گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- فاطمه احمدی؛ سابقه خوانش صوتی کتاب گویا به سالهای دور و دراز دوران انسانهای نخستین که دایره وار دور آتش مینشستند، برمیگردد. با جهشی، به نقالها و شاهنامهخوانانی میرسیم که هر شب مشتاقان روایتگری را برای شنیدن داستانهای شاهنامه به قهوهخانهها میکشاندند تا ذهنها را با دنیای ناشناخته رزم پهلوانان و اسطورهسازی همراه و همگام کنند. در این بین، قصهگویی مادران و مادربزرگها در شبهای بلندی که هنوز نه از رادیو خبری بود و نه از تلویزیون گوشها را نوازش میکرد. حال در عهد شیوع ویروس شاخدار کشنده، آشنایی کلمات و حس صمیمیت و نزدیکی ناشی از گوش سپردن به صدای یک نفر، تسلی بزرگی محسوب میشود که در کالبد کتب صوتی رخ مینمایاند.
هماکنون در جهان غرب به موازات گسترش بخش دیجیتالی زندگی، در عرصه نشر، به همراه کتابهایی که هر روز منتشر میشوند، شکل صوتی بسیاری از آنها نیز انتشار مییابند. صنعت نشر از این فرآورده به بهترین شکل استفاده میکند تا از نابترین شیوهها بازاریابی کند. شیوع گسترده ویروس کرونا و تبعات ناشی از آن، ناشران و فعالان عرصه کتاب را با چنان مضیقهای مواجه کرد که بسیاری از آنها به شیوههای نوین فروش کتاب در کنار همان شیوههای مرسوم روی آوردند. در واقع نو شدن شیوههای فروش و عرضه کتاب به کمک کاتالیزوری به نام ویروس کرونا را باید به فال نیک گرفت. جنگی در صحنه دیجیتال بین کسانی که میخواهند از چشم خود استفاده کنند در مقابل کسانی که گوش خود را ترجیح میدهند در جریان است. باید دید که در شهر مدرن کتاب صوتی چه میگذرد؟
بنابر اعلام دست اندرکاران کتب صوتی در زیر سایه کرونا، استقبال از کتابهای صوتی سیر صعودی پیدا کرده است، با این حال به نظر میرسد این استقبال، هنوز چندان مطلوب و شوقانگیز نیست و به سطحی نرسیده است که عاملان آن را به تولید بیشتر و بهتر محصولات صوتی، ترغیب کند. فعالان این حوزه در صحنهای قد علم کردهاند که برای رسیدن به کار مطلوب انجام مراحل پیوستهای را میطلبد.
انتخاب عنوان یا عناوین یک ناشر یا نویسنده، توافق و امضای قرارداد با ناشر یا نویسنده، بررسی کتاب در واحد تولید توسط تیم بررسی برای تشخیص و انتخاب صداپیشه مناسب، نحوه اجرا و کارگردانی اثر (در آثار ادبی)، تعیین و انتخاب آهنگساز یا تدوینگر مناسب با حال و هوای اثر، ضبط اثر در استودیو زیر نظر صدابردار و ناظر ضبط، ویرایش صدا، تدوین کتاب با انتخاب موسیقی، بازشنوایی کتاب و پیگیری اصلاحات احتمالی، اقدام برای مجوز و آمادهسازی برای انتشار، مراحل تولید را تشکیل میدهند. بریدن بخشی از نخ اتصال این امور استقبال از اثر را خدشه دار میکند.
موسسه نوین کتاب گویا به عنوان نخستین ناشر تخصصی کتاب صوتی در ایران، چراغ فعالیت خود در حوزه تولید و انتشار کتاب گویا را از سال ۸۵ به شکل تخصصی روشن کرده است. بدون شک ورود به وادی تولید کتاب صوتی مبنای منحصر به فرد خود را دارد بهطوریکه هر کتابی چاپی با به دنیای شنیداری بشر نمیگذارد.
