گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- سپیده شریعت رضوی؛ روزگاری نه چندان دور همه اعضای خانواده تاکید میکنم همه اعضای خانواده پای تلویزیون مینشستند تا سریالهایی نظیر «خانه سبز»، «پهلوانان نمیمیرند» «همسران»، «پدر سالار» و... را تماشا کنند، اما امروزه دیگر همه اعضای خانواده به دنبال تماشای سریالهای این رسانه نیستند چراکه تلویزیون دیگر رسانه بیرقیب در تولید آثار نمایشی نیست و امروزه شبکه نمایش خانگی، ماهواره، فضای مجازی و... جزو رقبای مهم و حتی خطرناک این رسانه محسوب میشوند و تا حدی موفق شدهاند مخاطبان جوان را جذب خود کنند.
اینکه تلویزیون چرا در این رقابت نتوانسته است جایگاه خود را حفظ کند، دلایل متعددی را شامل میشود، اما نباید از این نکته غافل بمانیم که نزول کیفیت سریالهای تلویزیونی بحث دیروز و امروز نیست بلکه این اتفاق از مدتها پیش با حذف افراد توانا و کاربلد از تلویزیون، کوچ کارگردانان مطرح نظیر حسن فتحی و رضا عطاران، افزایش محدودیتها، کوچ بازیگران توانمند و صاحب نام، کمبود بودجه و ظهور اسپانسرها، جذب نکردن افراد زُبده، عجله در تولید و پخش آثار، نبود برنامهریزی مناسب برای سریالهای مناسبتی، ممنوعالتصویری چهرههای تلویزیونی و... رخ داده است.
باید با صراحت اعلام کنیم که تلویزیون سالهاست از دوران اوج خود فاصله گرفته است و مخاطبان این روزها سریالهای قدیمی را که از شبکه آیفیلم و دیگر شبکهها در زمان خالی بودن آنتنشان پخش میشود، به سریالهای جدید ترجیح میدهند حتی اگر سریال قدیمی برای بار دهم روی آنتن برود و آنها دیالوگهایش را حفظ باشند. برخی از بینندگان نیز ترجیح میدهند سریالهای نازل شبکههای فارسی زبان ماهواره را تماشا کنند.
باتوجه به اهمیت موضوع افت کیفیت سریالهای تلویزیونی به سراغ مازیار معاونی منتقد تلویزیون و سینما رفتهایم و دلایل این اتفاق را از ایشان جویا شدیم که در ادامه میخوانید:
مازیار معاونی منتقد تلویزیون و سینما در ابتدا اظهار کرد: شروع افت بینندههای آثار نمایشی تلویزیون که در واقع افت کل تعداد بینندگان قاب تلویزیون را دربرداشته است چراکه برنامههای نمایشی در کنار پخشهای زنده ورزشی همیشه از پربینندهترین برنامههای تلویزیونی نه تنها در ایران بلکه در مقیاس جهانی بوده است، مربوط به دوران ریاست عبدالعلی علی عسگری رییس وقت سازمان صداوسیما نیست بلکه این داستان از زمان ریاست عزت الله ضرغامی آغاز شده و دلایل آن مشخص است.
وی ادامه داد: از اواخر دهه ۸۰ ما با ۲ پدیده رقیب مواجه شدیم در حقیقت سریالهای نمایشی تلویزیون تا قبل از آن قریب به چند دهه یکهتازی میکردند و رقیب خاصی نداشتند پس طبیعی بود بینندهای که دوست داشت سریال تماشا کند تنها گزینه مورد نظر همین سریالهای نمایشی تلویزیون که در بین آنها خوب، بد و متوسط دیده میشدند، باشد. همچنین از اواخر دهه ۸۰ شبکههای فارسی آن سوی آبها اقدام به دوبله سریالهای تلویزیونی کلمبیایی، کرهای و دیگر کشورهای دیگر دنیا کردند.
