به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، نیویورک تایمز در تحلیلی نوشت: بایدن به ارزشهای آمریکا پایبند میماند، اما در تعامل با عربستان، دست به عصا حرکت میکند. بایدن و دولتش آنقدر که دو موضوع اساسی «دموکراسی» و «حقوق بشر» برایشان در اولویت است، موضوع تعامل با دنیا بر مبنای حفظ منافع برایشان حائز اهمیت نیست. اما کشوری هم هست که بایدن در تعامل با او؛ «منافع استراتژیک» را بر اصول و ارزشهای بنیادین در اولویت قرار میدهد؛ عربستان سعودی.
طبق ارزیابی دستگاههای اطلاعاتی آمریکا، «محمد بن سلمان» ولیعهد عربستان آمر عملیات قتل خاشقچی است. آمریکا یک مقام سابق اطلاعاتی عربستان و یک نیروی سعودی عملیات سرّی را هم هدف تحریم قرار داد. اما هیچ مجازاتی علیه ولیعهد اعمال نشده است. در این غائله؛ دولت بایدن ترجیح داده است منافع استراتژیک فیمابین دو کشور را در اولویت قرار بدهد.
عربستان؛ شریک مهم آمریکا در منطقه است و مجازات ولیعهد او میتواند این شراکت را بر هم بزند. بایدن در تنبیه ولیعهد دست نگه داشت و ترجیح داد رابطه استراتژیک با پادشاهی کما فیالسابق حفظ بشود.
دولت بایدن؛ عربستان را اصولا یک «بازیگر بد»، و شاهزاده «محمد بن سلمان» را یک آدم تازه به دوران رسیده بیرحم و خشن میشناسد که توانسته مصون از مجازات دست به هر عمل مخرّبی بزند.
«ملک سلمان» پادشاه عربستان در سال ۲۰۱۵ به مقام پادشاهی رسید و از آن هنگام به این سو، شاهزاده «محمد» به برج بلند مراقبت و دیده بانی و حفاظت از پادشاهی تبدیل شد.
بنسلمان؛ فکری مبتکر و نوآور و ترقیخواه دارد. شاهزاده خوشفکر و جوان، ایدههای درخشانی برای پیشرفت شتابان عربستان به سمت قلههای ترقی و تعالی در سردارد (!). آمریکا هم بالطبع به سهم خود از اینهمه تحولات ترقیخواهانه در جامعه عربستان استقبال کرده. اما؛ ولیعهد در وادی سیاست، خشونتهایی را مرتکب شده است. کشتار غیرنظامیان در جنگ یمن که با بمبهای ساخت آمریکا انجام میگیرد، دستگیری روحانیون و فعالان سیاسی، به بند کشیدن سایر شاهزادگانی که مورد وثوق آمریکا بودند، همه و همه نمونه رفتارهای خشن ضد حقوق بشری ولیعهد هستند. ملک «سلمان»، ۸۵ سال دارد و بیمار است. پادشاه به این دلیل قدرت تام و مطلقه را به ولیعهد تفویض کرده، چون میترسید بعد از مرگش، یک جنگ قدرت بر سر جانشینی پادشاه میان شاهزادگان جوان در بگیرد. دولت آمریکا طبق گزارش منتشر شده؛ عدهای از مسئولان سعودی دخیل در قتل خاشقچی را تحریم کرده است. حیرتآورترین یافته در این گزارش اطلاعاتی، این بوده است که شاهزاده «محمد» یک تیم سری تحت عنوان «نیروی مداخله سریع» تشکیل داده است تا همه مخالفان سیاسی را در داخل و خارج کشور بگردد و شناساییشان کند.
مشارکت متقابل آمریکا - عربستان یک تاریخچه ۷۶ ساله دارد. در سال ۱۹۴۵؛ «فرانکلین دی. روزولت» رئیسجمهور وقت آمریکا و «ملک عبدالعزیز» پادشاه وقت عربستان و پدربزرگ «محمد بن سلمان»، بنیان این مشارکت را ریختند. به حکم این مشارکت؛ عربستان نفت آمریکا را تامین میکرد و آمریکا هم در مقابل از سرزمین عربستان در مقابل تهدیدهای خارجی دفاع میکرد. دو کشور در حالی بنیانهای یک مشارکت با هم را ریختند که هیچگونه وجه اشتراکی با هم نداشتند. این منافع استراتژیک بود که دو کشور را به هم چسباند. ارزشهای دو کشور متمایز با هم است. آمریکا پایبند به اصل دمکراسی و حقوق بشر و صیانت از حقوق شهروندی است. اما عربستان سعودی یک «پادشاهی» است و بطور مطلق بیگانه با سیاست «مدارا» و «کثرتگرایی» است. در چند سال نخست سلطنت ملک سلمان؛ حداقل هفت سعودی که دولت آنها را به نوعی متهم میشناخت، در خارج از کشور ربوده و دستگیر شدند و به پادشاهی بازگردانده شدند. سرویس جاسوسی سعودی سالهاست که با آمریکا در عرصههای متفاوتی از جمله مبارزه با تروریسم و سایر موضوعات امنیتی از نزدیک کار میکند. اما خود عربستان دگراندیشان را میگیرد و میبندد.
«برنارد هایکل» استاد مطالعات خاور نزدیک در دانشگاه پرینستون اشاره میکند: «واقعیت این است که آمریکا، جایگزین ندارد». پیوند میان آمریکا و عربستان، یک مشارکت دیرینه چندین دههای است. نه عربستان و نه آمریکا؛ هیچکدامشان نمیتوانند بطور جدی به افق دیگری چشم بدوزند.