گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- فاطمه داننده؛ کنترل تلوزیون را برمی دارم. میخواهم شبکه را عوض کنم، اما با ورود گزارش گر به داخل مطب پزشک کمی مکث میکنم خانم دکتر از تاریخ زایمان با عددهای یک شکل میگوید از ۹/۹/۹۹ و ۴/۴/۱۴۰۰ او ادامه میدهد: «پدر و مادران زیادی برای تولد فرزندشان به تاریخهای خاص مراجعه میکنند آزمایشها را بررسی میکنیم و هر چقدر از نارس بودن و به خطر افتادن سلامت کودک میگوییم زیر بار نمیروند. بعضی هایشان معتقدند، چون از چند ماه قبل در پیج اینستاگرام خود همه را با خبر کرده اند نمیشود روز دیگری باشد. میخواهند ارقام شناسنامه فرزندشان متفاوتتر از دیگران باشد.» تلوزیون را خاموش میکنم و به آینده فرزندان سرزمینم میاندیشم. آیا سالهای بعد وقتی مراحل جدید زندگی را تجربه کردند تاریخی که در آن چشم به دنیا باز کرده اند جزیی از امتیازات برایشان محسوب میشود یا مایه دردسر؟!
این روزها برای دانستن مسائل کاملا شخصی زوجین کافی است کمی در صفحات لایف استایلها سری بچرخانیم. عدهای از آنها یا باردار هستند و خبرهای روزمره شان محور زایمان را در اختیار کاربران قرار میدهند یا هنوز قسمتشان نشده و با پالسهایی که از خود به مخاطب میدهند او را کنجکاو دانستن چنین مسئله شخصی میکنند، تا جایی که توانسته اند در کلاس رویا پردازی فعالین فضای مجازی به عنوان یک استاد ماهر تدریس کنند. تظاهر به بی خبری خود از باردار بودن بخشی از سناریو از پیش طراحی شده مادران جوان اینستاگرامی است. قصه ۹ ماه بارداری و پس از آن زایمان تکهای از پازل صفحات لایف استایل هاست که برای کاملتر شدن روزمرگی هایشان حتما آن را میچینند.
هیچ اتفاقی بی دلیل نیست آنها به محض مثبت بودن آزمایش خود بساط اقتصاد توجه را این بار با فروش زندگی خصوصی در مقابل دیده همگان پهن میکنند. ابتدا به اسم چالش "خبر بارداری" فیلمهایی از غافلگیری دونفره شان منتشر میکنند. اولین بازخوردها را که دریافت کردند و مطمئن شدند به اندازه کافی فالوورهای گرامی از این اتفاق ذوق زده شده اند و تبریکهای چند هزارتایی رضایت بخش بوده است به سراغ سایر اعضای خانواده از پدر و مادر و بستگان گرفته تا دوستانی که صمیمی هستند میروند. لزومی برای تماشا و انتشار فیلم از لحظاتی که یک فرد غریبه در آن به غریبه دیگر خبر مادر شدن خود را میدهد وجود ندارد. اما ضرورت انتشار را زمانی متوجه خواهید شد که به کامنت چنین پستهایی سر بزنید.
ذائقه مخاطبینشان به جهت پیگیریهای بلند مدتی که داشته اند به قدری پذیرای این محتوا است که حتی نظر میدهند چرا اینطور گفتی و آنطور نگفتی تا جذابتر شود! صاحب صفحه فضای ساختگی ذهنی خود را طوری پیاده سازی کرده است تا دخالت مخاطبان در شخصیترین اتفاقات زندگی اش جزیی از امتیازات این مرحله باشد. اما پس از تکمیل شدن اطلاع رسانی نوبت به تغییر مشخصات میشود. لایف استایلها خبر بارداری خود را در سر در صفحه اینستاگرام قاب میکنند. آنها عکس دو نفره شان با برگه سونوگرافی را تزئین کرده و با افتخار تمام در پروفایل جای میدهند. تا شاید برای کسی که درحال عبور از صفحه است جالب به نظر برسد و به او در روشن کردن مستطیل آبی رنگ فالوو کمک کند.