این منتقد تلویزیون با اشاره به اینکه دوبله سریالهای دیگر کشورها توسط شبکههای فارسی زبان آن سوی مرزها هم برای مخاطبان جذابیت داشت و هم باعث شد آنها بتوانند سریال را از قاب دیگری جز آنتن تلویزیون دولت ایران تماشا کنند، گفت: ذکر این نکته خالی از لطف نیست که اکثر قریب به اتفاق آن سریالها از ارزش پایینی برخوردار بودند و اگر از منظر سختگیرانه ایدوئولوژیک هم نگاه نکنیم باز هم میتوانیم بگوییم این سریالها دایره اخلاقیات را به نحو آشکاری زیرپا گذاشته و عرف شناخته شده و مورد تایید جامعه ایرانی را بر هم زده بودند.
معاونی تاکید کرد: همچنین از سمت دیگر شبکه نمایش خانگی در ایران سر برآورد و سریال «قهوه تلخ» که شهریور ۸۹ رونمایی و «قلب یخی» که چند ماه بعد وارد آثار نمایشی شبکه نمایش خانگی شد کار را در عرصه سریالسازی و جذب مخاطب به واسطه سریالهای نمایشی برای تلویزیون دولتی ایران سختتر کرد.
وی درباره واکنش تلویزیون نسبت به برآمدن رقبای جدید و نوظهور که به هرحال عرصه یکه تازی تلویزیون در ساخت آثار نمایشی را تهدید میکردند، عنوان کرد: تلویزیون به جای افزودن بر کیفیت آثار، گزیدهتر کار کردن، جذب مجموعهسازان و دستاندرکاران تولید آثار نمایشی بهتر، متخصصتر و باکیفیتتر تلویزیون به مقابله کمی روی آورد. به نظر میرسید که تلویزیون با طوفان سریالی مقابله میکند، اما کمی که گذشت آسیبها و چالشهای منتج از آن خود را نشان داد و به رخ کشید.
این منتقد تلویزیون افزود: تلویزیون تا اواخر دهه ۸۰ به جز سریالهای طنز مهران مدیری، مهران غفوریان و... فقط سریالهای ملودرام تابستانی مانند «نرگس» به کارگردانی سیروس مقدم و «ترانه مادری» را به شکل هر شبی روی آنتن میفرستاد، اما بعد از ظهور رقبای جدید، تلویزیون ساختار پخش سریالهایش را تغییر داد و به ناگاه مجبور شد بر طبل افزایش کمی آنها بکوبد بدون آنکه به بازده فکری آنها فکر کند اینگونه شد که انبوه سریالهای هر شبی از راه رسیدند.
معاونی با بیان اینکه این اتفاقات از دوره دوم ریاست عزت الله ضرغامی آغاز شد، توضیح داد: محمد سرفراز هم در دوره کوتاه ریاستش فرصت نکرد تغییرات بنیادین مورد نظرش را اعمال کند پس این موضوع ادامه پیدا کرد و بعد نوبت به عبدالعلی علی عسگری رییس وقت سازمان رسید که سعی کرد بدون چالشهای دوران ریاست محمد سرافراز همان مسیری را که در دوره عزت الله ضرغامی ادامه پیدا کرده بود، با کمترین چالش که منجر به ایجاد مشکلی بر کرسه مدیریت تلویزیونی شود، دنبال کند.
وی در ادامه درباره ظهور سریالهای چند فصلی مطرح کرد: از حدود ۱۴ یا ۱۵ سال پیش تولید انبوه سریالهای چند فصلی و بینالمللی در سراسر جهان به ویژه ایالات متحده آغاز شد که از آن جمله میتوان به «لاست»، «فرار از زندان» و... اشاره کرد بعد از این سریالها نوبت به انبوه سریالهای آمریکایی و اروپایی مانند «خانه پوشالی»، «بازی تاج و تخت»، و... رسید که پازل سریالسازی دنیا را تکمیل کردند و کیفیت قابل قبولی هم داشتند. سریالهای چند فصلی در حقیقت رقبای سومی بودند که موقعیت انحصاری سریالهای تلویزیونی را که اواخر دهه ۴۰ در اختیار تلویزیون ملی و بعد صداوسیما بود، تهدید کردند و تلویزیون نتوانست راهکاری برای مقابله با آنها به جز مقابله کمی و تولید قارچگونه سریال بیندیشد و این نقطه ضعف و پاشنه آشیلی مهم برای آثار نمایشی تلویزیون بود.
