تنها اسم دانشگاه را یدک میکشند».
دانشجویان رشته طراحی لباس با تحصیل در خارج, میتوانند هم به صورت مستقل و هم در شرکت های تجاری و کمپانی های مد و فشن مشغول به کار شوند. انتخاب آنها از دو حالت خارج نیست؛ استخدام در شرکت ها یا فعالیتهای پروژه ای. علاوه بر این در حرفه طراحی لباس، طراحان میتوانند تنها در یک یا چند زمینه فعالیت کنند. برای مثال, برخی از طراحان لباس فقط بر روی طراحی لباسهای زنانه و برخی دیگر فقط بر روی طراحی لباس های بچگانه یا لباسهای ورزشی کار میکنند. ماهها و سالها میگذرد و با بازگشت چنین طراحانی, میتوان شاهد تغییر سبک طراحیها و تطابق نداشتن با الگوهای جامعه بود. اقدامی که ممکن است به موازات آن, ظرف توقعات و سلایق طراحان کارخانه ها و شرکت های نساجی, مدرسان, طراحان لباس صدا و سیما و ... را ترک دار کند.
سقوط آزاد آموزش با پاره شدن زنجیر اتصال
برخی از افرادی که در حوزه تولید هستند میگویند طراحان لباس در دانشگاه به درد نمیخورند و فقط نقاشی میکنند، کسانی هم که در دانشگاه هستند میگویند آنچه تولید میشود، قدیمی شده و به درد ما نمیخورد. گویا حلقه گمشدهای در این بین وجود دارد. صالح درباره این حلقه گمشده میگوید:« از جانب دانشگاه, درخواست طراحی چادرهای رنگی ساده داده شد تا زمینه پذیرش آن تا حدودی مهیا شود اما با استقبال روبرو نشد. برای لباس های دیگر هم به همین صورت است که مورد پسند عموم مصرف کنندگان قرار نمیگیرد. اغلب تولیدکنندگان و مزونداران نیز به علت تمرکز بر روی فروش, طراحی دانشگاهیان را نمی پذیرند.
تمرکز بر روی فروش باید به صورتی باشد که بالای پنجاه درصد مردم به آن رغبت نشان دهند. در این گود, دانشگاهیان عملا زیر پنجاه درصد سهیم هستند و تنها قشر خاصی را هدف قرار می دهند. طراح لباسی موفق است که حداقل گوشه چشمی به محیط بیرون داشته باشد. دانشگاه در این جهت اقداماتی تحت عنوان کارآموزی در نظر گرفته است. اما اغلب دانشجویان بر حسب شرایط قبول نمی کنند. پیگیری مصرانهای از طرف دانشگاه انجام نمیشود و موقعیت برای شانه خالی کردن دانشجو وجود دارد».
وی خاطر نشان کرد:« یک مغازه دار یا تولیدکننده که با مشتری در ارتباط است از طراح لباس با تحصیلات آکادمیک موفق تر است و طراحی آنها را نمی پسندد؛ زیرا طراح بر اساس ذهنیت خود طرح می زند و عملا هیچ داده اجتماعی از جانب دانشگاه به او داده نمی شود. می توان گفت حنای آنها برای تولیدکننده چندان رنگی ندارد. متاسفانه وقتی در دانشگاه پا میگذاریم, طراحان نیز در دایره مصرف کنندگان همان تولیدکنندهها قرار گرفتهاند».
سوال اینجاست که اگر پذیرش متقابلی وجود ندارد چه اقدامی از جانب جامعه دانشگاهی در حوزه آموزش قابل اجراست؟ برای حل این مسئله میتوان عنوان درسی برای آن تعریف کرد بهطوريكه افراد فعال در حوزه تولید آن را تدریس کنند و حتما نیازی به مدرس دانشگاهی نيست. فردي كه در حوزه تولید, بازار کار و اقتصاد آگاهی دارد میتواند نقش موثري در نظام آموزش دانشگاهي داشته باشد. استمرار چنین اقدامی از خاک خوردن طرح ها در ژوژمانهای دانشگاهی تا حد زیادی جلوگیری میکند. هم چنین سطح آموزش ها در رده بالاتری قرار میگیرد و دانشجویان زبدهای به جامعه تزریق میشوند.
و در آخر
برای حل مشکلات آموزشی, گاهی باید منتظر زمان ماند اما خیلی زود دیر میشود. دانشجوی طراحی لباسی که پایش را از دروازه دانشگاه بیرون گذاشته است, آموزش دانشگاهی آنچنان او را اقناع نکرده است تا بتواند حرفی برای گفتن داشته باشد. با خط بطلان کشیدن بر روی تمام مفروضات ذهنش, به چشم خود می بیند که آموزش طراحي لباس ويلچرنشين شده و مورد كم لطفي قرار گرفته است. در اغلب موارد, وقتی حرف از در وارد می شود, عمل از پنجره بیرون میرود.
تمام گرههای کلاف سردرگم آموزش آکادمیک مثل حلقههای زنجیر چنان پیوند تنگاتنگی دارند که برای بازکردنشان یک دست صدا ندارد. عطش مسئولیت از کجا آب میخورد؟ باور و اعتقاد مسئولان نسبت به آموزش کاربردی رشته طراحی لباس نیز خالی از اهمیت نیست. بخشی از جنگ فرهنگی و سودجويي کسانی که در حرفه تولید لباس هستند با حمایت مسئولان از فعاليت هاي علمی-پژوهشی و بازنگریهای همه جانبه به صلح مبدل می شود. آن زمان است که میتوان با نگاهی رو به جلو آنچنان تأثیرگذار بود که نظر دنیا را به سوی طراحی لباس جلب کرد.