از این جا به بعد تمامی پستها قصه مادر شدن را روایت میکند. جشنهای تعیین جنسیت، سه ماهگی چهار ماهگی و... تا لحظه زایمان برای انتشار عمومی گرفته میشود. فرشته سادات پور آذرسا مشاور تربیتی کودک و بازی درمانگر در گفتگو با دانشجو درباره علت رفتارهای غیر متعارف مادران مجازی اظهار داشت: «مادرهایی که ما با آنها مواجه هستیم اکثرا متولدین دهه شصت و اوایل هفتاد هستند. منشا مناسبتهای عجیب و غریب، گرفتن آتلیه، باغ و... برای کودک به دنیا نیامده به عقدههای درونی خود پدران و مادران برمی گردد، چون در زمان کودکی و حتی ازدواج خودشان جشن و عکس آن چنانی گرفته نشده یا در خانواده به بچه اهمیت نمیدادند. الان میخواهند تمام آنها را روی فرزند خودشان پیاده سازی کنند. فضای حاکم در این روزها جنگیدن به هر قیمتی با کمبودهای گذشته را به ما نشان میدهد. آنها تمام تلاش خود را به کار میگیرند تا مناسبتهای مختلفی ابداع کنند در نتیجه بتوانند با گرفتن مراسمهای این چنینی جلب توجه کنند. ریشه این جلب توجهها به نقصهایی که تصورش را دارند بر میگردد.»
پور آذرسا از ارتباط بین فقدان سواد رسانهای و شکل گیری نیازها میگوید: «وقتی از سواد رسانهای کافی بهرهمند نباشیم بالطبع از خوراکهای مجازی تغذیه میشویم که سرانجامش زود باوری هر چیزی است که در معرض دید ما قرار دارد. وقتی هر اتفاقی را باور کنیم یک نیاز جدید در ما ظهور میکند. مثلا تا ده سال پیش کسی نمیدانست جشن تعیین جنسیت یا از پوشک گرفتن بچه چه ضرورتی دارد. این نیاز الان در مادران فعال شده و فکر میکنند اگر از قافله بریز و بپاشها عقب بمانند برای فرزند خود کم گذاشته اند.»
لایف استایلها به خوبی میدانند تعامل بین صاحب صفحه و مخاطبان شرط اصلی دیده شدن صفحه و در نتیجه افزایش مخاطب است. حالا چه فرصتی بهتر از این زمان؟! به نظرتان کدام پزشک و کلینک مناسب است بروم؟ کدام بیمارستان شرایط بهتری دارد؟ چه چیزهایی بخورم؟ در کنار سوالاتی که میپرسند از هر رهگذری میخواهند تا تجربههای مشابهی که خود داشته را با آنها در میان بگذارد. در همین مدت زمان کوتاه خواهیم دید لایف استایلی که تنها محتوای قابل ارائه اش بلند شدن، خوردن و خوابیدن بود تبدیل به یک مرجع پزشکی شده است و از احوالات خود برای افراد حاضر در مجازی میگوید. یک طرف داستان نسخههایی است که حاصل تجربه فردی برای خودش بوده و آن را متقابلا برای مادران آینده تجویز میکند و طرف پنهان شده ماجرا توافقهایی است که با کلینیکهای پزشکی میکند. آنها برای معرفی یک پزشک یا مامای کار بلد به مطب ایشان میروند و برای تبلیغ مهارت کادر پزشکی نرخ تعیین میکنند. اگر پزشکی بپذیرد و این معامله جوش بخورد باید شخص معروف اینستاگرامی ما را به طور رایگان زایمان کند و مبلغی هم بابت این تبلیغات به حساب اش واریز کند.
