به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، نویسنده عصر ایران خاطرنشان میکند: تجربه کار در چند استان را دارم، اما انصافا مردمی قانعتر از مردم خوزستان و مدیرانی بیخیالتر و غیر پاسخگوتر از مدیران خوزستان ندیدهام.
بنا ندارم حال که اوضاع اسفبار جلگه خوزستان و مشکلات مردم مظلوم این دیار، سرتیتر اخبار شده من هم مانند بسیاری دیگر، قضاوتی مبتنی بر اطلاعات سطحی داشته باشم، اما حقیقتاً در دو سالی که در رسانه استانی خوزستان مسئولیت داشتم ناکارآمدیها و نقایص عجیب و غریبی را از نزدیک شاهد بودهام که نمیتواند در وضعیت امروز بیتاثیر باشد.
اطلاعات کارشناسانهای از اینکه علت دقیق معضل اخیر چیست و اینکه آیا اگر سد گتوند احداث نمیشد یا با مختصات دیگری احداث میشد امروز شرایط بهتر بود یا بدتر! ندارم، اما با همه وجود معتقدم بحران اخیر و بحرانهای رنگارنگ دیگر معلول جفای اصلی در حق خوزستان است و آن انتخاب برخی مدیران ضعیف از مسیر نسبتها و روابط سیاسی و با معیار «بله قربانگویی» است، تا بهجای آنکه «موی دماغ» مدیران ارشد شده و مطالبات بهحق استان را پیگیری کنند، منویات وزرا و صاحبمنصبان را محقق سازند.
گاهی در این سالها مدیریت خوزستان که حساسیت و خطورت منحصربهفردی از جهات و جنبههای گوناگون دارد و مردم آن نیز حقی تاریخی بر گردن ایران دارند برعهده کسانی بوده که حقیقتاً از اداره یک جلسه عادی و جمعبندی قابل قبول عاجز بودهاند.
با این اوصاف طبعاً خروج از بحرانها و بهرهگیری مناسب از استعدادهای بیبدیل این استان نیازمند نگاهی جامعنگر و برنامهمحور است و وعده رئیسجمهور منتخب برای حضور استاندار خوزستان در جلسات دولت قطعاً میتواند آغازی بر اصلاح روند مدیریت استان باشد.
یادآور میشود آقای روحانی چند ماه قبل و در حالی که استاندار وقت خوزستان مورد اعتراض مردم بود و در پرونده هفت تپه هم به دادگاه فرا خوانده شده بود، وی را به عنوان رئیسسازمان استاندارد منصوب کرد!