به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، فرزانه فراهانی_ ایران سرزمین مقدس و بینظیری است که طی دهههای اخیر سالهای سخت و پر تلاطمی را پشت سر گذاشته است و اگر نبود صبر مردمان عاشق و وطن پرستش توطئه هزار رنگ دشمنان بیشمارش حالا از این آب و خاک یک کشور دربند و تحت سلطه به جا نهاده بود.
آنچه مسلم است اغلب مردم ایران با همه درد و رنجی که از کم و کاستیها و ناکارآمدی مسئولان در زندگی فعلی خود تحمل میکنند، خام قول و وعدههای حامیان دروغ پرداز و سینه چاکان مزد و مواجیب بگیر نخواهند شد و با چنگ و دندان برای سرافرازی وطن خود سرسختانه میجنگند و تلاش میکنند.
دهها مجری وطن فروش و خودفروخته در رسانههای معاند و مخالف این نظام با صدها کانال و شبکه و تبلیغاتی همه توان خود را در طول تمام این سالها به کار گرفته بودند تا شاهد سقوط این سرزمین و تحقق آرمانها و آرزوهای بدخواهان به ظاهر دلسوز مردم نجیب ایران باشند.
همه مجریان ایرانی شبکههای معاند خود را عاشق ایران و مردم این سرزمین نشان میدهند و این در حالی است که اگر ذرهای عشق به وطن در وجود خودفروخته آنها پیدا میشد همینجا در گیر و دار مشکلات ریز و درشتی که بسیاری از مردم را خسته و ناامید کرده است برای آنها به میدان میآمدند.
نشستن در استودیوی بزک شده رسانههای مخالف نظام و سر دادن شعارهای دیکته شده و از قبل دستوراتی و زندگی در اروپا و آمریکا و دریافت بهترین خدمات اجتماعی و رفاهی و از طرف دیگر ریختن اشک تمساح و دم از براندازی زدن، خلاصهای از همه توان و قدرت مجریان رسانههایی است که عملکرد قلبی شان نسبت به مردم ایران تنها به رقم واریزی سرکردگان دشمنی و عناد با ایران و ایرانیها به حساب بانکی و خدماتی که دریافت میکنند بستگی دارد و امروز با شعار رأی بی رأی به میدان آمدهاند.
کسی منکر وجود معضلات اجتماعی متعدد و روند روبه رشد آسیبهای اجتماعی چون فقر، اعتیاد، افزایش تعداد زنان سرپرست خانوار، کودکان کار، حاشیه نشینی و سایر معضلات مشابه در کشور نیست و نباید فراموش کرد آنچه که کشور را در شرایط فعلی قرار داده است، نه تحریم و فشار سایر دشمنان و مخالفان این سرزمین نیست بلکه مدیریت غلط و نادرست مسئولانی است که با وعدههای خوش زرق و برق بر مسند قدرت قرار گرفتند و به روی خودشان نیاوردند که فاقد صلاحیت و تخصص کشور داری و مردم داری هستند.
وضعیت کنونی کشور در حوزه اجتماعی و معضلات خرد و کلانی که زندگی اغلب مردم و به ویژه جوانان این مرز و بوم را تحت تاثیر خود قرار داده است نتیجه انتخاب غلط و روی کار آمدن مسئولانی است که نه به دلیل تخصص و مهارت و توانایی به کار گرفته شدند بلکه با پارتی و سفارش اطرافیان مدیران ردههای بالای مدیریتی مدیر شدند.
بر اساس آمارهای موجود تعداد افراد شاغل در کشور طی ۸ سال گذشته از ۲ میلیون و هشتصد هزار نفر به یک میلیون و هفتصد و شصت هزار نفر رسیده است و این یعنی بیش از نیمی از جمعیت جوان و تحصیلکرده کشور از چرخه کار خارج و بیکار شده و احتمالا جای آنها را پیرمردهای اصلاحاتی بالای ۶۰ که باید دوره بازنشستگی را سپری کنند، گرفتهاند.
علی رغم وجود معضلات اجتماعی بیشمار، مشکلات معیشتی متعدد و شرایط سخت اقتصادی که اغلب مردم با آن دست به گریبان هستند اما عشق به این سرزمین و امید به بهبود وضعیت باز هم حماسهای دیگر از عاشقی را رقم میزند.
نباید انتقام خوب کار نکردن مسئولان دو دولت اخیر را از افرادی که به عنوان کاندیدای انتخاباتی با برنامه و هدف وارد میدان انتخابات شدهاند گرفت و با انتخابی اصلح و آگاهانه به مرور شاهد رفع معضلات اجتماعی و از همه مهمتر شاهد کاهش و مهار آسیب اجتماعی بیکاری خواهیم بود.
رأی ندادن مردم و عدم مشارکت آنها در عرصه انتخابات تنها دشمنان و مخالفان این کشور را خوشحال خواهد کرد و نه ذرهای از این مشکلات کم میشود و نه میتوان به اصلاح وضعیت فعلی و نجات مردمان نجیب ایران از هجوم معضلات امیدی بست.
بدون تردید اغلب مردم باز هم در انتخابات حاضر میشوند و خنده دشمنان قسم خورده نظام بر لبهایشان میماسد و این اتفاق بار سنگین مسئولیت را بر شانههای فرد منتخبی که رئیس جمهور میشود و همچنین منتخبان شورای شهر و مجلس شورای اسلامی قرار میدهد.