زمانی که نوزاد متولد شد بلافاصله او را به آتلیههای عکاسی میبرند تا تن نحیف و کوچکش را در مقابل اشعه دوربینهایی قرار دهند که چشم بزرگسالان را هم اذیت میکند. گویی در بین پدر و مادران بلاگر ایرانی مسابقهای بر سر آزار فرزند در حال برگزاری است؛ و لایف استایلی برنده است که بتواند نوزاد خود را بیشتر از دیگران بیازارد! رفته رفته راه رفتن و زمین خوردن کودک شروع میشود، اما از سوژه شدن جلوی مخاطبان صفحه مادر در امان نیست. اگر فقط چند دقیقه به چهره مستاصل و نگران کودکان در پستهای اینستاگرامی اهمیت داده شود به راحتی میتوان دریافت که او هیچ حریم امنی در منزلی که قرار بود مامن و محل رشدش باشد نمیبیند و از رفتارهایی که دارد مدام عکس العملهای متفاوت میبیند. یکی به او میخندد دیگری قربانش میرود.
غریبهای که چند روزی است غریبه نیست و هویت خاله و عمه مجازی گرفته شکلک در میآورد. خیال باطل است اگر تصور شود حالا که بچه یکی دو سالگی را رد کرده است مراسمات ابداعی هم رو به پایان میرود. لایف استایلها نشان میدهند جشنهای هزینه بر نه تنها کمتر نمیشود بلکه بیشتر از قبل و برای دست شویی رفتن و حرف زدن و... باید مراسم باشکوه گرفت تا صفحه اینستاگرام خالی از محتوا نباشد. مادران در مراسمهایی که طراحی میکنند بچهها را به هر شکل و شمایلی در میآورند تا همرنگ دکور شود. باید پرسید آیا بچه هم جزیی از دکور میباشد که این طور او را محصور لباسهای تنگ و خشن میکنید؟
پور آذرسا در این باره توضیح میدهد: «تنها کودکی که سر چهار راهها وسیله میفروشد کودک کار نیست بلکه این بچهها هم کودک کار مجازی حساب میشوند طی بررسیهایی که کردیم به یک پدیده وحشتناک رسیدیم. برخی از مامانهای بلاگر برای مراسمهایی که میگیرند بچه را اپیلاسیون میکنند تا در عکس قشنگ باشد بچه پنج شش ساله را به آرایشگاه میبرند تا سر و شکلش طبیعی اش را عوض کنند. ظلم بزرگ اینجاست که کودک را وارد دنیای بزرگان میکنند دنیایی که به او تزریق میکند تو به اندازه کافی زیبا و دوست داشتنی نیستی و برای شرکت در یک مراسم حتما باید هزینههای زیادی برایت بکنیم تا ظاهرت عوض شود. بچه باید لباس راحتی داشته باشد بازی کند به زور یک لباس پفی و رسمی ست مادر به او میپوشانند و جای اینکه از مهمانی لذت ببرد جلوی دوربینهای عکاسی ژست میگیرد. مادران لایف استایل فرصت کودکی کردن را از فرزندان خود میگیرند این روند تربیتی عواقب جبران ناپذیری در شخصیت کودک خواهد گذاشت.»
ایشان ادامه میدهند: «بزرگترین آسیب کودک سلبریتی این است که از وقتی بچه چشم باز میکند با حجم زیادی از محبت و قربان صدقههای کاذب رو به رو میشود هر رفتاری میکند همهی نگاهها به سمتش میچرخد. در پیج لایف استایلها میبینید تکه کلامهای بچه بین دهان فالوورها میچرخد وقتی واژهای را به شکل خاص تلفظ میکند تمام فالوورهای آن صفحه مثل او آن کلمه را میگویند. این کودک فقط چند سال میتواند بچگی بکند و حرکت هایش جذابیت داشته باشد زمانی که وارد دوران بلوغ شد نخواهد توانست به همان میزان قبل همه را متوجه خود کند و روح و روانش آسیب میبیند. اساس رفتار کودکان جلب توجه است وقتی با رفتارهای ناسالم والدین و اطرافیان به این ماجرا دامن زده شود باعث میشود بچه با خود درگیر شود که الان چه نمایشی اجرا کنم تا همه به من اهمیت دهند قطعا شخصیت او ضربه میخورد و همیشه دچار نگرانی است.»
