گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- «اینجا آبادان است و آبادان میماند» این ترجیع بند فیلم "آبادان یازده ۶۰" به کارگردانی مهرداد خوشبخت است؛ فیلمی دربارهی محاصره و خطر سقوط آبادان در طول جنگ ۸ ساله، اما برای روایت مفهومِ دفاع و مقاومت، دوربینش را کمی آن طرفتر میبرد؛ به قلبِ خطِ مقدمِ رسانه.
محصول سازمان اوج در سال ۹۸ روایتِ رادیو نفت آبادان است که کارکنانِ آن قصد دارند با روشن نگه داشتن رادیو از سقوط شهر در آبان ۵۹ جلوگیری کنند؛ شهری که در محاصرهی دشمن است. آبادان ۶۰_۱۱ یک فیلم است؛ یک قالب رسانهای، اما در درون خودش اهمیت رسانه و نقش آن در گسترهی مقاومت را یادآور میشود و کمتر پیش میآید که یک رسانه به بازنمایی اهمیت خود بپردازد.
در سینمای دفاع مقدس، جغرافیای مقاومت یا خط مقدم جبهه است یا بیمارستان صحرایی یا مدرسه و یا سنگرهای کمکرسانی پشت جبهه، اما اینبار یک رسانه نماد جغرافیای مقاومت است و کارکنانش رزمندگان آن. اینجا و در این فیلم، نقطهی ثقل دفاع، رادیوی شهر است و رسالت آن دفاع از روحیهی مردم شهر در برابر حملات رسانهای دشمن.
مقاومت آنها از جنس رسانه است؛ همهی عناصر در دنیای رادیو و مابهازای آن تعریف میشود؛ کارشان میشود رصد شبهه افکنی دشمن و پاسخ به آن، پیگیری مشکلات شهر، اعلام وضعیت ارگانها و نیاز آنها، اطلاعرسانی تعداد شهدا و زخمیها و در حین حال امیددهی و حفظ روحیهی مردم شهر، کدگذاری یک عملیات برای رزمندگان در مواقع خرابی و قطعی بیسیمها و طراحی عملیات روانی برای فریب دشمن.
ابزارشان برای دفاع کلمه است و صدا؛ با کلمات کلنجار میروند که چگونه آنها را کنار هم بچینند تا هم حس هشدار به مخاطب منتقل شود و هم امید؛ جملات را بارها خط میزنند و از نو مینویسند؛ پای تنظیم خبرِ احتمالی سقوط شهر اشک میریزند و در جایی همین کلمات تبدیل به بلای جان میشود و نفسِ گوینده را میگیرد.
صدا ابزار دیگر آنها است؛ برای اینکه چه صدایی روی خروجیِ رادیو قرار گیرد هماندیشی میکنند؛ تامل میکنند و به این نتیجه میرسند که یک گویندهی خانم حس امید و امنیت بیشتری را به مخاطب منتقل میکند و نشان میدهد شهر هنوز زنده است و خالی از سکنه نشده؛ غیر از رزمندگان افراد عادی هم در شهر حضور دارند و همین میتواند خاری در چشمِ دشمن باشد.
این داستان یک فرمانده و شخصیتِ کلیدی هم دارد، اما نه یک سپاهیِ چفیه به دوش در خاکریز؛ فرماندهای که تیپیکال قهرمان فیلمهای دفاع مقدس نیست؛ مهردادخوشبخت کلیشهها را شکسته و فرمانده را در قامت سردبیر رادیو آبادان به تصویر کشیده.
فرماندهای که رسانهاش را سنگر میداند و جلوی تعطیلی آن را میگیرد؛ معتقد است کارکرد رسانه در روزهای ملتهب جنگ است، نیروهایش را سر و سامان میدهد، منازعات بینشان را حل میکند، دلنگران آرشیو مجموعه است، مدیریت بحران میکند و زمانی که روی آنتن زنده شهید میدهند با جابجایی سریعِ گوینده نمیگذارد اوضاع آشفتهتر شود و پس از اتمام برنامه فرصت سوگواری برای رفقایش را پیدا میکند.
ایجاد تنوع در تجلیِ جغرافیایِ مقاومت تنها نقطهی قوت فیلم نیست؛ برندهی جایزه ویژه سردار سلیمانی در سی و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر در شخصیتپردازی نیز متنوع عمل کرده؛ یکی از کارکنان رادیو انقلابیِ پرشور است و سرشار از احساسات آوانگارد؛ از دیالوگهای ابتدایی فیلم میتوان فهمید که در دورهی حکومت پهلوی نیز مبارز بوده و حتی آسیب دیده.
البته هیجانات شخصیت انقلابی فیلم در برخی مواقع از مدار منطق خارج میشود و رنگ و بوی تندروی به خود میگیرد؛ غیر از او، تندرویِ یکی رزمندگان که در ابتدای فیلم سعی در تعطیلی رادیو داشت ترکیبِ خاصی را به وجود میآورد؛ ترکیبی که برخی از منتقدان از آن تحت عنوان پاسدارستیزی فیلم یاد کردند.
یکی دیگر از شخصیتهای کلیدی داستان سردبیر سابق رادیو است؛ یک ارمنی که به گفتهی خودش اگر جنگ و حملهی صدام نبود دیگر به رادیو بازنمیگشت؛ با شروع جنگ، اما برگشته و به راهاندازی رادیوی جنگزنده کمک میکند؛ سردبیر سابق از جانب شخصیت تندرو داستان متهم میشود به طاغوتی بودن و کوک نبودن با دنیای پساانقلاب.
اما رفتهرفته جنگ همهی آنها را بر یک مدار کوک میکند؛ داستان با به تصویر کشدن حضور دو زن در ساختمان رادیو نیز سعی میکند زنجیرِ جنسیت را از پای مفهوم مقاومت باز کند و تنوع جنسیت و تفکر و مذهب را در دفاع از شهر آبادان به تصویر کشد. تنوع در شخصیتها نقطه قوت فیلم است اگرچه در برخی از شخصیتها ورودی گذرا اتفاق افتاده و بیشتر از شخصیت، شاهد یک تیپ به خصوص هستیم.
اما کارویژهی مهم "آبادان یازده ۶۰" که به آن جلوهای بدیع میدهد تنوع در روایت مقاومت است؛ نشان میدهد غیر از توپ و تانک باید با با ابزار دیگری هم جنگید تا مغلوب نشد و برای دفاع در کنار نیروی زرهی، باید کلمات را هم به خط کرد؛ و شاید بر همین اساس بتوان ساختهی جدید خوشبخت را بیشتر از سال ۵۹، فیلم امروز جامعهی ایران دانست؛ جامعهی اسیر در جنگ روایتها.