گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- محمدجواد سمیعی؛ سالیان سال است که بالاترین سطح علمی و آموزشی کشور به صورت دست نخورده باقی مانده است و هیچ کار مورد بازبینی جدی قرار نگرفته است؛ اما اکنکون در این سالهای اخیر نظرات گوناگونی در پیرامون تغییر ساختار جذب پذیرش دانشجویان دکتری مطرح میشود. نیازمند آن هستیم تا نخبگان علمی کشور و اساتید با تجربه در نظام آموزشی کشور این سیستم را مورد نقد قرار دهند و راه را برای اصلاح باز کنند. همین مسئله باعث شد تا با دکتر گلشنی، عضو هیئت علمی دانشگاه شریف به گفتگو بنشینیم.
آن زمانی که تماما سنجش برای ورودی دکتری به صورت متمرکز بود من راضی بودم. مثلا ما همین فلسفه علم را که میبینیم، وقتی که وزارت علوم بعد از سنجش به ما ۵۰ نفر معرفی میکرد و ما هم بنا به نیازمان که به طور مثال ۱۰ نفر بود از بین آنها امتحان میگرفتیم از ۱۰ نفر حداقل ۸ نفرشان همان لیست وزارت علوم و با همان ترتیب بوند و این نشان دهنده این است که سنجش به شکل دقیق صورت گرفته است. در سالهای جدید که بخش عمده این فرایند را به دانشگاهها واگذار کرده اند، بنده چیزی که خیلی زیاد مشاهده میکنم، رفاقت بازی و متاسفانه پارتیبازی است.
چند سال پیش بود که در دانشگاه خودمان و در دانشکده فیزیک، یک عده ای برای مصاحبه دعوت شده بودند، وقتی من آنجا حاضر شدم، دیدم یکی دو نفر که در مصاحبه خوب بودند جزو انتخاب شدهها نیستند. به دانشکده نامه ای نوشتم که به عنوان عضو هیئت علمی دانشکده درخواست دارم لیست امتحان را برای من بفرستید که البته آنها حاضر نشدند بفرستند. یکی از اساتیدی که آنجا بود، به من گفت که قبل از جلسه امتحان به ما گفته بودند که نفر دوم را باید رد کنیم. اکنون در دانشگاه، هم در جذب نیرو و هم در جذب اساتید و هم در پذیریش دانشجو یک مقدار پارتی بازی می بینم که باید از آن جلوگیری شود؛ البته که آزمون دکتری هر چه پیش رفته بدتر شده. قبلا اصلا شرطهایی مثل امتیازدهی به مقاله نبود؛ اما الان این شرایط وجود دارند که به نظر بنده واقعا بیفایده و ناکارآمد است. هیچ کدام از دانشگاههای آمریکا چنین شرطی را ندارند و هر چه بیشتر جلو میرویم، این فرایند مصنوعی تر از دیروز میشود.
من ایرادی که نسبت به قبل دارم در اصل مسئله دکتری این است که دکتری، دکانی برای شغل و پول و درآمد شده و چون همه به دنبالش رفته اند، تعداد متقاضیان دکتری بیشتر از آن حدی شد که دانشگاه ها واقعا بتوانند جذب کنند. در همین وضعیت است که میبینید بسیاری از انسان های تنبل به راحتی دکترایشان را گرفتند. من شخصا در شورای عالی انقلاب فرهنگی به یک مورد اعتراض کردم که در دانشگاه فردوسی مشهد در جلسه دفاع هیئت ژوری تصمیم گرفته بود که رساله دکتری یک دانشجو خوب نیست و نباید فارغ التحصیل شود. ولی دیدیم مدتی بعد رئیس دانشکده دوباره جلسه ای ترتیب داد و آن دانشجو را فارغ التحصیل کرد. اولا لزومی ندارد که همه وارد دوره دکتری بشوند و دانشجویانی که از حد متوسط بالاتر هستند، باید به این دوره اضافه شوند.
ما در آمریکا میبینیم، لزوما اگر کسی بخواهد جذب شود نیازی نیست که درجه دکتری داشته باشد و خیلی ها بعد از دیپلم به بازار کار می روند. این که حتما یک فرد برای کار باید دکتری داشته باشد، این اصل نادرستی است.