فاطمه محمدی، مدیر موسسه نوین کتاب گویا، در گفتگو با خبرگزاری دانشجو میگوید: «این که بعضی کتابها برای صوتی شدن مناسبتر هستند و به اصطلاح خوشخوان ترند، بحثی نیست، اما تجربه چندین ساله ما حاکی از آن است که تقریبا تمام کتابها – به جز کتابهای تصویری و نموداری- قابلیت صوتی شدن را دارند. فقط نکته این جاست که هر کتابی در فرایند تبدیل شدن به نسخه گویا، چالشهای خاص خود را دارد. در تولید بیش از ۹۰۰ عنوان کتاب در حوزههای مختلف و با موضوعات متفاوت، خوانش و تولید آثار ادبی از جمله داستان و رمان همواره چالش بزرگتری برای ما بوده است. طرفداران کتابهای فلسفی، روانشناسی، مدیریت و خودیاری بسیار زیاد هستند و نشان دهنده آن است که تولید این گونه آثار در قالب شنیداری، موفقیت آمیز بوده است.»
از سویی، جو سلبریتی زده خوانش برخی از کتب صوتی باعث شده است تا مخاطب با برچسب شهرت از شیره کتب صوتی تغذیه کند. در این اتمسفر نه موضوع کتاب اهمیت دارد و نه درستی خوانش. اما میتوان طی اقداماتی استقبال عموم از این محصولات فرهنگی را نه به خاطر خوانش توسط یک سلبریتی بلکه به خاطر خود کتاب افزایش داد.
محمدی درباره راویان کتب صوتی اشاره میکند: «مهمترین ویژگی راوی یک کتاب گویا، داشتن دانش عمومی کافی و تسلط به حوزه ایست که قرار است درباره آن بخواند. در مرحله بعد قطعا داشتن صدا و لحنی خوش که بتواند ساعتها شنونده را همراه خود نگه دارد، اهمیت ویژهای دارد. صبر و حوصله و پشتکار، آشنایی به فنون بیان و گفتار و تجربه کافی در این حوزه از دیگر ویژگیهای یک راوی خوب است.»
هم چنین میبینیم که اکثر کتابها و بخصوص رمانها، فوقالعاده به نظر میآیند، اما وقتی صوتی شده آنها را (حتی با صدای یک بازیگر مشهور) میشنویم، چندان جذابیتی برایمان ندارند. بعد از شنیدن اکثر کتب صوتی متوجه میشویم که فقط صدای جذاب آن بازیگر بوده که تا دقایقی کنجکاویمان را برانگیخته است و فایل صوتی به درستی تنظیم شنیداری نشده است.
این تنظیم تحت عنوان اقتضای حرفهای کار و نه سانسور، باعث میشود تا کلمات و جملات روان، بدون حاشیههای زاید و شاخ و برگهای خسته کننده به گوش ما برسد. از آنجایی که کتاب برای خوانده شدن نوشته شده است و نه برای شنیده شدن، برای صوتی کردن رمان یا هر کتابی، بهتر است آن را اقتباس شنیداری و رادیویی کنیم چرا که ممکن است خوانش تک تک جملات برای شنونده، عطای شنیدنش را به لقایش ببخشد.
بنابر گزارش شرکت انگلیسی دیلوی، فروش جهانی کتابهای صوتی در سال ۲۰۲۰ به رشد ۲۵ درصدی و درآمد ۳.۵ میلیارد دلاری رسیده است. هم چنین اشاره میکند که رشد فروش کتابهای صوتی به قیمت پایین آمدن تقاضا برای کتابهای کاغذی نیست چرا که طرفداران کتابهای صوتی معمولا جوانان ۲۰ تا ۳۰ ساله هستند. این طور که به نظر میرسد این نوع کتابها در حال تصرف سهم کتابهای الکترونیک از بازار هستند. براساس پیشبینیهای شرکت دیلویت، ظرف چند سال آینده فروش کتابهای صوتی از کتابهای الکترونیک پیشی میگیرد.
تاریخ کتابهای صوتی به سال ۱۹۳۱ میلادی در آمریکا می¬رسد که تحت عنوان پروژهای برای نابینایان آغاز شد. هدف این بود که نابینایان از این طریق امکان فراگیری و گوش دادن داشته باشند. از سویی، رشد صعودی مصرف کنندگان کتاب صوتی در ایالات متحده در سال ۲۰۲۱, ۲.۳ درصد افزایش یافته است. هم چنین شرکت Reports and data در گزارشی پیش بینی کرده است که بازار کتاب صوتی از نظر ارزش به ۱۹.۳۹ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۷ میرسد. بازار کتابهای صوتی جهانی در حال حاضر رشد چشمگیری را تجربه میکند، زیرا بسیاری از مصرف کنندگان تمایل به گوش دادن شنیدنیها دارند.