زندگی حقیقی و مجازی در ماهیت خود تفاوتهای زیادی دارد. کودکی که در خانواده بلاگر بزرگ میشود با شرایط متفاوت تری نسبت به هم سالان خود مواجه خواهد شد. والدین این کودکان با رفتارهایی که داخل منزل دارند به او یاد میدهند اگر همه جای خانه بهم ریخته بود عیبی ندارد همین قسمت مرتب باشد برای عکس ما کافی است. یا هر روز ما این غذا را نمیخوریم مشکلی ندارد طوری صحبت کنیم که انگار همیشه خوراکهای رنگین و متفاوتی داریم و از این دست رفتارهایی که نشان از تظاهر دارد. پور آذرسا در خصوص چنین رفتارهایی بیان میکند: «فرزندان ناخودآگاه در موقعیتهای مختلف تقلید میکنند. آنها با مشاهده چنین رفتارهایی شروع به الگو برداری دروغ و تظاهر از درون خانواده میکنند. حتی اگر از تظاهر خبری نباشد و از این امکان برخوردار باشند خانواده با او نمایش مصرف را تمرین میکنند. کودک را به باوری میرسانند که تو به شخصه از خودت چیزی برای ابراز نخواهی داشت بلکه باید به یک جشن تولد، لباس و وسایل خاصی وصل شوی تا همه تو را ببینند.»
لایف استایلهایی که حتی از نقشه فرزندآوریشان کاسبی میکنند هیچ شباهتی به مردمی که درگیر مشکلات مختلفی هستند و آرزوها برای داشتن بچه میکنند ندارند، اما به راحتی میتوانند ذائقه مردم را شبیه به خود کنند. طوری که دیده میشود مادران سوالات خود را پیرامون فرزند پروری به جای پرسیدن از متخصص کودک از آنان میپرسند. پور آذرسا میگوید: «جای تاسف است که مادران ما سوالات تخصصی خود را از بلاگرهای روز مره محور میپرسند، زیرا خیال میکنند کسانی که کودک خود را مدل اینستاگرامی کرده اند و توانسته اند ویترین زیبایی از خود نشان دهند مورد تایید هستند. باید توجه کرد مامانهای بلاگر تمام سکانسها را دوربین به دست همزمان با ما میبینند و بچه هیچ حریم امنی ندارد مثلا بچه داخل حمام رفته و آب بازی میکند یا یواشکی مشغول بهم ریختن اتاق است با گوشی او را خفت میکنند.
آنها میدانند اگر همان لحظه بچه را دعوا کنند از دنبال کنندهها واکنش منفی میگیرند پس به منظور حفظ عدد فالوورها هم که شده دچار خود سانسوری میشوند. بنده به عنوان مشاور کودک با تنبیه و دعوا مخالف هستم، اما در روند تربیت کودک باید متوجه بود یک سری رفتارها پیامد دارد و نمیتوان هر کاری انجام داد. مادران خود سانسور رفتارهای خود را مطابق میل فالوورها تنظیم میکنند. برای آنها ویترین اهمیت دارد و نه روش صحیح تربیتی.»
ایشان معقتد است چنین صفحاتی مورد تایید نیست. مادران برای دریافت اطلاعات تربیتی از رفتن به سمت لایف استایلها خودداری کنند و به متخصصهای کودک مراجعه کنند تا با یادگیری مهارتهای فرزند پروری روان و جسم کودک و خودشان را سالم نگه دارند.