در باره این هم که می خواستند کنکور را لغو کنند و بگذارند به عهده دانشگاهها این را بگویم که اگر مثل قبل بود، من این را میپسندیدم. چون پارتی بازی خیلی کم بود ولی حالا به شکل صریح پارتی بازی را می بینم و به همین جهت واقعا باید یک فکر عقلانی شود. لااقل در دولت آینده. برای اینکه فعلا وزارت علوم به حرفهای امثال ما هیچ گوش نمیدهد؛ اما حداقل در دولت آینده باید یک فکر ارزنده ای در مورد تعداد دانشجویان دکتری و دانشجویانی که فارغ التحصیل می شوند، صورت بگیرد که اینها بتواند یک باری را ازدوش مملکت بردارند و امکان جذبشان باشد. الان عمده نخبگان ما وقتی میبینند در دانشگاههای داخل جذب نشدند، خارج میروند و این بزرگترین لطمه است.
ما سالها خرج یک نفر میکنیم آماده اش میکنیم و بعد امکان جذبش را نداریم و بنابراین تحویل خارجیها می دهیم. واقعا نیاز داریم یک تعداد مسئول با کفایت بیایند و حاکم شوند و یک سیستم معقول و عقلانی را بر نظام آموزش کشور حاکم کنند.
به نظر بنده اکنون سنجش را اگر وزارت علوم انجام بدهد، من ایرادی نمیبینم و بعد پذیرش به دانشگاهها واگذار شود. ولی یک نظارتی به هر حال بر کار دانشگاهها باید باشد. قبلا من نظارت را لازم نمی دیدم؛ اما چون به تعداد این پارتی بازی ها را دیدم، اگر هم پذیرش به عهده دانشگاهها واگذار شود، حتما یک نظارتی باید صورت بگیرد. با این سیستمی که وجود دارد، یک مرتبه برداشتن کنکور را صلاح نمی دانم و باید کنکور باشد. ولی باید کمی سختگیری کنند که فقط شاگردان ممتاز برای دکتری وارد شوند.
سیستمی که در خارج از کشور برای دانشجویان دکتری پیاده میشود را با این سیستم رابطه بازی فعلی نمیتوان در ایران اجرایی کرد. در آنجا مقالات را میبینند و توصیه نامه اساتید را مبنای جذب قرار میدهند. شما میدانید در ایران با مقالات چه کار می کنند؟ الان در همین دانشکده فیزیک ما در دانشگاه صنعتی شریف، مقالات را میدهند در اختیار منشی دانشکده که متخصص این قضایا نیست و می گویند اگر در مجله (الف) چاپ شده 7 نمره اگر در مجله (ب) چاپ شده سه نمره.
ارزش مقالات هم فقط به محلی که در آن چاپ می شود، نیست و به ذات خود مقاله است. بعضی اوقات بعضی مقالات را مجلات درجه اول رد کردند؛ اما بعدها آن مقاله جایزه نوبل گرفته است. ممکن است فردی مقاله ای نوشته باشد که خیلی تاثیرگذار بوده؛ اما در مجله درجه 4 چاپ شده باشد. خیلی ها اهمیتش را نمی دانستند ولی بعد از یکی دو سال که اهمیتش معلوم شد همه به آن توجه کردند. به نظر من همه نکات باید در نظرگرفته شود و یک تجدید نظر جامع لازم است.
من به این نظر ایرادی نمی بینم. مهم استعداد شخص است. وقتی شخص می خواهد وارد دوره دکتری شود، هنوز درک عمیقی ندارد که میخواهد در این بخش وارد شود یا در آن بخش. بنابراین باید تجربه کند و درسها را فرا بگیرد و بعد انتخاب کند. همین که علاقه به فیزیک دارد کافی است و این که فیزیک اتمی یا هسته ای و یا فیزیک لیزر کار کند، این را باید بیشتر ببیند و تجربه کند تا تصمیم بگیرد. برای این تجربه و انتخاب بنده سطح فوق لیسانس را کافی نمی بینم. این سطح معرف است؛ اما کافی نیست که نشان بدهد علاقه واقعی یک دانشجو کجاست.
نه مشکلی ایجاد نمیشود؛ اتفاقا در فرهنگستان علوم هم این بحث بود که رساله دکتری یک دانشجو و همچنین توصیه نامه ای که از اساتید دریافت میکند، نشان میدهد که این دانشجو چه کاره است.
پیشنهاد بنده در نوع سوالات است. اگر سوالات پخته باشد، خوب است و مسئله نیست. من سال های سال تجربه کردم این مسئله کنکور را و حتی یک سال طراح سوالات کنکور در قبل از انقلاب بودم؛ اگر یک مقداری دقت کنند، اساتیدی که انتخاب می شوند مناسب آن حوزه باشند و یک مقداری هم جامع نگر باشند و کل نگر باشند، این خوب است.