این منتقد تلویزیون ادامه داد: ضمن اینکه باید توجه کنیم بخشی از این اتفاقات به دلیل جبر زمانه است و متوجه تلویزیون و مدیریت آن نیست. زمانی که پلتفرمها و سریالهای خارجی چندفصلی پا به عرصه ظهور گذاشتهاند، شبکه نمایش خانگی مطرح و امکان تماشای آنها در اینترنت و فضای مجازی فراهم شده، مسئولان هم باید بپذیرند که موقعیت سنتی تلویزیون دچار آسیبهایی شده است.
معاونی تاکید کرد: تلویزیون به جای مقابله کمی بهتر است با گزیدهتر کردن آثار، کوبیدن بر طبل کیفی به جای کمی و با به کار گرفتن نیروهای زبدهتر به مقابله و جنگ رقبای تازه برود تا اینکه کنداکتور چندین شبکه تلویزیونی را از سریالهای بیکیفیت پُر کند و آنها را در فاصله زمانی کوتاه و حتی در مواقعی چند ساعت پس از پخش از شبکه اول، اثر را در شبکه تماشا روی آنتن بفرستد. در این میان متاسفانه شبکه آی فیلم نیز در بازپخش مکرر آثار ارزش آنها را که در زمان خود خوب بوده و ممکن است هنوز هم خوب باشند، از بین ببرد.
وی با بیان اینکه در طول دوره ۵ ساله ریاست عبدالعلی علی عسگری نمیتوان تعداد قابل توجهی سریال را نام ببرد که نظرش را جلب کرده و یا مورد اقبال قرار گرفته باشد، گفت: در مقایسه با این حجم از سریال که هر شب از شبکههای یک، دو، سه و گه گاه از شبکه پنج پخش میشود و حتی شاهد بودیم که شبکه آی فیلم هم یک تا سه سریال را کلید زد که برخلاف ماموریت از پیش تعیین شده است، نمیتوان تعداد قابل توجهی سریال را نام برد که مورد اقبال واقع شده باشد، اما باید به این موضوع اشاره کرد که سریال «پایتخت» یکی از بزگترین و شاخصترین آثار نمایشی دنبالهدار در زمان ریاست رییس سازمان صداوسیما یعنی عبدالعلی علی عسگری است.
همچنین سه فصل «نون خ» در دوره ایشان تهیه شده است که فصول یک و دو آن واقعا خوب و ارزشمند، اما فصل سوم بد بود. در حقیقت اگر کارنامه کاری علی عسگری در عرصه سریالسازی را بررسی کنیم ۲ فصل از «پایتخت» قابل قبول و دو فصل از «نون خ» عالی بود. من کار شاخص دیگری نه در عرصه طنز و نه در عرصه ملودرام در مجموع عملکرد ایشان در طول زمامت بر سازمان به ذهنم نمیرسد.
این منتقد تلویزیون افزود: در دهههای ۶۰، ۷۰، ۸۰ و حتی پیش از انقلاب تلویزیون، رسانه کمشتابتری در تمام دنیا بوده و کارهای روی روال منطقیتر و دور از ماشین شدن افراطی و جنونآمیز پیش رفته است. طبیعتا زمانی که تفکر و تاملی وجود داشته باشد و کارها سر صبر، بااندیشه و بدون دغدغه پُرکردن آنتن و دادن خوراک به آن به شکل هر شبی پیش برود، باعث میشود کارهای بهتر و باکیفیتتری تولید شود، اما متاسفانه تلویزیون از روال منطقی خود خارج شده و در یک دور رقابت با رقبایی افتاد که هر روز تعدادشان بیشتر میشد و تلویزیون فشار بیشتری را در یک رقابت ناخواسته که خود فکر میکرد باید رقابت کند، تجربه کرد.