در صحنه نبرد دنیای دیجیتال، سیر تکاملی استفاده از کتب صوتی در مرزهای داخلی نیز با پیشرفت چشمگیری همراه بوده است. فاطمه محمدی میگوید: «هر چند کتاب گویا در دنیا سابقه بسیار طولانی دارد و سالهاست که جایگاه خود را یافته و تبدیل به صنعت قابل توجهی شده است؛ اما کتاب صوتی در ایران تا کمتر از یک دهه پیش به عنوان یک محصول تفننی محسوب میشد که طرفداران خاصی داشت و امکان استفاده از آن هم چندان وسیع نبود.
با پیشرفت تکنولوژی و در دسترس قرار گرفتن ابزارهای شنیداری و همین طور فراگیر شدن اینترنت و بسترهای عرضه دیجیتال، محصولاتی مانند کتاب گویا در جیب و کیف هر کسی ورود پیدا کرده است. حالا این امکان وجود دارد و به نسبت سالهای اندکی که از شروع جدی فرایند تولید کتاب صوتی میگذرد، تعداد و تنوع قابل قبولی از این کتب در دسترس هستند. تجربه همین یک دهه گذشته نشان داده است که در دنیای امروز نادیده گرفتن اهمیت کتاب صوتی، بی درایتی بزرگیست.»
به نقل از گودایریدر، براساس آمار و ارقام کشورهای مختلف معلوم شده است که نوجوانان کمترین میزان مطالعه کتابهای چاپی را نشان میدهند، ولی نکتهای وجود دارد که نشان میدهد کتابهای صوتی در سالهای اخیر توانسته شکاف بین نسلهای جدید و قدیم را در مطالعه کتابهای غیردرسی و داستانی پر کند. رده سنی ۴ تا ۸ سال بیشتر از کتابهای صوتی استفاده کرده اند و دلیل آن را جذابیت بیشتر فایلهای صوتی در این سنین و وقت نداشتن والدین برای خواندن کتاب برای کودکان بوده است. در خصوص ژانر کتابهای بزرگسالان، فروش رمان و کتابهای ادبی بیشتر از کتابهای کودکان و نوجوانان بوده است.
در استرالیا بر اساس آمارهای جمعیتی، بیشتر کتابهای ارزان قیمت خریداری میشوند و به عبارتی ارزانترین کتابها با فروش بیشتری روبرو هستند، ولی در مورد کتاب صوتی قضیه کاملاً عکس است و کتاب صوتی معمولاً گرانتر از بقیه کتابهاست. وقتی با یک آمار، چند میلیون کاربر نوجوان استرالیایی به بازار اینگونه کتابها اضافه میشود به سادگی میتوان نقش و اهمیت کتاب صوتی را در زندگی کنونی و آینده بشر متصور شد.
محمدی درباره حفظ ارتباط مخاطبان با دنیای کتاب و کتابخوانی در فضای کتاب صوتی اشاره میکند: «این همان موهبتی است که اگر کمی، فقط کمی، تعصبهای خود را تلطیف کنیم، میتوانیم از فایدههایش بهره ببریم. مردم و به ویژه نسل جدید، با قالبهای جدید کتاب ارتباط برقرار کردهاند. اگر به آمار فروش نسخههای الکترونیکی و صوتی کتابها در طول یک سال و اندی گذشته نگاهی بیندازید، عظمت و شکوه این ارتباط را به چشم خواهید دید. مردم در این مدت، نه تنها از کتاب و کتابخوانی دور نیفتادهاند، که انگار بخش قابل توجهی از جامعه، تازه با این مقوله آشنا شده و انس گرفته است.»
در مغناطیس کتب صوتی، با توجه به درآمد اندک و بازگشت کند سرمایه، اهالی نشر جاذبه چندانی ندارند. با توجه به اینکه کتاب کاغذی نسبت به کتابهای صوتی و الکترونیک جذابیت بیشتری برای افراد دارد، اغلب ناشران مجوز تولید کتابهایشان را به شرکتهایی که کتابها را به صورت تخصصی صوتی میکنند، میدهند چرا که اگر خود ناشر تولید کتابهای صوتی را بر عهده بگیرد هزینه زیادی را متقبل میشود. فرایند تولید کتب صوتی پر هزینهتر از کتابهای چاپی است و ساز و کار پر پیچ و خمی دارد؛ بنابراین تولید کتابهای صوتی از سوی اغلب ناشران، هزینه زیادی را برای آنها رقم میزند و با فروش کمی که دارند طبیعتا نمیتوانند سود زیادی داشته باشند.