معاونی تاکید کرد: حتی در زمان محدودی شبکه جم مجموعهسازی مانند مهدی مظلومی را که آثار طنز قابل قبولی برای تلویزیون ساخته بود، جذب کرد. همچنین در شبکه نمایش خانگی نسبت به سیاستهای انقباضی و بستهای که تلویزیون بر تولید سریال حاکم میکند، انعطافش بیشتر و یک گزینه جدید است در هر صورت تعدادی از مجموعهسازان تلویزیون احساس کردند که بیدغدغهتر میتوانند در شبکه نمایش خانگی که یک گزینه تازه بود، کار و مشکلات کمتری را تجربه کنند به عنوان مثال حسن فتحی چند سالی است که از تلویزیون کوچ کرده است و فقط در آن عرصه فعالیت میکند، فریدون جیرانی سریالهای آنچنانی برای تلویزیون نساخته، اما نام شاخصی است، مهران مدیری چیزی حدود ۷ تا ۸ سال فعالیتش را به آن سمت معطوف و رضا عطاران به سینما گرایش پیدا کرد.
به گفته وی، تلویزیون کمیت را جایگزین کیفیت کرد و همین باعث شد که برای جذب نیروهای زبده و باکیفیت و نگه داشتن کسانی مانند حسن فتحی و رضا عطاران که برای تلویزیون آبرو خریده بودند، تلاشی به خرج ندهد که نتیجه آن به تحلیل رفتن سطح کیفی آثار تلویزیونی بود.
این منتقد تلویزیون در ادامه با اشاره به اینکه متاسفانه ۸۰ تا ۹۰ درصد سبد تلویزیون را آثار طنز و ملودارم تشکیل دادهاند، درباره فقر ژانرهای نمایشی در تلویزیون مطرح کرد: سالهاست کار پلیسی به مفهوم کار پلیسی ارزشمند نه مینی سریالهای شتابزدهای که برای هفته ناجا تولید میشود و محلی از اعراب ندارند، ساخته نشده است. فقیر بودن ژانرهای نمایشی تلویزیون معضل و پاشنه آشیل مهمی است که باید بدان فکر شود.
تعداد کارهای تاریخی، پلیسی (اکشن و معمایی) و اجتماعی خوب ساخته شده در دوران ریاست علی عسکری کم است و واقعا جای تاسف دارد البته نباید از سریال «سایهبان» که سال ۹۶ توسط برادران محمودی ساخته شد و کار خوبی بود، غفلت نکنیم. از طرفی اگرچه سریال تاریخی «سلمان فارسی» در زمان علی عسکری کلید خورده است، اما اصلا معلوم نیست که به دوره ایشان برسد یا نه و نمیتوان به عنوان یک کار مدیریتی ایشان برگزید همچنین صرفا اینکه داوود میرباقری کارگردان آن است نمیتوانیم بگوییم اثری بزرگ است، اما کارهای ایشان هیچگاه از یک استاندارد قابل قبولی پایینتر نخواهد آمد.
معاونی در پایان خاطرنشان کرد: چه لزومیست که شبکه سه در زمانی شلوغی کنداکتور خود برای پخش لیگ والیبال ملتها و جام ملتهای اروپا سریال پخش کند؟ سریالی که زمان پخشش دائما به تناسب مسابقات جابهجا و این موضوع باعث ریزش مخاطب میشود. تلویزیون باید به این موارد فکر کند و خود را از دایره کمیسازی خارج و به جای این همه سریال ساختن ژانر بندی کند، مخاطبان مختلف را در نظر بگیرد و به فیلمنامهنویسان و سازندگان آثار فرصت کافی بدهد تا بتواند به دهه اوج خود که سریالهای خوبی تولید میشد، برگردد. این هدف دور از دسترس و نشدنی نیست و تنها نیازمند تامل و برنامهریزی است البته من فعلا در سیستم ندیدهام، اما امیدوارم این اتفاق رخ بدهد.