محمدی میگوید: «قیمت کتابهای گویا در تمام دنیا نسبت به قیمت کتابهای چاپی بالاتر است؛ زیرا فرایند تولید پرهزینه و زمان بر است. اما در ایران با وجود هزینه بالای تولید، قیمت کتابهای صوتی معمولا از قیمت کتابهای چاپی پایینتر است و این برای طرفداران کتاب گویا خبر خوبی ست. هر چند شاید اگر قیمت گذاری کتابهای گویا در ایران مثل سایر کشورها شود، کمک بزرگی به توسعه این صنعت میشد و سرعت تولید بالاتر میرفت.»
وی افزود: «در مورد سهم صاحبان کتب، در کتاب گویا هم مثل کتابهای چاپی، سهم نویسنده یا مترجم یا ناشر درصد مشخصی از قیمت کتاب است که چندان تفاوتی با نسخههای چاپی ندارد. در مورد قالب دیجیتال کتابهای گویا، این درصد بیشتر است و گاهی تا دو یا سه برابر قالب فیزیکی میرسد؛، چون هزینههای ملزومات فیزیکی را ندارد.»
در ایران پس از انقلاب کتابهای صوتی از یک سو میکوشند همگام با جهان تکنیک پیش بروند و از دیگر سو سانسور بخش معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، راه را بر آن در راستای چاپ و نشر محدود کرده است. برای کتابی که مجوز نشر دریافت نکند، ناممکن بودن انتشار آن به شکل صوتی نیز طبیعی است. از آن گذشته، هزاران کتاب که سالیان پیش و حتی اخیرا منتشر شدهاند، حال اجازه بازنشر و در همین راستا نشر صوتی ندارند. اگر هم مجوز نشر دریافت دارند، در هر نوبت از چاپ، سلاخی جدیدی بر آن وارد خواهد آمد که همه اینها در کار ضبط صوتی اثر نیز تأثیر خواهد گذاشت.
محمدی در این باره میگوید: «متاسفانه هنوز باوری وجود دارد مبنی بر اینکه کتابی که پیشتر از معاونت فرهنگی مجوز چاپ و انتشار گرفته، باید برای انتشار صوتی مجدداً ممیزی شود و تاسف بیشتر اینکه این ممیزی کتاب گویا حتی تنگنظرانهتر از ممیزی کتاب چاپی است. این موضوع مشکلات زیادی برای ناشران کتاب گویا به وجود آورده است. تولید کتاب گویا فرایند زمانبر و پرهزینهای است و ممیزی هم بعد از تولید انجام میشود، بنابراین در بسیاری از موارد، تولیدکننده کتاب گویا فقط به دلیل بیسامانی مراجع تصمیمگیری و ممیزی، متحمل خسارت زیادی میشود.»
محمدی معتقد است که مشکل بزرگ دیگر این حوزه، کم دانشی و عقب ماندگی مسئولین و متولیان آن است که متاسفانه از سالها پیش تا به امروز تغییرات زیادی نکرده و همچنان با فاصله زیاد، از ناشران و تولیدکنندگان عقب هستند. به نظر نمیرسد عزمی برای کم کردن این فاصله وجود داشته باشد. این موضوع باعث به وجود آمدن موانع زیادی شده و هنوز هم بعد از یک و نیم دهه از شروع رسمی تولید و انتشار کتاب گویا در ایران، ساز و کار مناسب و شایستهای برای ساماندهی این بخش وجود ندارد. در تمام دنیا تکنولوژی و صنعت نشر رو به جلو در حرکت است، اما مسئولان ما اندر خم کوچه ماندهاند.
شاهدیم که یک ویروس، کار زمینمانده متولیان و مسؤولان اجرایی کشورمان را تا حدودی بهسامان رساندهاست. اما فارغ از استقبال خوب عموم از کتب صوتی و رشد آمار آن در پاندمی کرونا، هنوز که هنوز است کتاب صوتی متولی واحد و درستی ندارد. ساماندهی جامعی وجود ندارد و تولیدکنندگان کتاب گویا با مشکلات فراوانی مواجه هستند. اهرم فرهنگ سازی در رسانه ملی که حتی کوچکترین قدمی در این راستا را به فراموشی سپرده است، میتواند جاده کتابخوانی و استقبال از کتب صوتی را هموارتر کند.